
بنجامین جانسن (۱۵۷۲–۱۶۳۷) که از او با نام بن جانسن یاد می شود، هنرپیشه، سراینده و نمایشنامهنویس سرشناس دورهٔ الیزابت است که در یازدهم ژوئن ۱۵۷۲ میلادی در ناحیه وست مینستر لندن پا به گیتی نهاد.
وی همروزگار با شکسپیر بود و در نگارش نمایشنامههای خنده آمیز از شکسپیر چیرهدستتر. در خندنامههایش بیشتر به رفتار انسانها میپردازد. ولپن – (روباه) (Volpone) و کیمیاگر (The Alchemist) از ارزندهترین اثرهای اوست. بن جانسن را معمولا پس از شکسپیر بهترین نمایشنامه نویس دوران الیزابت میشناسند. پس از سال ۱۶۰۰ رهبر نویسندگانی شناخته شد که پیرو هنر آگاهانه بودند، یعنی نوشتن بر بنیاد هنجارها. وی بیش از دیگر نمایشنامه نویسان به بنلادهای کلاسیک روی آورد؛ اما دنباله رو چشم و گوش بسته آثار گذشتگان نبود و بر بنلادهای ایشان نوآوری های بسیاری افزود و به فراوانی از روند و روال آنها رخ برتافت.
شاه و دربار بسیار به او توجه داشتند؛ ازین رو یکی از بانفوذ ترین نویسندگان دربار گشت و بیش از هر نمایشنامه نویس دیگری نمایشهای روبندانه (بالماسکه) نوشت؛ پادشاهی انگلستان در سال ۱۶۱۶، وی را سخن سالار انگلستان ساخت. جانسن در کارهایش به بازنگری در رفتار انسانها پرداخت و سستی های مردم زمان خود را نمایان گردانید. خندنامه های جانسن را معمولا آثاری واقعگرا و اصلاح طلبانه میشناسند؛ زیرا بازیگران بر اساس دیده ها و آزموده های نویسنده برگزیده شده اند؛ کسانی که به خاطر رفتار بدشان کیفر میبینند.
Ben Jonson
It is not growing like a tree
In bulk doth make Man better be;
Or standing long an oak, three hundred year,
To fall a log at last, dry, bald, and sere:
A lily of a day
Is fairer far in May,
Although it fall and die that night
It was the plant and flower of light.
In small proportions we just beauties see;
And in short measures life may perfect be.
♣♣♣♣♣



همچون بوته نمیروید
It is not growing like a tree
برگردان فارسی: بالیدن آدمی همچون بالیدن درخت [فقط در پیکره و اندازه] نیست، [بالیدن: رشد کردن]
In bulk doth make Man better be;
bulk: the mass or magnitude of something large. / توده
doth: archaic third person singular present of do. / انجام می دهد
برگردان فارسی: که اگر در مقدار زیاد و انبوه به انجام رسد، آدمی را ارزشمندتر کند؛
Or standing long an oak, three hundred year,
oak: a tree that bears acorns as fruit, and typically has lobed deciduous leaves. / بلوط
برگردان فارسی: یا [بالیدن آدمی] همانند درخت بلوط که عمر دراز سیصد ساله دارد، نیست؛
To fall a log at last, dry, bald, and sere:
log: a part of the trunk or a large branch of a tree that has fallen or been cut off. / کُنده
bald: having a scalp wholly or partly lacking hair. / کچل، برهنه (بی برگ)
sere: (especially of vegetation) dry or withered. / خشکیده، پژمرده
برگردان فارسی: که سرانجام [هنگام مرگ] کُنده خشک، بی برگ و پژمرده ای شود.
A lily of a day
lily: a bulbous plant with large trumpet-shaped, typically fragrant, flowers on a tall, slender stem. / زنبق
برگردان فارسی: گل سوسن با عمر یک روزه
Is fairer far in May,
fairer: (of hair or complexion) light; blond. / درخشان، بور
far:
واژه “far” در اینجا به معنای «بسیار» یا «بهمراتب»به کار رفته و برای تأکید بر بسیاری زیبایی بهکار رفته است. از نظر دستوری،“far” قید سنجشی است و درجه صفت“fairer” را میافزاید.
برگردان فارسی: در اردیبهشت ماه بسیار زیبا و درخشان است.
Although it fall and die that night
برگردان فارسی: گرچه در پایان همان شب سرخم می کند و می پژمرد،
It was the plant and flower of light.
برگردان فارسی: امّا نماد فروغ و روشنایی است.
In small proportions we just beauties see;
proportions: adjust or regulate (something) so that it has a particular or suitable relationship to something else. / نسبت، اندازه
برگردان فارسی: در اندازههای کوچک ما فقط زیباییها را می بینیم. (عمر کوتاه سبب می شود که بشر فقط زیبایی های جهان را ببیند.)
And in short measures life may perfect be.
برگردان فارسی: چه بسا زندگانی در اندازه های کوچک [همچون گل سوسن] بتواند زیباتر و رساتر باشد.