آموزه پنجم: هماهنگی پاره های کلام

آموختیم که شاعران برای تأثیرگذاری سخن خود از «وزن» ،«عاطفه» و «خیال» بهره می‌گیرند. «وزن» آشکارترین ابزار موسیقایی شعر است. برای تشخیص موسیقی شعر اولین راه این است که تمرین های شنیداری خود را بیشتر کنیم تا سواد شنیداری و هوش موسیقایی خود را پرورش دهیم. راه دیگر آن است که شعر را به پاره های هماهنگ و مساوی یعنی به ارکان تقسیم کنیم؛ در پی آن، تساوی و توازن آوایی شعر به دست می آید.

………… آشکارترین ابزار موسیقایی شعر است.  – «وزن»

اگر یک بار دیگر، به شعرهایی که تاکنون خوانده ایم، توجّه کنیم، می‌بینیم که مصراع‌ها از قطعه‌های کوچک و ایستگاه‌های آوایی، سامان یافته است؛ برای نمونه اگر خودمان هم بخواهیم مصراع «تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی» را بخوانیم، این گونه می‌خوانیم:

 تُ اَز هَر دَرکِ با زا یی بِ دین  خو بییُ  زی با  یی

به هریک از پاره‌های مصراع فوق رکن (پایه آوایی) می‌گویند. هر رکن از بخش‌های کوچک تری به نام هجا تشکیل شده است.

تُاَزهَردَر کِبازایی بِدینخوبی یُزیبایی

هجا یا بخش، مقدار آوایی است که دهان با یک بار باز شدن آن را ادا می‌کند. هجا، از واج پدید می‌آید. شکل نوشتاری واج را حرف می‌نامند.

هجا چیست؟  مقدار آوایی است که دهان با یک بار باز شدن آن را ادا می‌کند.

واج چیست؟  کوچکترین آوای بی معنای زبان که معناآفرین باشد.

حرف چیست؟  شکل نوشتاری واج را حرف می‌نامند.

تعداد حرفها و واجهای واژه‌های زیر را بشمارید. دبستان: واج: د/ -َ / ب / -ِ / س/ ت/ ا/ ن/ = ۸ واج ؛ حرف: د – ب – س- ت – ا – ن = ۶ حرف

واج کوچک ترین واحد آوایی زبان است؛ مانند واژۀ «کتاب» که پنج واج دارد : ک/  ﹻ / ت/ ا / ب.

در زبان فارسی ۲۹ واج وجود دارد که آنها را به دو دستۀ مصوّت و صامت تقسیم می‌کنند.

مصوّت(صدادار یا واکه): زبان فارسی، ۶ مصوّت (م) دارد: « /-َ / -ِ / -ُ /» مصوّتهای کوتاه و « و/ ا/ ی» مصوّتهای بلند زبان فارسی هستند.

صامت(بی صدا یا همخوان): ۲۳ واج دیگر زبان فارسی صامت(ص) هستند. ء (=ع)، ب، پ، ت (= ط) ، ج، چ، خ، د، ر، ز(= ذ، ظ، ض) ، ژ، س(= ث، ص) ، ش، غ (= ق) ، ف، ک، گ، ل، م، ن، و، ه (= ح)، ی.

هجا
انواع هجا
عنوان هجانحوۀ قرار گرفتننشانهنمونه
کوتاهصامت+ مصوّت کوتاهUچو (چُ)، که (کِ)، وَ
بلندالف) صامت + مصوّت کوتاه + صامت ب) صامت+ مصوّت بلندگُل، سَر، دِل پا، سی، مو
کشیدهالف) صامت + مصوّت کوتاه + دو صامت ب) صامت + مصوّت بلند + یک یا دو صامت– Uبُرد، سَبز، چهر دوست، آب، سیب

۱- هر هجا (بخش)، یک مصوّت دارد؛ بنابراین، تعداد هجاهای یک کلمه با تعداد مصوّتهای آن کلمه برابر است؛ برای مثال: «باد» یک مصوّت (ا) دارد و یک هجاست و « برادر»، سه مصوّت (-َ ، ا، -َ ) دارد و سه هجاست.

۲- هر هجا را همان طور که می‌خوانیم، می‌نویسیم تا در شمارش واج‌ها دچار اشکال نشویم؛ برای مثال: تو← تُ: هجای کوتاه (U)   خواب← خاب: هجای کشیده (-U).

۳- در زبان فارسی، هیچ واژه ای با مصوّت آغاز نمی شود؛ بنابراین، واژه‌هایی که به ظاهر با نشانۀ « ا » آغاز می‌شوند، در ابتدای خود یک صامت همزه دارند که در تعیین نوع هجا باید بدان توجّه داشت؛ برای مثال، «از» یک هجای بلند )سه واجی( و «آب» یک هجای کشیده است.

