آموزه سوم: مراعات نظیر، تلمیح و تضمین

بدیع در لغت به معنی تازه و نو است. در ادب فارسی به مجموعه آرایه‌هایی گفته می شود که بر زیبایی لفظی و معنایی سخن می افزایند؛ چه آنها که با تغییرات آوایی و موسیقایی سر و کار دارند؛ مثل: سجع، جناس، ترصیع و… که در حوزه بدیع لفظی از آنها سخن به میان آمد و چه آنها که از لطف تعبیر و زیبایی معنی به وجود می آیند؛ مانند: اغراق، ایهام، تضاد و … که در حوزه آرایه‌های معنوی جای می گیرند. در این کتاب به معرفی برخی از مهم ترین آرایه‌های بدیع معنوی خواهیم پرداخت:

● بدیع بر چند گونه است؟ ـ بدیع لفظی و بدیع معنوی.

● جناس جزء بدیع لفظی به شمار می رود یا معنوی؟ – لفظی.

■ مراعات نظیر (تناسب)

در لغت مراعات به معنی تناسب‌ها و هماهنگی‌هاست و در اصطلاح ادبی آوردن واژه‌هایی در سخن است که با هم ارتباط معنایی (غیر از تضاد) داشته و یادآور یکدیگر باشند. زیبایی آفرینی مراعات نظیر در تعامل واژه‌هاست که خواننده از دریافت این ارتباط معنایی لذت می برد.

به نمونه‌های زیر توجه کنید:

من مسلمانم، / قبله‌ام یک گل سرخ / جا نمازم چشمه، مهرم نور / دشت سجاده من (سهراب سپهری)

در این شعر واژه‌های مسلمان، قبله، جانماز، مهر و سجاده ارتباط معنایی دارند. می توان گفت زیبایی و تناسب معنایی که در شعر وجود دارد، از هم نشینی این واژه‌ها به وجود آمده است.

بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت / شور شیرین به سر هر که فتد، کوهکن است (همای شیرازی)

همان گونه که مشاهده می کنید، در بیت، واژه کوهکن با فرهاد، شیرین و بیستون تناسب دارد و تعامل معنایی این واژگان موجب زیبایی و تأثیرگذاری شعر شده است.

نمونه‌هایی دیگر: هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو / باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها (سعدی)

چترها را باید بست / زیر باران باید رفت. (سهراب سپهری)

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها؟ (حافظ)

سر من مست جمالت، دل من دام خیالت / گهر دیده نثارت کف دریای تو دارد (مولوی)

گر چه گاهی شهابی / مشق‌های شب آسمان را / زود خط می زد و محو می شد / باز در آن هوای مه آلود / پاک کن‌هایی از ابر تیره / خط خورشید را پاک می کرد. (قیصر امین پور)

■ تلمیح

در لغت به معنی اشاره کردن با گوشه چشم است و در اصطلاح ادبی، آن است که سخنور در کلام خویش، به داستان، آیه، حدیث و مثل اشاره کند. تلمیح، گنجاندن یک مفهوم بلند در سخنی کوتاه است که معانی بسیار را در کمترین واژه‌ها جای می دهد و این ایجاز از جهت هنری بسیار مهم و قابل توجّه است.

به بیت زیر توجه کنید:

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد (حافظ)

شاعر با یادآوری داستان بر دار کردن حسین بن منصور حلاج، (عارف بزرگ قرن چهارم( بر موسیقی معنایی کلام افزوده است.

۱- ماجرا به این شکل بود که چون مشایخ آن زمان سخنان حلاج را درک نمی کردند، همگی فتوا به قتل او دادند. حلاج را به جرم اینکه حقایق الهی را برملا می کرد و همواره جمله معروفش (أنا الحق) را بر زبان داشت، به دار آویختند.

نمونه‌های دیگر:

این مه که چون منیژه لب چاه می نشست / گریان به تازیانه افراسیاب رفت (فریدون مشیری)

در این بیت شاعر با آوردن واژه منیژه، تمام داستان بیژن و منیژه را در ذهن خواننده تداعی می کند و یادآوری داستان سبب لذت بیشتر خواننده می گردد.

