آموزه هفدهم: خاموشی دریا

از شعله / به خاطر روشنایی اش / سپاسگزاری کن، / امّا چراغدان را هم / که همیشه صبورانه در سایه می ایستد، / از یاد مبر.

قلمرو زبانی: چراغدان: جاچراغی / قلمرو ادبی: شعله: استعاره یا نماد راهنما / روشنایی: دانش / از شعله … سپاسگزاری کن: جانبخشی / چراغدان: استعاره از افراد فروتن، خرسند و بردبار، افرادی که معمولا به چشم نمی‌آیند؛ زمینه ساز راهنمایی و دانش / در سایه ایستادن: کنایه از اینکه خودنمایی نمی کند/ تضاد: روشنایی؛ سایه

***

گریه کنی اگر / که آفتاب را ندیده ای / ستاره ها را هم / نمی بینی.

قلمرو زبانی: چراغدان: آشکار کردن / قلمرو ادبی: آفتاب: استعاره از چیزهای باارزش ودست نایافتنی؛ مجاز از خورشید / ستاره: استعاره از چیزهای کم ارزش و کوچک و دست یافتنی /  

پیام: غنیمت شمردن فرصت

***

ماهی در آب خاموش است و / چارپا روی خاک هیاهو می کند و / پرنده در آسمان آواز می خواند. / آدمی، / امّا / خاموشی دریا و / هیاهوی خاک و / موسیقی آسمان را در خود دارد.

قلمرو زبانی: خاموشی: سکوت / چارپا: جانوران چهارپا / قلمرو ادبی: ماهی … خاموش است؛ چارپا … هیاهو می کند؛ خاموشی دریا؛ هیاهوی خاک: جانبخشی / تضاد: خاموشی؛ هیاهو

پیام: برتری آدمی

***

هنگامی که / در فروتنی، / بزرگ باشیم، / بیش از همه به آن بزرگ نزدیک شده ایم.

قلمرو زبانی: فروتنی: تواضع / آن بزرگ:‌ منظور خداوند است / قلمرو ادبی: واژه آرایی: بزرگ

***

ممکن / از ناممکن می پرسد / »خانه ات کجاست؟» / پاسخ می آید: / «در رؤیای یک ناتوان. «

قلمرو زبانی: ممکن: شدنی / ناممکن: ناشدنی / قلمرو ادبی: تضاد: ممکن؛ ناممکن / جانبخشی

پیام: دوری از ناامیدی

ماه نو و مرغان آواره، رابیندرانات تاگور
saeedjafari
jafarisaeed

کارگاه متن پژوهی

قلمرو زبانی :

۱- با توجه به رابطه معنایی«تضمن»، جاهای خالی را پرکنید.

■ دریا و آب                                                       ■ فصل و زمستان

۲- نوع«واو»(عطف ، ربط) در بند سوم درس مشخص کنید.

ماهی در آب خاموش است و / چارپا روی خاک هیاهو می‌کند و / پرنده در آسمان آواز می‌خواند / آدمی‌، / اما / خاموشی دریا و / هیاهوی خاک و / موسیقی آسمان را در خود دارد.

■ «واو» پیوند:

ماهی در آب خاموش است و چارپا روی خاک هیاهو می‌کند و پرنده در آسمان آواز می‌خواند.

■ «واو» عطف :

آدمی اما خاموشی دریا و هیاهوی خاک وموسیقی آسمان را درخود دارد.

۳جمله های زیر را بخوانید:

الف) طبیعت، زیبا است.

ب) طبیعت، زیبا آفریده شده است.

مشاهده می کنید که جمله «الف» پس از حذف واژه «زیبا» بی معنا می شود؛ چون «زیبا» مسند جمله و از اجزای اصلی آن است؛ ولی جمله «ب» همچنان کامل است؛ چون «زیبا» در این جمله قید است و حذف آن نقصی ایجاد نمی کند.

■ اکنون، هر یک از واژه های زیر را در دو جمله به گونه ای به کار ببرید که در جمله واژه‌های زیر را در دو جمله به گونه‌ای به کار ببرید که در جمله نخست«مسند» و در جمله دیگر«قید» باشد.

