The Naked And The Nude(برهنه‌دل و برهنه‌تن)

رابرت گریوز: سراینده، نویسنده
رابرت گریوز
زادسال۲۴ ژوئیه ۱۸۹۵ ویمبلدون، انگلستان
درگذشت۷ دسامبر ۱۹۸۵ (۹۰ سال)
دیا، مایورکا، اسپانیا
پیشهسراینده، نویسنده و منتقد ادبی
جایزهجایزه هاثورندن (۱۹۳۵)

رابرت گریوز سراینده، رمان نویس و سخن‌سنج برجسته بریتانیایی است. آثار او به دلیل کاوش‌هایش، درباره موضوعاتی مانند: عشق، جنگ، اسطوره‌شناسی و ماهیت نوآفرینی، امروزه همچنان هوادارانی دارد. او یکی از چهره‌های برجسته جنبش شعری دوران شاه جرج به شمار می‌رود که به خاطر احساسات عاشقانه و چوپانی‌اش که اغلب مبتنی بر تصویرهای طبیعی است، شناخته می‌شود.

ویژگی شعر گریوز دقت در گزینش قالب شعری، اثرپذیری از هنر کلاسیک و صداقت عاطفی آن است. او اغلب از قالب‌های سنتی، همچون: غزلواره و تصنیف بهره می‌برد و حس نوگرایانه را با آن‌ها می‌آمیزد. دیده‌هایش از جنگ جهانی نخست عمیقاً بر کارهایش أثر گذاشته و به پژوهش در زمینه درد و رنج و تأثیرات آن بر روان انسان انجامیده است.

گریوز علاوه بر شعر، رمان‌های تاریخی و اسطوره ای از جمله: من، کلودیوس و بغبانوی سفید را نوشت که به آثار کلاسیک ماندگار تبدیل شده اند. نیز وی پژوهش‌هایی در زمینه اسطوره شناسی، رابطه میان اسطوره های باستانی و فرآیند نوآفرینی به انجام رسانید.

For me, the naked and the nude

(By lexicographers construed

As synonyms that should express

The same deficiency of dress

Or shelter) stand as wide apart

As love from lies, or truth from art.

Lovers without reproach will gaze

On bodies naked and ablaze;

The Hippocratic eye will see

In nakedness, anatomy;

And naked shines the Goddess when

She mounts her lion among men.

The nude are bold, the nude are sly

To hold each treasonable eye.

While draping by a showman’s trick

Their dishabille in rhetoric,

They grin a mock-religious grin

Of scorn at those of naked skin.

The naked, therefore, who compete

Against the nude may know defeat;

Yet when they both together tread

The briary pastures of the dead,

By Gorgons with long whips pursued,

How naked go the sometimes nude!

برگردان پارسی: برهنه‌دلان و برهنه‌تنان

برگردان پارسی: برای من برهنه‌دل و برهنه‌تن

Lexicographer: فرهنگ نویس

construed: interpret (a word or action) in a particular way. /   تعبیر و تفسیر کردن

برگردان پارسی: – فرهنگ نویسان [این دو واژه را] مترادف معنا کرده اند و [در معنای این دو واژه] گفته اند:

deficiency: a lack or shortage. / کمبود

shelter: a place giving temporary protection from bad weather or danger. / پناهگاه، سرپناه

برگردان پارسی: نداشتن پوشش یا بی‌پناه بودن. – [معنای این دو واژه] به همان اندازه از هم دور است که

برگردان پارسی: عشق از دروغ، یا واقعیّت از خیال.

reproach: address (someone) in such a way as to express disapproval or disappointment. / سرزنش، رسوایی

gaze: look steadily and intently, especially in admiration, surprise, or thought.  /   زل زدن

ablaze: burning fiercely. / برافروختن، شعله ور شدن، سوزان

برگردان پارسی: دلشدگان بر بدن‌های برهنه و شعله ور [یکدیگر] چشم می دوزند، بی‌اینکه این رفتار مایۀ ننگ‌شان شود.

