When my love swears that she is made of truth (هنگامی که دلبرم)

ویلیام شکسپیر
سراینده، نمایشنامه نویس، بازیگر
ویلیام شکسپیر
زادسال
زادگاه
۲۶ آوریل ۱۵۶۴ (میلادی)
استراتفورد، انگلستان
درگذشت             ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ (۵۲ سال)
استراتفورد، انگلستان
پیشه            نمایشنامه‌نویس، سراینده، بازیگر
عصرروزگار ویکتوریا
همسر            ان هتوی (ا. ۱۵۸۲)
فرزندانسوزانا هال، همنت شکسپیر، جودث کواینی
گیف پسر

swear: make a solemn statement or promise. / سوگند خوردن 

برگردان پارسی: هنگامی که دلبرم سوگند می‌خورد که راست می‌گوید.

برگردان پارسی: هرچند می‌دانم که دروغ می‌گوید، از بن جان او را باور می‌کنم،

untutored: زودباور  

برگردان پارسی: تا گمان کند جوانی ساده‌دل و زودباورم،

Unlearnèd: (of a person) not well educated.

subtlety: the quality or state of being subtle. /  ظریف

برگردان پارسی: جوانی کارناآزموه‌ در این جهان پیچیده و کژرو.

vainly: in a way that produces no result; to no avail. / بیهوده

برگردان پارسی: از سوی دیگر، خیال یاوه‌‌ای است که (دلبرم) مرا جوان می انگارد،

برگردان پارسی: با اینکه می‌داند بهترین روزهای زندگانی ام [جوانی] سپری شده است،

credit: believe

tongue:   زبان

برگردان پارسی: من هم به سادگی، سخنان یاوه او را می‌پذیرم:

suppressed: forcibly put an end to. /  سرکوب شده، فرونشانده

برگردان پارسی: بنابراین از هر دو سو، حقیقت سرکوب شده است.

wherefore: for what reason. / چرا، برای چه  

unjust: not based on or behaving according to what is morally right and fair. / بی انصاف

برگردان پارسی: اما چرا نمی‌گوید که دروغ‌گو و حقیقت‌پوش است؟

برگردان پارسی: و چرا من نمی‌گویمش که سالمندم؟

habit: a settled or regular tendency or practice, especially one that is hard to give up. / عادت، خو، جامه

seeming: appearing to be real or true, but not necessarily being so; apparent.   /   ظاهر

برگردان پارسی: وای، گوئیا خوش‌باوری، بهترین ویژگی عشق است،

برگردان پارسی: دلشدگان دیرینه‌سال دوست ندارند درباره سن و سال شان چیزی بگویند [گفته شود].

Traverse: travel across or through.

برگردان پارسی: برای همین ما هر دو به هم دروغ می‌گوییم.

flattered: lavish insincere praise and compliments upon (someone), especially to further one’s own interests. / تملق، چاپلوسی

fault: خطا، تقصیر، عیب، لغزش

برگردان پارسی: و با دروغ ها که سرپوشی برای عیب هایمان است، همدیگر را زیباتر نشان می‌دهیم و تملق یکدیگر را می‌گوییم.

پیمایش به بالا