درست‌نگاری

گزاردن، گذاشتن و گذشتن

گزاردن: بن ماضی← گزارد، بن مضارع← گزار/ معنی: انجام دادن، ادا کردن، گزارش کردن، تفسیر کردن؛ مانند: نماز گزار، خواب گزار، کار گزار، حج گزار، حق گزار، خدمت گزار، شکر گزار

گذاشتن: بن ماضی← گذاشت، بن مضارع← گذار/ معنی: نهادن، وضع کردن، اجازه دادن؛ مانند: قانون گذار، سرمایه گذار، بنیان گذار، تخم گذار

گذشتن: بن ماضی← گذشت، بن مضارع← گذر/ معنی: عبور کردن، سپری شدن، بخشودن؛ مانند: هامون گذار

گوشزد: گاه در فعلهایی که به «ر» می انجامند میانوند«ا» پیش از «ر» افزوده می شود؛ مانند: شکردن← شکار/ گذشتن← گذار

گزاردن، گذاشتن، گذشتن