۴- هجای کشیده معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است.

۵- مصوّت بلند پیش از «نْ» (نون ساکن) کوتاه به حساب می‌آید. اکنون که توانایی شناخت هجا و تعیین نوع آن را به دست آورده ایم، باید بدانیم که دو مصراع یا بیت، زمانی هم وزن‌اند که:

الف) تعداد هجاهای آنها با هم برابر باشد.

ب) هجاهای کوتاه و بلند آنها در مقابل یکدیگر قرار گیرد.

گفتیم که در هر شعر، تمام مصراع‌ها هم وزن اند. راز این هم وزنی آن است که تعداد و ترتیب هجاها در هر دو مصراع یکی است.

اکنون به جداسازی هجاهای بیت زیر، دقّت کنید.

پایه‌های آواییبُ خُر تا تَ وا نی بِ با زو یِ خیش
پایه‌های آواییکِ سَع یَت بُ وَد دَرتَ را زو یِ خیش
وزنت تن تنت تن تنت تن تنت تن
نشانه‌های هجاییUـ ـUـ ـUـ ـUـ

توجّه: هجای پایانی اوزان شعر فارسی همیشه بلند محسوب می‌شود و اگر به جای آن کشیده یا کوتاه بیاید، همچنان آن را هجای بلند می‌آوریم.

یادآوری: لازم است به این نکته توجّه داشته باشیم که در شعر نو، معمولاً شاعران تساوی مصراع‌های شعری را ضروری نمی دانند؛ به همین سبب می‌بینیم که طول مصراع‌های شعر نو یکسان نیست.

«تو را من چشم در راهم / شباهنگام /  که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی / وزان دل خستگانت راست، اندوهی فراهم؛ / تو را من چشم در راهم.» ت تن تن تن؛ ت تن تن تن/ ت تن تن تن / ت تن تن تن؛ ت تن تن …..

خودارزیابی

خط عروضی: نَشایَد کِ خوبان بِ صَحرا رَوَند / هَمِ کَس شِناسَندُ هَر جا رَوَند

نَ شا یَد: صم صم صمص / کِ خو بان: صم صم صمص / بِ صَح را: صم صمص صم / رَ وَند: صم صمصص

پایه‌های آوایینَ شا یَد کِ خو بان بِ صَح را رَ وَند
پایه‌های آواییهـَ مِ کس شِ نا سَندُ هَر جا رَ وَند
وزنت تن تنت تن تنت تن تنت تن
نشانه‌های هجاییUـ ـUـ ـUـ ـUـ

بازگردانی: شایسته نیست که زیبارویان به دشت و دمن بروند و با همه کس سخن بگویند و به هر جایی سرک بکشند.

خط عروضی: حَلالَست رَفتن بِ صَحرا، وَلیک / نَ اِنصاف باشَد کِ بی ما رَوَند

حَ لا لَست: صم صم صمصص / رَف تَن: صمص صمص / بِ صَح را: صم صمص صم / وَ لیک: صم صمص

پایه‌های آواییحَ لا لَس ت رَف تَن بِ صَح را وَ لیک
پایه‌های آوایینَ اِن صا ف  با  شَدکِ بی ما رَ وَند
وزنت تن تنت تن تنت تن تنت تن
نشانه‌های هجاییUـ ـUـ ـUـ ـUـ

بازگردانی: به دشت و دمن رفتن و خوش بودن حلال است؛ ولی انصاف نیست که بدون ما بروند.

عجب نیست از گل که خندد به سروی / که در این چمن پای در گل نشیند (طبیب اصفهانی)

خط عروضی: عَجَب نیستَز گُل کِ خَندَد بِ سَروی / کِ دَر این چَمَن پای دَر گِل نِشینَد

پایه‌های آواییعَ جَب نی س تَز گُل کِ خَن دَد بِ سَر  وی
پایه‌های آواییکِ دَر این چَ مَن پای دَر گِل نِ شی  نَد
وزنت تن تنت تن تنت تن تنت تن تن
نشانه‌های هجاییUـ ـUـ ـUـ ـUـ ـ

بازگردانی: اگر گلی به سروی بخندد و او را مسخره کند، تعجب نکن؛ زیرا سرو اسیر گل و لای شده است و آزاده نیست.

خط عروضی: اَگَر هوشمَندی بِ مَعنی گَرای / کِ مَعنی بِمانَد نَ صورَت بِ جای 

پایه‌های آواییاَ گَر هو ش مَن دی بِ مَع نی گَ رای
پایه‌های آواییکِ مَع نی بِ ما نَدنَ صو رَت بِ جای
وزنت تن تنت تن تنت تن تنت تن
نشانه‌های هجاییUـ ـUـ ـUـ ـUـ

بازگردانی: اگر خردمندی به معنی توجه کن؛ زیرا معنی می ماند نه ظاهر.

