Meeting at Night(دیدار شبانه)

رابرت براونینگ
رابرت براونینگ
رابرت براونینگ
زادسال
زادگاه
۷ مه ۱۸۱۲
کمبرول، لندن
درگذشت             ۱۲ دسامبر ۱۸۸۹
پیشه           سراینده، نویسنده
همسر            الیزابت برت براونینگ

I

The grey sea and the long black land;

And the yellow half-moon large and low;

And the startled little waves that leap

In fiery ringlets from their sleep,

As I gain the cove with pushing prow,

And quench its speed i’ the slushy sand.

II

Then a mile of warm sea-scented beach;

Three fields to cross till a farm appears;

A tap at the pane, the quick sharp scratch

And blue spurt of a lighted match,

And a voice less loud, thro’ its joys and fears,

Then the two hearts beating each to each!

این قطعه شعر دارای دو بند شش رجی است. بند نخست هیجان سفری پنهانی با قایقی در دریا را توصیف می‌کند و بند دوم شادی دیدار دو دلشده را. درون‌مایه اصلی این شعر، شور و آرزوی شیفته دل برای دیدار یار است.

ساختار پساوند: الف ب پ پ ب الف / ت ث ج ج ث ت

برگردان پارسی: دریای خاکستری و زمین سیاه و گسترده؛

low: of less than average height from top to bottom or to the top from the ground. فروتن /

برگردان پارسی: و ماه نیمه‌هلال، زرد، بزرگ بود و هنوز بالا نیامده بود؛

startled: گیج و هاج و واج

leap: jump or spring a long way, to a great height, or with great force. / جستن

fiery: آتشین

ringlet: ring / حلقه زلف

برگردان پارسی: و خیزابه‌های (موج‌های) کم‌دامنه و شگفت‌زده‌ای که با حلقه‌های زلف آتشین‌شان از خواب می‌پرند.

cove: a concave arch or arched molding, especially one formed at the junction of a wall with a ceiling. / خلیج کوچک

prow: the portion of a ship’s bow above water. / پیشانی کشتی، دماغه

برگردان پارسی: همانطور که روی پیشانی پیشرو کرجی به خلیج کوچکی می‌رسم،

quench: satisfy (one’s thirst) by drinking. extinguish (a fire).  فروکاستن، فرونشاندن /

slushy: resembling, consisting of, or covered with slush. / گل آلود

برگردان پارسی: و سرعت کرجی را در شن‌های گل‌آلود فرومی‌کاهم.

mile: یک مایل کمابیش ۱.۶ کیلومتر است

sea-scented: با رایحه دریا

برگردان پارسی: سپس یک میل ساحل گرم و معطر به بوی دریا [را می‌پیمایم]؛

field: an area of open land, especially one planted with crops or pasture, typically bounded by hedges or fences. /

farm: recognize

برگردان پارسی: از سه مرغزار باید بگذرم تا کشتزاری نمایان شود؛

tap: ضربه آهسته و آرام

pane: a single sheet of glass in a window or door.

sharp: تیز

scratch: خراش

برگردان پارسی: ضربه‌ای به شیشه پنجره، خراش تند و سریع، (ضربه ای به شیشه پنجره می زنم تا یارم را از آمدنم خبر کنم.)

spurt: gush out in a sudden and forceful stream./ فوران

match:چوب کبریت

برگردان پارسی: و فوران زبانه آبی‌رنگ چوب‌کبریت روشن، (یارم چوب کبریتی را روشن می کند تا کنار در بیاید و من را ببیند.)

joy: a feeling of great pleasure and happiness. / شادی

fear: ترس

برگردان پارسی: و آوایی آرام‌ و نرم‌آگین، از میان شادی‌ها و ترس‌هایش،

« voice less loud» به این اشاره دارد که دو دلداده پنهانی همدیگر را دیدار می کنند.

برگردان پارسی: از دو قلبی که هر کدام برای دیگری می‌تپند!

پیمایش به بالا