خندان: علی با دیدن مادرش خندان شد. (مسند)/ او همیشه خندان است. (مسند)/ او خندان به مدرسه رفت. (قید)

■ چگونه: حال مادرت چگونه است؟ (مسند)/ امتحان چگونه بود؟ (مسند) / چگونه آمدی؟ (قید) / چگونه از دنیا رفت؟ (قید)

قلمرو ادبی :

۱ دو نمونه آرایه«تشخیص» در متن درس مشخص کنید.

■ ممکن از ناممکن می‌پرسد خانه ات کجاست؟ پاسخ می‌آید: «در رؤیای یک ناتوان»

ممکن و ناممکن: هر دو آرایه تشخیص دارند.

۲- در متن درس«آفتاب» و «ستاره» در کدام مفاهیم استعاری به کار رفته اند؟

آفتاب: استعاره از چیزهای باارزش ودست نایافتنی یا حقیقت کل

ستاره: استعاره از چیزهای کم ارزش و کوچک و دست یافتنی یا حقیقت‌های جزء

قلمرو فکری :

۱- در بند نخست این سروده منظور شاعر از«چراغدان» چه کسانی است؟

افراد فروتن، خرسند و بردبار، افرادی که معمولا به چشم نمی‌آیند.

۲ در بند سوم بر چه موضوعی تأکید شده است؟

بر این که انسان جانداری برتر از دیگر جانداران است و دارای دو بعد جسمانی و روحانی؛ به کمال آفرینش که در انسان فروفشرده اشاره دارد.

۳- درباره ارتباط معنایی عبارت زیر با متن درس توضیح دهید؟

از آسمان تاج بارد؛ اما بر سر آن کس که سر فرود آرد. «خواجه عبدالله انصاری» / تاج: مجاز از جاه / سرفروآوردن: کنایه از فروتنی ورزیدن

در هر دو عبارت به این موضوع اشاره شده است که فروتنی مایه کمال و بزرگی انسان است..

۴- با توجّه به بند پایانی، ویژگی مهمّ انسان توانمند چیست؟

انسان راستین در کمال ناتوانی، امیدش را از دست نمی دهد و از کوشش بازنمی ماند؛ زیرا در ناتوانی باید به دنبال توانایی بود.

سعید جعفری

گنج حکمت: تجسّم عشق

آنگاه برزیگری گفت: با ما از «کار» سخن بگو،

و او در پاسخ گفت:

من به شما می‌گویم که زندگی به راستی تاریکی است؛ مگر آنکه شوقی باشد،

قلمرو زبانی: برزگر: کشاورز / شوق:‌ شور / قلمرو ادبی: زندگی به راستی تاریکی است: تشبیه

و شوق همیشه کور است؛ مگر آنکه دانشی باشد،

و دانش همیشه بیهوده است؛ مگر آنکه کاری باشد،

و کار همیشه تهی ست؛ مگر آنکه مِهری باشد.

قلمرو زبانی: تهی:‌ خالی / بیهوده: بی نتیجه / مهر: عشق / قلمرو ادبی: شوق همیشه کور است: جانبخشی

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق درآمیزید، و پیوسته بار وظیفه‌ای را بی رغبت به دوش کشید،

زنهار، دست از کار بشویید؛

زیرا آن که با بی میلی، خمیری در تنور نهد، نانِ تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند.

کار، تجسّم عشق است!

قلمرو زبانی: را در «شما را»: به معنای دارندگی (اگر شما توان ندارید)/ درآمیختن: در هم کردن (بن ماضی: آمیخت؛ بن مضارع: آمیز)/ زنهار:‌ آگاه باشید / نهادن:‌ قرار دادن؛ گذاشتن (بن ماضی: نهاد؛ بن مضارع: نه)/ واستاندن: گرفتن (بن ماضی: واستاند؛ بن مضارع: واستان)/ تجسّم: پیکر بخشی / قلمرو ادبی: بار وظیفه‌: اضافه تشبیهی / به دوش کشید: کنایه / دست از کار شستن: کنایه از رها کردن / انسان را تنها نیمه سیر کند:‌ کنایه از اینکه بسنده نیست.

پیامبر و دیوانه، جبران خلیل جبران

پی دی اف درس هفدهم فارسی پایه یازدهم