یار بی پرده از در و دیوار / در تجلّی است یا اولی الابصار (هاتف اصفهانی)

 فَأَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»[پس هر کجا روی کنید آنجا چهره خداست.]، این بیت به آیه ۱۱۵ ، سوره بقره تلمیح دارد. / تجلّی: رخ نمایی / اولی الابصار: دارندگان بینش

نمونه‌هایی دیگر: نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را (شهریار)

شاعر در این نمونه به حدیث «لا فَتی الّا عَلی، لا سَیْف الّا ذوالفَقار»[هیچ جوانمردی جز علی و هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست.]،: اشاره کرده است.

چون جواب احمق آمد خامشی / این درازی در سخن چون می کشی (مولوی)

شاعر در این بیت به مثل معروف «جوابُ الأحمقِ السکوتُ»[پاسخ نادان خاموشی است.]،  اشاره کرده است.

عشرتی دارم به یاد روی آن گل در قفس / عشق افکنده است با یوسف به یک زندان مرا (رهی معیری)

مجنون که به دیوانه گری شُهره شهر است / در دشت جنون همسفر عاقل ما بود‌ (فرخی یزدی)

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او / آن نور روی موسی عمرانم آرزوست (مولوی)

یا رب این آتش که بر جان من است / سرد کن زان سان که کردی بر خلیل (حافظ) / خلیل: حضرت ابراهیم

لازمه دریافت معنی و زیبایی تلمیح یا شرط لذت بردن از این آرایه، آشنایی با آن داستان، آیه و حدیث است.

تلمیح
تلمیح
تلمیح

■ تضمین

در لغت به معنی ضمانت کردن و متعهد شدن به انجام کاری است. در علم بدیع، آوردن آیه، حدیث، مصراع، بیت، یا سخن دیگری را در شعر یا کلام تضمین گویند. در تضمینِ شعر یا سخن دیگران، گاه به نام آن شاعر یا نویسنده اشاره شده و گاه نیز نام او به دلیل شهرت نیامده است. شاعر با استفاده از سخن دیگران یا آیه و حدیث می تواند مقصود خود را بهتر بیان کند و با ایجاد تنوع در ذهن خواننده، سبب التذاذ وی گردد، همچنین آگاهی خود را از موضوعات مختلف به بهترین وجه نشان دهد.

● تضمین در لغت و علم بدیع به چه معناست؟ – در لغت به معنی ضمانت کردن و متعهد شدن به انجام کاری است. در علم بدیع، آوردن آیه، حدیث، مصراع، بیت، یا سخن دیگری را در شعر یا کلام گویند.

به نمونه‌های زیر توجه کنید:

حافظ از جور تو، حاشا که بگرداند روی» /  من از آن روز که در بند توام، آزادم»

حافظ در این بیت مصراعی از بیت سعدی را تضمین کرده است.

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کز نسیمش» بوی جوی مولیان آید همی»

همچنین حافظ در این بیت یک مصراع از شعر رودکی را تضمین کرده است.

بهر این فرمود رحمان ای پسر / «کُلّ یومٍ هُوَ فی شَأن» ای پسر (مولوی)

مولوی برای بهتر ادا کردن مقصود خویش، آیه ای از قرآن را تضمین کرده است و موجب تنوع کلام شده است.

«کُلّ یومٍ هُوَ فی شَأن» [ خداوند هر روز در شأن و کارى است.]

به نمونه‌های دیگر توجه کنید:

درویش بی معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد ؛ «کادَ الفقرُ أن یکونَ کفرًا » (سعدی)

«کادَ الفقرُ أن یکونَ کفرًا»[نزدیک است که تهیدستی به بی دینی بینجامد.]

سعدی این حدیث را در سخن خویش تضمین کرده است. او با استفاده از این حدیث به بهترین شکل، ارتباط بین کفر و فقر را نشان داده است.

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم؟ / که لسان غیب، خوش تر بنوازد این نوا را

»همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی، بنوازد آشنا را « (شهریار)

شهریار در اثنای غزلش، بیتی را عینا از حافظ تضمین کرده است.

