

By Scottish anonymous
دو کلاغ
As I was walking all alane,
I heard twa corbies making a mane;
The tane unto the tither did say,
‘Where sall we gang and dine to-day?’
‘In behint yon auld fail dyke,
I wot there lies a new-slain knight;
And naebody kens that he lies there,
But his hawk, his hound, and his lady fair.
‘His hound is to the hunting gane,
His hawk, to fetch the wild-fowl hame,
His lady’s ta’en another mate,
So we may mak our dinner swate (sweet).
‘Ye’ll sit on his white hause-bane,
And I’ll pike out his bonny blue een.
Wi’ ae lock o’ his gowden hair,
We’ll theek our nest when it grows bare.
‘Mony a ane for him makes mane,
But nane sall ken whare he is gane:
O’er his white banes, when they are bare,
The wind sall blaw for evermair.’
♣♣♣♣♣



به زبان انگلیسی همروزگار
As I was walking all alone,
I heard two crows (or ravens) making a moan;
One said to the other,
“Where shall we go and dine today?”
“In behind that old turf wall,
I sense there lies a newly slain knight;
And nobody knows that he lies there,
But his hawk, his hound and his lady fair.”
“His hound is to the hunting gone,
His hawk to fetch the wild-fowl home,
His lady’s has taken another mate,
So we may make our dinner sweet.”
“You will sit on his white neck-bone,
And I’ll peck out his pretty blue eyes;
With one lock of his golden hair
We’ll thatch our nest when it grows bare.”
“Many a one for him is moaning,
But nobody will know where he is gone;
Over his white bones, when they are bare,
The wind will blow for evermore.”
♣♣♣♣♣
گزارش شعر دو کلاغ
این شعر اسکاتلندی از نظر قالب چهارلختی و از نظر درونمایه، داستانی- روایی است و از سویی غنایی. ماجرای داستان درباره بهادر و جنگجوی جوانی است که گویا در راه میهن خود جان باخته و پیکر بی جانش پشت دیوار چمن پوشی پنهان افتاده است. روایتگر ماجرا در آغاز داستان سر میرسد و پس از سه لخت کنار میرود. آرایه آدمانگاری در این شعر برجسته است و به گونه ای رفتار واقعی انسانها را هنگام جستجوی توشه و همکاری اجتماعی بازمی گوید.
در این قطعه شعر، دو کلاغ گرسنه با یکدیگر گپ و گفتی دارند. یکی از این دو کلاغ که گویا جفت اند، به همسرش می گوید: “امروز برای نهار کجا برویم؟” کلاغ دوم، که قبلاً راهکار را یافته است، در پاسخ می گوید: غمت مباشد. من شام امروزمان را یافته ام. واژه “ناله کردن” نمایانگر گرسنگی بسیار زیاد کلاغها ست. کلاغ زرنگ تر نقشه خود را گزارش میدهد و کلاغ دیگر نیز سخن همسر خود را می پذیرد و از در ناسازی درنمیآید.
در طبیعت، جانوران معمولا هنگام یافتن خوراک، خود را در خطر می بینند. برای همین کلاغ زرنگ تر به جفت خود می گوید: نگران نباش؛ “شاهین و سگ شکاری و بانوی زیبای او” این جا نیستند، به دیگر سخن، نزدیکانش او را فراموش کرده اند و هر کدام سر کار خود رفته اند؛ چه بسا روایتگر می خواهد این واقعیت را بازگوید که معمولا نزدیکان بزرگزادگان غرق در مادیات اند؛ عشق در نظر ایشان معنایی ندارد و مرگ و زندگی مردم خارخار ایشان نیست؛ اینان فقط به خود می اندیشند و بس؛ اما از دیگر سوی برخی از مردم کوچه و بازار و نه چندان نزدیک به بزرگزاده و بهادر داستان نگران اویند و پس از مرگ بهادر نیز برای او به سوگ می نشینند و از نبود او اندوهناک اند. نتیجه کلاغ دوم به جفت خود می گوید هنگام خوردن شام، خطری ما را تهدید نمی کند.
از سوی دیگر لانه آنها نیاز به بازسازی و تعمیر دارد. کلاغ زرنگ تر می گوید از گیسوان او نیز می توانیم برای تعمیر خانه بهره ببریم. به گمان نگارنده کلاغ ها نماد انسانهای فرصت طلب و خودبین است که فقط در اندیشه خود و خویشان خود اند و به میهن و کشور خود هیچ توجهی ندارند.
روایتگر سرانجام در لخت پایانی، به وزش باد، بر پیکر بی جان بهادر اشاره دارد. باد می تواند نمادی از روزگار و گردش جهان باشد که هیچ گاه از پویه بازنمی ماند و پیوسته می وزد؛ جهان را تغییر می دهد و همگان را به فراموشی می سپارد.
♣♣♣♣♣
دو کلاغ
وزن: لخت های نخست و سوم: چهار ضربی (tetrameter) / لخت های دوم و چهارم: سه ضربی (trimeter)
قالب: شعر دارای چند بند چهارلختی است: چهارلختی پیوسته
Poetic Form: ancient Scottish ballad
ساختار پساوند (قافیه): الف الف / ب ب.
As I was walking all alane,
alane: alone
برگردان پارسی: زمانی که داشتم تک و تنها راه می رفتم؛
I heard twa corbies making a mane;
corbie: Crow (Scotland)
making a mane mane: moan, a long, low sound made by a person expressing physical or mental suffering or sexual pleasure. / نجوا کردن، ناله کردن
برگردان پارسی: صدای دو کلاغ را شنیدم که با هم نجوا می کردند؛
The tane unto the tither did say,
tane: one
tither: another
برگردان پارسی: یکی به دیگری میگفت؛
‘Where sall we gang and dine to-day?’
sall: shall
dine: eat dinner.
برگردان پارسی: امروز کجا باید برویم، شام بخوریم؛
‘In behint yon auld fail dyke,
behint: behind
yon: that or those / آن طرف
auld: old (Scotland)
fail: turf, sod
dyke: wall / خاکریز، دیوار
برگردان پارسی: پشت آن دیوار کهنه چمنپوش،
I wot there lies a new-slain knight;
wot: know
slain: kill (a person or animal) in a violent way.
knight: a man who served his sovereign or lord as a mounted soldier in armor. / بهادر، سلحشور
برگردان پارسی: من می دانم که آن جا [پیکر] بهادر تازه جان باخته ای افتاده است؛
And naebody kens that he lies there,
naebody: nowbody
ken: know (Scotland)
برگردان پارسی: و هیچ کس نمیداند که او آن جا ست؛
But his hawk, his hound, and his lady fair.
hawk: شاهین، باز
hound: a dog of a breed used for hunting, especially one able to track by scent. / سگ تازی
fair: beautiful
برگردان پارسی: اما باز شکاری اش، سگ شکاری اش و همسر زیبایش:
‘His hound is to the hunting gane,
hunting: شکار کردن
gane: gone
برگردان پارسی: سگ شکاری اش رفته است تا شکار کند؛
His hawk, to fetch the wild-fowl hame,
hawk: باز
fetch: go for and then bring back (someone or something) for someone.
fowl: a bird of the order Galliformes that is kept for its eggs and flesh; a rooster or hen. / ماکیان، مرغ
hame: home
برگردان پارسی: باز شکاری اش رفته تا ماکیان وحشی دیگری بگیرد و به خانه بیاورد؛
His lady’s ta’en anither mate,
ta’en: taken
anither: another
mate: جفت، جفت گیری، یار
برگردان پارسی: همسرش نیز همخوابه دیگری یافته است؛ (نگران چیزی نباش.)
So we may mak our dinner swate (sweet)
mak: make
swate: sweet
برگردان پارسی: بنابراین ما شام دلپذیری خواهیم داشت؛
‘Ye’ll sit on his white hause-bane,
Ye’ll: You will
bane: bone
hause-bane: neck bone / ترقوه
برگردان پارسی: تو روی استخوان ترقوه سفیدش می نشینی؛
And I’ll pike out his bonny blue een.
pike: kill or thrust (someone) through with a pike, peck
bonny: beautiful
een: eyes
برگردان پارسی: و من به چشمان زیبای آبی اش نوک می زنم و آنها را بیرون میآورم؛
Wi’ ae lock o’ his gowden hair,
We’ll theek our nest when it grows bare.
Wi: with
ae: one
lock: گیسو
o: of
gowden: golden
theek: thatch / با کاهگل اندودن
nest: لانه
bare: برهنه
برگردان پارسی: هنگامی که لانه مان فرسوده شود با یک دسته گیسوی طلایی اش؛ آن را بازسازی می کنیم (کاهگل درست می کنیم)؛
‘Mony a one for him makes mane,
Mony a one: many
making a mane: moan, a long, low sound made by a person expressing physical or mental suffering or sexual pleasure. / نجوا کردن، ناله کردن
برگردان پارسی: بسیاری از مردم برای او به سوگ می نشینند؛
But nane sall ken whar he is gane:
nane: nobody
sall: shall
ken: know
Whar: where
برگردان پارسی: ولی هیچ کس نمی داند که او کجا رفته است؛
O’er his white banes, when they are bare,
The wind sall blaw for evermair.’
O’er: over
bare: برهنه
sall: shall
blaw: blow
evermair: evermore
برگردان پارسی: همیشه باد بالای استخوان های سفید برهنهاش، خواهد وزید؛
روباه و زاغ (ایرج میرزا)
کلاغی به شاخی شده جای گیر / به منقار بگرفته قدری پنیر
یکی روبهی بوی طُعمه شنید / به پیش آمد و مَدحِ او برگزید
بگفتا سلام ای کلاغ قشنگ / که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ
اگر راستی بود آوایِ تو / به مانند پرهای زیبای تو
در این جنگل اندر سَمَندَر بدی / بر این مرغ ها جمله سرور بُدی
ز تعریف روباه شد زاغ شاد / ز شادی نیاورد خود را به یاد
به آواز کردن دهان برگشود / شکارش بیُفتاد و روبَه ربود
بگفتا که ای زاغ این را بدان / که هر کس بود چرب و شیرین زبان
خورد نعمت از دولت آن کسی / که بر گفتِ او گوش دارد بسی
چنان چون به چربیّ نطق و بیان / گرفتم پنیرِ تو را از دهان
♣♣♣♣♣
روباه و زاغ (حبیب یغمایی)
زاغکی قالب پنیری دید / به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی / که از آن میگذشت روباهی
روبه پرفریب و حیلتساز / رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی / چه سری چه دُمی عجب پایی
پر و بالت سیاهرنگ و قشنگ / نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوشآواز بودی و خوشخوان / نبُدی بهتر از تو در مرغان
زاغ میخواست قار قار کند / تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود / روبهک جَست و طعمه را بربود
روباه و زاغ (ترجمه نیر سعیدی)
بامدادان رفت روباهی به باغ / دید بنشسته است بر بامی کلاغ
نشئه و شادی بیاندازه داشت / زیر منقارش پنیری تازه داشت
گفت در دل روبه پرمکر و فن / کاش بود این لقمه اندر کام من
با زبانی چرب و با صد آب و تاب / گفت پس با وی که: ای عالیجناب
از همه مرغان این بستان سری / وه! چه مهرویی چه شوخ و دلبری
اینچنین زیبا ندیدم بال و پر / پر و بال توست این یا مشک تر!
خود تو دانی من نیَم اهل گزاف / گر بُرندم سر نمیگویم خلاف
گر تو با این بال و این پرواز خوش / داشتی بانگ خوش و آواز خوش
شهره چون سیمرغ و عنقا میشدی / ساکن اقلیم بالا میشدی
غره شد بر خود کلاغ خودپسند / خودپسند آسان فتد در دام و بند
تا که منقار از پی خواندن گشاد / لقمهی چرب از دهانش اوفتاد
نغمه چون سر داد در شور و حجاز / کرد شیرین کام رند حیلهساز
شد نصیب آن محیل نابکار / طعمهای آنسان لذیذ و آبدار
گشت روبه چون ز حیلت کامکار / داد اندرزی چو درّ شاهوار
گفت هر جا خودپسندی ساده است / چاپلوسی بر درش استاده است
آن تملقپیشه رند هوشمند / نان خورد از خوان مرد خودپسند