Hippocratic: بقراطی، بازخوانده به پزشکی بقراطی

برگردان پارسی: اما پزشکان (بقراطی) به استخوان‌بندی‌ و پیکر خاکی دختران لخت چشم می‌دوزند.

mount: ride. / سوار شدن

برگردان پارسی: برهنه‌دلان هنگامی که در میان مردان بر شیر بیشه سوار می‌شوند، همچون بغبانوان می‌درخشند.

گوشزد: این مصراع به اسطوره‌شناسی و هنر کلاسیک و چه بسا به بغبانوانی چون ونوس یا آرتمیس که در میان مردان نمایان می‌شدند و نیرو و شکوه خود را به نمایش می‌گذاشتند اشاره داشته باشد. «شیر» در ادب فرنگ معمولاً نماد توانمندی، دلاوری و فرمانروایی است. بنابراین، این مصراع می‌تواند چیرگی، نیرومندی، یا زیبایی و توانمندی زنان را روباروی مردان بنمایاند.

bold: Insolent. / گستاخ

sly: having or showing a cunning and deceitful nature.  / موذی، فریفتار

treasonable: (of an offense or offender) punishable as treason or as committing treason. / نابکار، خاین

hold: keep or detain (someone).

draping: arrange (cloth or clothing) loosely or casually on or around something. / آراستن، پوشاندن

برگردان پارسی: اما برهنه‌تنان گستاخ اند و همانند عوام‌فریبانی که با جامه فقط تن خود را می‌آرایند، هر ترفند و فریبی را به کار می گیرند تا گرسنه‌چشمان نابکار را به سوی خود بکشانند.

dishabille: جامه خواب، نیمه لخت

rhetoric: قدرت بیان، زبان آوری

برگردان پارسی: برهنه‌تنان برای جبران ناتوانی‌شان در زبان‌آوری،

grin: smile broadly, especially in an unrestrained manner and with the mouth open. / نیشخند، پوزخند

mock: tease or laugh at in a scornful or contemptuous manner. /

scorn: the feeling or belief that someone or something is worthless or despicable; contempt. / تمسخر، خوارداشت

برگردان پارسی: برای خوارداشت کسانی که برهنه‌دل‌اند، پوزخندهای مسخره‌آمیز مذهبی می‌زنند.

compete: رقابت کردن

defeat: win a victory over (someone) in a battle or other contest; overcome or beat. / شکست دادن

برگردان پارسی: شاید برهنه‌دلانی که با برهنه‌تنان رقابت می‌کنند [در این جهان] معنای باخت را بچشند.

tread: walk in a specified way. / گام برداشتن

briary: lavish insincere praise and compliments upon (someone), especially to further one’s own interests. / خاردار

pastures: چراگاه

برگردان پارسی: اما هنگامی که هر دو با هم در خلنگ‌زار مردگان، می‌خرامند،

Gorgon: / زن زشت سیما، مارمو

whip: تازیانه

برگردان پارسی: و مارگیسوان با تازیانه‌های بلندشان، هر دوان [ایشان] را تعقیب و تهدید می کنند،

گوشزد۱: گورگون‌ها (مارگیسوان) در استوره‌های یونان سه خواهرند که موهای سرشان مارسان است و به اندازه ای زشت و هراسناک که هر کس به ایشان چشم بدوزد، در جا سنگ می شود.

گوشزد۲: « The briary pastures » به زمین هایی گفته می شود که پر از خار و خاشاک است.

برگردان پارسی: گه گاه چقدر برهنه‌تنان، برهنه‌دل می شوند! [عیب های برهنه‌تنان آشکار می‌شود و زیبایی های ظاهری‌شان از میان می رود.]

گوشزد۳: این بخش از شعر به ناسازی میان “naked” (برهنه‌دل) و “nude” (برهنه‌تن) اشاره دارد و نظر سراینده را نشان می‌دهد. “خارزار مرگ” استعاره‌ از سفر به جهان پس از مرگ یا سختی‌های زندگی است. “مارگیسوان” که جاندارانی اسطوره‌ای و ترسناک اند، نماد داوری یا عذاب اخروی اند. این بیت اشاره دارد که در روبارویی با مرگ، تفاوت میان “naked” (برهنه‌دل) و “nude” (برهنه‌تن) از میان رفته و حقیقت آشکار می‌شود.

سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
سعید جعفری
دبیرستان
سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
پیمایش به بالا