در نمونه زیر:

مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی / که بتان فروگذارند اساس خودنمایی

شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآیی؟ / «ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی»

» چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی»

هاتف اصفهانی بیتی از غزل فخرالدین عراقی را تضمین کرده است.

سعید جعفری
سعید جعفری
تضمین
تضمین
سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
علوم ۳ بیسترس سعید جعفری
سعید جعفری

خود ارزیابی

۱- در نمونه‌های زیر آرایه مراعات نظیر بین کدام واژه‌ها ایجاد شده است؟ مشخص کنید.

الف) مه روشن میان اختران پنهان نمی ماند / میان شاخه‌های گل مشو پنهان که پیدایی (رهی معیری)  // مه: ماه / اختر: ستاره

مراعات نظیر: مه ، روشن، اختران / شاخه ، گل

بازگردانی: ماه روشن میان ستارگان پنهان نمی ماند. میان شاخه‌های گل پنهان نشو زیرا تو پیدایی.

ب) چون در این میدان نداری دست و پایی همچو گوی / اختیار سر به زلف همچو چوگانش گذار (صائب تبریزی) // گوی: توپ

مراعات نظیر: میدان، گوی ، چوگان /  دست، پای، سر، زلف

بازگردانی: چون در این میدان مانند توپ دست و پایی نداری، اختیار سرت را به زلف مانند چوگان یارت واگذار کن.

پ) باغ باران خورده می نوشید نور / لرزشی در سبزه‌های تر دوید (سهراب سپهری)

مراعات نظیر: باغ ، باران ، سبزه /  باران ، تر

بازگردانی: باغ باران خورده نور می نوشید. لرزشی در سبزه‌های تر دوید.

ت) نرگس از چشمک زدن شد فتنه در صحن چمن / شیوه‌های چشم جادوی توام آمد به یاد (محتشم کاشانی)

مراعات نظیر: نرگس، چمن /  چشمک، چشم

بازگردانی: نرگس از چشمک زدن فتنه در صحن چمن شد. هنگامی که گل نرگس را دیدم شیوه‌های چشم جادوی تو به یادم آمد.

ث) باغ بی برگی / روز و شب تنهاست / با سکوت پاک غمناکش / ساز او باران، سرودش باد (اخوان ثالث)

مراعات نظیر: باغ ، بی برگی ، باران ، باد /  سکوت، ساز، سرود

بازگردانی: باغ بی برگی، روز و شب با سکوت پاک غمناکش همیشه تنهاست. ساز این باغ باران است و سرودش باد است.

ج) آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع / آتش آن است که در خرمن پروانه زدند (حافظ)

مراعات نظیر: آتش، شعله، شمع

بازگردانی: آتش آن نیست که از شعله آن آتش شمع بخندد. آتش آن است که در خرمن پروانه زدند.

چ) تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد، / هر چه در دل تخم کین داری، به زیر خاک کن (ملک الشعرا بهار)

مراعات نظیر: باغ ، گل ، بشکفد، تخم، خاک /  دل، کین، شادی

بازگردانی: برای اینکه از باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد، هر چه تخم کینه در دل داری، آن را به زیر خاک کن.

ح) از اسب پیاده شو، بر نَطعِ زمین رخ نه / زیر پی پیلش بین شهمات شده نعمان (خاقانی)  // نطع: صفحه شطرنج / پیل: فیل / پی: پا

مراعات نظیر: اسب ، پیاده، پیل/  رخ ، پی

بازگردانی: از اسب پیاده بشو، بر صفحه زمین چهره ات را بگذار. نعمان شهمات شده را زیر پای فیلم خسروپرویز بین.

خ) بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی / که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما (سنایی)

مراعات نظیر: بمیر، مرگ، مردن

بازگردانی: ای دوست! اگر زندگی می خواهی پیش از مرگ بمیر؛ زیرا پیش از ما ادریس از چنین مردنی بهشتی شد.

د) دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار / گوشه تاج سلطنت می شکند گدای تو (حافظ)

مراعات نظیر: دولت، تاج، سلطنت / فقر، گدا

بازگردانی: دولت عشق ببین که چگونه از سر فقر و افتخار گدای تو گوشه تاج سلطنت می شکند.

