آموزه دهم: زبان و ادبیات فارسی در سده های پنجم و ششم

۱- تحوّل اساسی شعر این دوره، در چه زمینه‌هایی صورت گرفت؟

گسترش دامنه موضوعات شعر در رشته‌هایی همچون مدح، هجو، طنز، وعظ و حکمت، داستان سرایی، تغزل و حماسه به ویژه در زمینه عرفان / علاقه مندی شاعران به سرودن غزل‌های لطیف و زیباست./ در شمال غرب ایران دسته ای از شاعران ظهور کردند که در ادب فارسی نوآوری داشتند.

۲- ویژگی‌های شعر دورۀ اوّل (از قرن سوم تا میانۀ قرن پنجم) و دوم (از نیمه دوم قرن پنجم و قرن ششم) را با هم مقایسه کنید.

سبک خراسانی: سبک سامانی و غزنوی، سبک سلجوقی
سبک خراسانی

۳- دلایل گرایش نویسندگان به فارسی نویسی در این دوره چیست؟

الف) گسترش عرفان و تصوف

ب) شکل گیری دولت سلجوقی و بهره گیری از دبیران و نویسندگان تربیت یافته در خراسان و عراق

۴- با توجّه به این شعر، به پرسش‌ها، پاسخ دهید.

الف) دو ویژگی ادبی را بنویسید. قالب: غزل / جانبخشی: گپ و گفت با صبح / کنایه: دل و جان سپردن / تشبیه: من چون خاک ام / جناس همسان: کام (۱- آرزو، خواسته دل؛ ۲- دهان) / ردیف: نرسانید / واژه‌آرایی: صبح، کام / استعاره / پرسش انکاری در بیت پایانی

ب) کدام ویژگی‌های زبانی در شعر دیده می‌شود؟ استفاده از ترکیبات نو: چاشنی کام، جگرتشنه / از بین رفتن لغات مهجور فارسی نسبت به سبک خراسانی / فارسی بودن اغلب واژه‌ها / کوتاه و ساده بودن جمله‌ها / ساختمان ساده داشتن بیشتر واژه‌ها: نفس، صبح، پیام …

پ) قلمرو فکری این غزل را بررسی کنید. درون گرایی و توجه به احوال شخصی و مسائل روحی ؛ بداقبالی و شوربختی شاعر، بیان نامرادی و ناکامی شاعر / فراق

۱- آمد نفَس صبح و سلامت نرسانید / بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

قلمرو زبانی: نفس: دم / قلمرو ادبی: قالب: غزل، وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن / نفس صبح: استعاره / واج‌آرایی: «ن» / ردیف: نرسانید

بازگردانی: بامداد از راه رسید؛ اما سلام تو را به من نرسانید. بوی تو را برای من نیاورد و پیامت را به من نرسانید.

پیام: دوری از دلبر

۲- یا تو به دم صبح، سلامی نسپردی / یا صبحدم از رشک، سلامت نرسانید

قلمرو زبانی: دم: نفس / صبحدم: هنگام صبح / رشک: حسد / قلمرو ادبی: صبحدم از رشک: جانبخشی / یا تو … نسپردی؛ صبحدم … نرسانید: استعاره پنهان / واژه‌آرایی: صبح

بازگردانی: یا تو به نفس صبح، سلامی نسپردی یا صبحدم از روی حسادت، سلام تو را به من نرسانید.

پیام: بی وفایی دلبر

۳- من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم / چه سود که بختم سوی بامت نرسانید

قلمرو زبانی: بام: پشت بام / که: زیرا / قلمرو ادبی: بختم … نرسانید: استعاره، جانبخشی / چه سود: پرسش انکاری

بازگردانی: من نامه ای نوشتم و آن را به کبوتر بستم؛ ولی چه سود؛ زیرا شوربختی ام باعث شد (شانس نداشتم) که به تو نرسد.

پیام: شوربخت و بدشانس بودن

۴- بر باد سپردم دل و جان، تا به تو آرَد / زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید

قلمرو زبانی: آرد: آورد (بن ماضی: آورد؛ بن مضارع: آور، آر) / ندانم: نمی‌دانم / جهش ضمیر: کدامت نرسانید (به تو کدام را نرسانید) / قلمرو ادبی: بر باد سپردم: استعاره، جانبخشی / دل، جان: تناسب / دل و جان سپردن: کنایه واگذاری زندگی و هستی

بازگردانی: همه هستی ام را به باد سپردم تا آن دو را به نزد تو بیاورد؛ ولی نمی‌دانم که از این دوتا کدام را به تو رساند و کدام را نرساند؟

پیام: جان سپاری برای دلبر

۵- عمری است که چون خاک، جگرتشنه عشقم / و ایّام به من، جرعه جامت نرسانید

قلمرو زبانی: جگرتشنه: ترکیب سازی / ایّام: روزگار؛ ج یوم / قلمرو ادبی: چون خاک: تشبیه / ایّام … نرسانید: استعاره / جام: مجاز از نوشیدنی؛ وصال یار / جگرتشنه بودن: کنایه از علاقه مندی بسیار

بازگردانی: عمری است که من مانند خاک، شیفته و علاقه مند عشق توام؛ ولی روزگار من را به تو نرسانید.

پیام: ناکامی

۶- خاقانی، ازین طالع خود کام چه جویی؟ / کاو چاشنی کام به کامت نرسانید

قلمرو زبانی: طالع: بخت / کاو: که او، زیرا که او / چاشنی: شیرینی، مزه / قلمرو ادبی: جناس همسان: کام (۱- آرزو، خواسته دل؛ ۲- دهان) / نفس صبح: استعاره / واژه‌آرایی: کام / واج‌آرایی: «ک» / چاشنی کام: اضافه تشبیهی / ازین طالع … جویی: استعاره / واژه‌آرایی: کام / پرسش انکاری

بازگردانی: ای خاقانی، ازین بخت و سرنوشت خودت چرا توقع کام جویی داری؟ زیرا او شیرینی و مزه ای را به دهانت نخواهد رسانید.

پیام: شوربختی

۵- کدام یک از ویژگی‌های نثر این دوره را، در متن زیر، می‌بینید؟

قلمرو زبانی: آورده اند: حکایت می‌کنند / آمدندی: می‌آمدند (کاربرد تاریخی دستور)/ راه سره کردن: وارسی کردن، نیکو نگریستن (واژه کهن)/ از پس: به پشت / از جهت: به خاطر / التفات:‌ توجه / بوم:‌ جغد / در من آویزد: من را گیر می اندازد / مخوف: ترسناک / نشاید: شایسته نیست (واژه کهن)

۱- استفاده از آرایه‌های ادبی: استعاره: آدمی انگاری موش / مراعات نظیر: گربه، موش، بوم، شتر / درِ بلا: استعاره / دل بردن: کنایه از «خود را باختن»

۲- حذف افعال به قرینه: درختی بود و در زیر درخت، سوراخ موش (بود) / انواع آفت به من محیط (است) و راه مخوف (است)

۳- کاربرد لغات مهجور عربی: مخوف، التفات

۴- رواج نثر داستانی، تمثیلی: متن بالا داستانی و تمثیلی است.

انواع نثر
نثر ساده یا مرسل؛ نثر فنی؛ نثر موزون؛ نثر مصنوع

برای هنبازی در آزمون خودسنجی اینجا را کلیک کنید.

2 دیدگاه دربارهٔ «آموزه دهم: زبان و ادبیات فارسی در سده های پنجم و ششم»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا