سعید

The Twa Corbies(دو کلاغ)

کلاغ
گیفت

As I was walking all alane,

I heard twa corbies making a mane;

The tane unto the tither did say,

‘Where sall we gang and dine to-day?’

‘In behint yon auld fail dyke,

I wot there lies a new-slain knight;

And naebody kens that he lies there,

But his hawk, his hound, and his lady fair.

‘His hound is to the hunting gane,

His hawk, to fetch the wild-fowl hame,

His lady’s ta’en another mate,

So we may mak our dinner swate (sweet).

‘Ye’ll sit on his white hause-bane,

And I’ll pike out his bonny blue een.

Wi’ ae lock o’ his gowden hair,

We’ll theek our nest when it grows bare.

‘Mony a ane for him makes mane,

But nane sall ken whare he is gane:

O’er his white banes, when they are bare,

The wind sall blaw for evermair.’

به زبان انگلیسی همروزگار

As I was walking all alone,
I heard two crows (or ravens) making a moan;
One said to the other,
“Where shall we go and dine today?”
“In behind that old turf wall,
I sense there lies a newly slain knight;
And nobody knows that he lies there,
But his hawk, his hound and his lady fair.”
“His hound is to the hunting gone,
His hawk to fetch the wild-fowl home,
His lady’s has taken another mate,
So we may make our dinner sweet.”
“You will sit on his white neck-bone,
And I’ll peck out his pretty blue eyes;
With one lock of his golden hair
We’ll thatch our nest when it grows bare.”
“Many a one for him is moaning,
But nobody will know where he is gone;
Over his white bones, when they are bare,
The wind will blow for evermore.”

این شعر اسکاتلندی از نظر قالب چهارلختی و از نظر درون‌مایه، داستانی- روایی است و از سویی غنایی. ماجرای داستان درباره بهادر و جنگجوی جوانی است که گویا در راه میهن خود جان باخته و پیکر بی جانش پشت دیوار چمن پوشی پنهان افتاده است. روایتگر ماجرا در آغاز داستان سر می‌رسد و پس از سه لخت کنار می‌رود. آرایه آدم‌انگاری در این شعر برجسته است و به گونه ای رفتار واقعی انسان‌ها را هنگام جستجوی توشه و همکاری اجتماعی بازمی گوید.

در این قطعه شعر، دو کلاغ گرسنه با یکدیگر گپ و گفتی دارند. یکی از این دو کلاغ که گویا جفت اند، به همسرش می گوید: “امروز برای نهار کجا برویم؟” کلاغ دوم، که قبلاً راهکار را یافته است، در پاسخ می گوید: غمت مباشد. من شام امروزمان را یافته ام. واژه “ناله کردن” نمایانگر گرسنگی بسیار زیاد کلاغ‌ها ست. کلاغ زرنگ تر نقشه خود را گزارش می‌دهد و کلاغ دیگر نیز سخن همسر خود را می پذیرد و از در ناسازی درنمی‌آید.

در طبیعت، جانوران معمولا هنگام یافتن خوراک، خود را در خطر می بینند. برای همین کلاغ زرنگ تر به جفت خود می گوید: نگران نباش؛ “شاهین و سگ شکاری‌ و بانوی زیبای او” این جا نیستند، به دیگر سخن، نزدیکانش او را فراموش کرده اند و هر کدام سر کار خود رفته اند؛ چه بسا روایتگر می خواهد این واقعیت را بازگوید که معمولا نزدیکان بزرگزادگان غرق در مادیات اند؛ عشق در نظر ایشان معنایی ندارد و مرگ و زندگی مردم خارخار ایشان نیست؛ اینان فقط به خود می اندیشند و بس؛ اما از دیگر سوی برخی از مردم کوچه و بازار و نه چندان نزدیک به بزرگزاده و بهادر داستان نگران اویند و پس از مرگ بهادر نیز برای او به سوگ می نشینند و از نبود او اندوهناک اند. نتیجه کلاغ دوم به جفت خود می گوید هنگام خوردن شام، خطری ما را تهدید نمی کند.

از سوی دیگر لانه آنها نیاز به بازسازی و تعمیر دارد. کلاغ زرنگ تر می گوید از گیسوان او نیز می توانیم برای تعمیر خانه بهره ببریم. به گمان نگارنده کلاغ ها نماد انسانهای فرصت طلب و خودبین است که فقط در اندیشه خود و خویشان خود اند و به میهن و کشور خود هیچ توجهی ندارند.

روایتگر سرانجام در لخت پایانی، به وزش باد، بر پیکر بی جان بهادر اشاره دارد. باد می تواند نمادی از روزگار و گردش جهان باشد که هیچ گاه از پویه بازنمی ماند و پیوسته می وزد؛ جهان را تغییر می دهد و همگان را به فراموشی می سپارد.

وزن: لخت های نخست و سوم: چهار ضربی (tetrameter) / لخت های دوم و چهارم: سه ضربی (trimeter)

قالب: شعر دارای چند بند چهارلختی است: چهارلختی  پیوسته

Poetic Form: ancient Scottish ballad

ساختار پساوند (قافیه): الف الف / ب ب.

alane: alone

برگردان پارسی: زمانی که داشتم تک و تنها راه می رفتم؛

corbie: Crow (Scotland)

making a mane mane: moan, a long, low sound made by a person expressing physical or mental suffering or sexual pleasure. / نجوا کردن، ناله کردن

برگردان پارسی: صدای دو کلاغ را شنیدم که با هم نجوا می کردند؛

tane: one

tither: another

برگردان پارسی: یکی به دیگری می‌گفت؛

sall: shall

dine: eat dinner.

برگردان پارسی: امروز کجا باید برویم، شام بخوریم؛

behint: behind

yon: that or those / آن طرف

auld: old (Scotland)

fail: turf, sod

dyke: wall / خاکریز، دیوار

برگردان پارسی: پشت آن دیوار کهنه چمن‌پوش،

wot: know

slain: kill (a person or animal) in a violent way.

knight: a man who served his sovereign or lord as a mounted soldier in armor.  / بهادر، سلحشور

برگردان پارسی: من می دانم که آن جا [پیکر] بهادر تازه جان باخته ای افتاده است؛

naebody: nowbody

ken: know (Scotland)

برگردان پارسی: و هیچ کس نمی‌داند که او آن جا ست؛

hawk: شاهین، باز

hound: a dog of a breed used for hunting, especially one able to track by scent.  / سگ تازی

fair: beautiful

برگردان پارسی: اما باز شکاری اش، سگ شکاری اش و همسر زیبایش:

hunting: شکار کردن

gane: gone

برگردان پارسی: سگ شکاری اش رفته است تا شکار کند؛

hawk: باز

fetch: go for and then bring back (someone or something) for someone.

fowl: a bird of the order Galliformes that is kept for its eggs and flesh; a rooster or hen. / ماکیان، مرغ

hame: home

برگردان پارسی: باز شکاری اش رفته تا ماکیان وحشی دیگری بگیرد و به خانه بیاورد؛

ta’en: taken

anither: another

mate: جفت، جفت گیری، یار

برگردان پارسی: همسرش نیز همخوابه دیگری یافته است؛ (نگران چیزی نباش.)

mak: make

swate: sweet

برگردان پارسی: بنابراین ما شام دلپذیری خواهیم داشت؛

Ye’ll: You will

bane: bone

hause-bane: neck bone / ترقوه

برگردان پارسی: تو روی استخوان ترقوه سفیدش می نشینی؛

pike: kill or thrust (someone) through with a pike, peck

bonny: beautiful

een: eyes

برگردان پارسی: و من به چشمان زیبای آبی اش نوک می زنم و آنها را بیرون می‌آورم؛

Wi: with

ae: one

lock: گیسو

o: of

gowden: golden

theek: thatch / با کاهگل اندودن

nest: لانه

bare: برهنه

برگردان پارسی: هنگامی که لانه مان فرسوده شود با یک دسته گیسوی طلایی اش؛ آن را بازسازی می کنیم (کاهگل درست می کنیم)؛

Mony a one: many

making a mane: moan, a long, low sound made by a person expressing physical or mental suffering or sexual pleasure. / نجوا کردن، ناله کردن

برگردان پارسی: بسیاری از مردم برای او به سوگ می نشینند؛

nane: nobody

sall: shall

ken: know

Whar: where

برگردان پارسی: ولی هیچ کس نمی داند که او کجا رفته است؛

O’er: over

bare: برهنه

sall: shall

blaw: blow

evermair: evermore

برگردان پارسی: همیشه باد بالای استخوان های سفید برهنه‌اش، خواهد وزید؛

کلاغی به شاخی شده جای گیر / به منقار بگرفته قدری پنیر

یکی روبهی بوی طُعمه شنید / به پیش آمد و مَدحِ او برگزید

بگفتا سلام ای کلاغ قشنگ / که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ

اگر راستی بود آوایِ تو / به مانند پرهای زیبای تو

در این جنگل اندر سَمَندَر بدی / بر این مرغ ها جمله سرور بُدی

ز تعریف روباه شد زاغ شاد / ز شادی نیاورد خود را به یاد

به آواز کردن دهان برگشود / شکارش بیُفتاد و روبَه ربود

بگفتا که ای زاغ این را بدان / که هر کس بود چرب و شیرین زبان

خورد نعمت از دولت آن کسی / که بر گفتِ او گوش دارد بسی

چنان چون به چربیّ نطق و بیان / گرفتم پنیرِ تو را از دهان

زاغکی قالب پنیری دید / به دهان برگرفت و زود پرید

بر درختی نشست در راهی / که از آن می‌گذشت روباهی

روبه پرفریب و حیلت‌ساز / رفت پای درخت و کرد آواز

گفت به به چقدر زیبایی / چه سری چه دُمی عجب پایی

پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ / نیست بالاتر از سیاهی رنگ

گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان / نبُدی بهتر از تو در مرغان

زاغ می‌خواست قار قار کند / تا که آوازش آشکار کند

طعمه افتاد چون دهان بگشود / روبهک جَست و طعمه را بربود

بامدادان رفت روباهی به باغ / دید بنشسته است بر بامی کلاغ

نشئه و شادی بی‌اندازه داشت / زیر منقارش پنیری تازه داشت

گفت در دل روبه پرمکر و فن / کاش بود این لقمه اندر کام من

با زبانی چرب و با صد آب و تاب / گفت پس با وی که: ای عالیجناب

از همه مرغان این بستان سری / وه! چه مه‌رویی چه شوخ و دلبری

این‌چنین زیبا ندیدم بال و پر / پر و بال توست این یا مشک تر!

خود تو دانی من نیَم اهل گزاف / گر بُرندم سر نمی‌گویم خلاف

گر تو با این بال و این پرواز خوش / داشتی بانگ خوش و آواز خوش

شهره چون سیمرغ و عنقا می‌شدی / ساکن اقلیم بالا می‌شدی

غره شد بر خود کلاغ خودپسند / خودپسند آسان فتد در دام و بند

تا که منقار از پی خواندن گشاد / لقمه‌ی چرب از دهانش اوفتاد

نغمه چون سر داد در شور و حجاز / کرد شیرین کام رند حیله‌ساز

شد نصیب آن محیل نابکار / طعمه‌ای آن‌سان لذیذ و آب‌دار

گشت روبه چون ز حیلت کامکار / داد اندرزی چو درّ شاهوار

گفت هر جا خودپسندی ساده است / چاپلوسی بر درش استاده است

آن تملق‌پیشه رند هوشمند / نان خورد از خوان مرد خودپسند

پیمایش به بالا