ذ) هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می کنند / چهره امروز در آیینه فردا خوش است  (صائب تبریزی)

مراعات نظیر: نیکی، خوش / عمر، امروز، فردا

بازگردانی: هر چه از عمر رفت، آن را به نیکی یاد می کنند. چهره امروز در آیینه فردا خوش است.

ر) آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی (فرخی یزدی)

مراعات نظیر: سر، پا، دست، جان

بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.

۲- در ابیات زیر تلمیح را مشخص کنید و درباره آن توضیح دهید.

الف) حرفی است این که خضر به آب بقا رسید / زین چرخ دل سیه، دم آبی ندید کس (صائب تبریزی)

تلمیح: اشاره به داستان خضر و حضرت موسا

بازگردانی: این که خضر به آب بقا رسید فقط حرف است. هیچ کس از این آسمان دل سیه دم آبی ندیده است.

ب) چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب / جسمی دارم چو جان مجنون همه درد

بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب / جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب  (خاقانی)

تلمیح: اشاره به داستان لیلی و مجنون / تلمیح: اشاره به داستان شیرین و فرهاد و خسرو

بازگردانی: چشمی مانند لعل شیرین دارم که پر از اشک است. جسمی مانند جان مجنون دارم که پر از درد است.

بختی مانند چشم خسرو دارم که خواب آلود است. جانی مانند زلف لیلی دارم که پر از پیچ و تاب است.

پ) گواه رهرو آن باشد که سردش یابی از دوزخ / نشان عاشق آن باشد که خشکش بینی از دریا  (سنایی)

تلمیح: اشاره به داستان حضرت ابراهیم و نمرود / تلمیح: اشاره به داستان شکافتن رود نیل برای حضرت موسا

بازگردانی: گواه رهرو آن باشد که در جهنم نیز سردش یابی. نشان عاشق آن باشد که از در دریا هم خشکش بینی و تر نمی شود.

ت) من نمازم را وقتی می خوانم /  که اذانش را باد گفته باشد / سر گل دسته سرو / من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم / پی قد قامت موج. (سهراب سپهری)

تلمیح: اشاره به آیه «یُسبّحُ لله ما فِی السَّموات و ما فَی الأرض» [آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خدای را تسبیح می کند.]

بازگردانی: من نمازم را وقتی می خوانم که باد سر گل دسته سرو اذانش را گفته باشد. من نمازم را به دنبال تکبیره الاحرام علف می خوانم در پی قد قامت موج می خوانم.

ث) دامن خاک شد ز بُسّد و لعل / تاج فرعون و گنج دقیانوس (رهی معیری) // بُسّد: مرجان / لعل: سنگی قیمتی

تلمیح: اشاره به داستان فرعون / تلمیح: اشاره به داستان اصحاب کهف و گنج دقیانوس

بازگردانی: دامن خاک از مرجان و سنگ لعل مانند تاج فرعون و گنج دقیانوس شد.

ج) شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن‌ها / هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد  (فاضل نظری)

تلمیح: اشاره به داستان شیرین و فرهاد

بازگردانی: شور و شوق شیرین تو را بنازم که پس از قرن‌ها / هر کس می خواهد لاف عشق بزد، نامی هم از فرهاد می برد.

چ) ناقه سنگین می رود در هر قدم گویی ز شوق / روح مجنون چنگ در دامان مَحمل می زند  (طالب آملی) // ناقه: شتر ماده / محمل: کجاوه

تلمیح: اشاره به داستان لیلی و مجنون

بازگردانی: شتر هر قدمش را سنگین برمی دارد. مثل اینکه روح مجنون از شوق چنگ در دامن کجاوه زنده است.

ح) در آینه دوباره نمایان شد / با ابر گیسوانش در باد / باز آن سرود سرخ أنَا الْحَق / ورد زبان اوست. (محمدرضا شفیعی کدکنی)

تلمیح: اشاره به داستان به دار آویختن منصور حلاج

بازگردانی: حلاج دوباره با ابر گیسوانش در باد در آینه نمایان شد. باز آن سرود سرخ أنَا الْحَق ورد زبان اوست.