خط عروضی: تا رَنج تَحَممُل نَکُنی، گَنج نَبینی / تا شَب نَرَود، صُبح پَدیدار نَباشَد

تا – رَنج – تَ-حَم-مُل- نَ-کُ-نی- گَنج- نَ-بی-نی / تا- شَب- نَ-رَ-ود، صُبح- پَ-دی-دار- نَ-با-شَد

پایه‌های آواییتا رَنـ ـج تَحَم مُل نَ کُنی گَنـ ــج نَبی نی
پایه‌های آواییتا شَب نَ  روَد صُبـ ـح پَدی دا ر نَبا  شَد
وزنتن تن ت تتن تن ت تتن تن ت تتن تن
نشانه‌های هجاییـ ـUUـ ـUUـ ـUUـ ـ

بازگردانی: تا رنج نکشی به گنج نمی رسی. تا شب سختی و رنج نرود، بامداد آسایش آشکار نمی شود.

۴- برای کاربرد‌های گوناگون (صامت، مصوّت) هریک از واج‌های زیر، نمونه‌هایی بنویسید.

صامت و مصوت

خط عروضی: اَلا یا اَییُهَس ساقی أدِر کَأسَن وَ ناوِلها / کِ عِشق آسان نِمودَووَل، وَلی اُفتاد مُشکِل‌ها

پایه‌های آواییاَ  لا   یا   اَی یُ هَس سا  قی اَ دِر کأ  سَنوَ نا  وِل  ها
پایه‌های آواییکِ عِش قا  سان نِ مو  دَو  وَلوَ لی اُف  تا د مُش  کِل ها
وزنت تن تن  تنت تن تن  تنت تن تن  تنت تن تن  تن
نشانه‌های هجاییUـ ـ ـUـ ـ ـUـ ـ ـUـ ـ ـ

بازگردانی: ای ساقی کاسه شراب را بگردان و به ما برسان. عشق در آغاز راه آسان به نظر می آمد؛ ولی کم کم مشکلها رخ نمود.

خط عروضی: خَلوَتَم چِراغان کُن، ای چِراغِ رُوْحانی / اِیْ زِ چِشمِ یِ نوشَت، چَشمِ دِل چِراغانی

پایه‌های آواییخَل وَ تَم  چِ  را غان کُن اِی چِ را  غِ رُو حا  نی
پایه‌های آواییاِی زِ چَشمِ  یِ نو شَتچَش مِ دِلچِ را غا  نی
وزنتن ت تنت تن تن تنتن ت تنت تن تن تن
نشانه‌های هجاییـ Uـ U ـ ـ ــ Uـ U ـ ـ ـ

این بیت را می توان به صورت چهارتا سه تا هم برش زد.

بازگردانی: ای انسانی که نورانی مانند چراغی، تنهایی من را روشن کن. ای کسی که از وجود گوارایت دل من نورانی شده است.

خط عروضی: مَنَزینجا بِ مَلامَت نَرَوم / کِ مَنینجا بِ اُمیدی گِرَوَم

پایه‌های آواییمَ نَ زین جابِ مَ لا مَت نَ رَ وَم
پایه‌های آواییکِ مَ نین  جابِ اُ می دیگِ رَ وَم
وزنت ت تن تنت ت تن تنت ت تن
نشانه‌های هجاییUUـ ـUUـ ـUUـ

بازگردانی: من از اینجا به خاطر سرزنش دیگران نمی روم؛ زیرا من به امیدی به اینجا میل کرده ام.

خط عروضی: بَلَم آرام چُن قویی سَبُکبار / بِ نَرمی بَر سَرِ کارون هَمی رَفت

پایه‌های آواییبَ لَم آ را م  چُن قو یی سَ بُک بار
پایه‌های آواییبِ نَر می  بَرسَ رِ کا رونهـَ می رَفت
وزنت تن تن تنت تن تن تنت تن تن
نشانه‌های هجاییUـ ـ ـUـ ـ ـUـ ـ

بازگردانی: قایق، آرام مانند قویی سبکبار، به نرمی، کارون را می پیمود.

پی دی اف: هماهنگی پاره های کلام
درس پنجم:‌ هماهنگی پاره های کلام (آپارات)
خودارزیابی درس پنجم (آپارات)
درس پنجم:‌ هماهنگی پاره های کلام (یوتیوپ)
خودارزیابی درس پنجم (یوتیوپ)