۳- آرایه تضمین را در اشعار و عبارات زیر پیدا کنید و ارتباط تضمین را با قسمت‌های دیگر متن مشخص کنید.

الف) ایوب با چندین بلا، کاندر بلا شد مبتلا / پیوسته این بودش دعا »الصبرُ مِفتاحُ الفَرَج» (سنایی)

تلمیح: اشاره به داستان ایوب و صبر او بر بیماری است. / تضمین: آوردن حدیث «الصبرُ مفتاحُ الفرج» [بردباری کلید گشایش است.]

بازگردانی: ایوب با چندین بلا، که مبتلا به آن شد، پیوسته دعایش این بود که »الصبرُ مِفتاحُ الفَرَج».

ب) گفت: غالب اشعار او (سعدی) در این زمین به زبان پارسی است. اگر بگویی، به فهم نزدیک تر باشد. «کَلِّم النّاسَ علی قدرِ عُقُولهم.» (گلستان سعدی)

تضمین: آوردن حدیث «کَلمَّ النّاسَ عَلی قَدرِ عُقُولهم.» [با مردم به اندازه خردشان سخن بگو.]

بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.

پ) مکن گریه بر گور مقتول دوست / قُلِ الْحَمدُ لِله که مقبول اوست  (بوستان سعدی)

تضمین: آوردن آیه «قُل الحَمدُ لله»[بگو ستایش خدای راست.]

بازگردانی: بر گور مقتول یارت گریه نکن. بگو الحمدلله که فرد کشته شده، مقبول درگاه یار است.

ت) چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت / شیوه «جناتُ تَجری تَحتِها الأنهار» داشت (حافظ)

تضمین: آوردن آیه «جناتٌ تَجری مِن تَحتِها الأنهار» [بهشت‌هایی که زیر آنها جوی‌ها روان است.]

بازگردانی: چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت پیوسته داشت می گریست.

ث) عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که» ما عَبَدناکَ حقَّ عبادتِک».

تضمین: آوردن حدیث »ما عَبَدناکَ حقَّ عبادتِک». [آنگونه که حق تو است پرستشت نکردیم.]

بازگردانی: اعتکاف کنندگان کعبه خداوند به کوتاهی در پرستششان اعتراف دارند؛ یعنی آنگونه که حق تو است تو را پرستش نکردیم.

علوم ۳ بیسترس سعید جعفری
سعید جعفری

۴- شعر فرخی یزدی را در خودارزیابی (۱) از نظر قلمرو فکری تحلیل کنید.

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی (فرخی یزدی)

همانگونه که از سخن‌سالاران دوره مشروطه برمی‌آید سخنور آماده است که برای به دست آوردن آزادی جانفشانی کند.

بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.

۵- بیت زیر را، به دو صورت برش بزنید و وزن آن را بنویسید:

بگشود گره ز ‌زلف زر تار / محبوبه نیلگون عماری (علی اکبر دهخدا) / محبوبه: دلبر / عماری: کجاوه

بازگردانی: خورشید که مانند دلبر آبی کجاوه بود گره از زلف زرتارش بگشود و طلوع کرد.

خط عروضی: بُگشود گِرِه زِ زُلفِ زَر تار / مَحبوبِ یِ نیلگون عِماری.

بگشود گره ز زلف زر تار
سعید جعفری
دبیرستان طوس
سعید جعفری
سعید جعفرری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
آموزگاری سعید جعفری

پی دی اف درس سوم علوم و فنون ادبی دوازدهم

درس سوم: مراعات نظیر، تلمیح، تضمین؛ بخش۱ (آپارات)
درس سوم: مراعات نظیر، تلمیح، تضمین؛ پاسخ خودارزیابی ها؛ بخش۲ (آپارات)

درس سوم: مراعات نظیر، تلمیح، تضمین؛ بخش۱ (یوتیوپ)

مراعات نظیر تلمیح تضمین

درس سوم: مراعات نظیر، تلمیح، تضمین؛ پاسخ خودارزیابی ها؛ بخش۲ (یوتیوپ)

مراعات نظیر تلمیح تضمین