آموزه دهم: سبک هندی

خودارزیابی

۱- ویژگی‌های زبانی، ادبی و فکری سروده زیر را استخراج کنید:

۱- روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام / چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده‌ام

۲- دست رغبت کس نمی‌سازد به سوی من دراز / چون گل پژمرده بر روی مزار افتاده‌ام

۳- اختیارم نیست چون گرداب در سرگشتگی / نبض موجم در تپیدن بی قرار افتاده‌ام

۴- عقده‌ای هرگز نکردم باز از کار کسی / در چمن بیکار چون دست چنار افتاده‌ام

۵- همچو گوهر گر دلم از سنگ گردد دور نیست / دور از مژگان ابر نوبهار افتاده‌ام (صائب)

قلمرو زبانیقلمرو ادبیقلمرو فکری
واژگان زبان شعر گسترش یافته است؛ مانند: نبض، عقده، چنار که در شعر گذشته دیده نمی‌شود.کنایه‌های کوچه و بازار در شعر راه یافته است؛ مانند: «از چشم افتادن»، «گل پژمرده روی مزار بودن»، «گره باز کردن»سخن‌سرا دچار ناامیدی است. رنگ عرفان ساختگی و مصنوعی در شعر دیده می‌شود؛ و عرفان آن همانند عرفان مولانا و عطار راستین و عملی نیست.
واژگان ادبی کهن و مختصات زبان کهن در آن دیده نمی‌شود.قالب شعر غزل است؛ ولی در حقیقت سخنور تک بیت گو است. ردیف ساده است.سخنور در پی مضمون سازی است و مطالب کهن را به بیان سبک هندی درآورده است.
واژه‌‌های عربی آن بسیار کم است و زبان شعر ساده.تعداد تشبیهات آن بسیار است.شعر معنی گراست نه صورت گرا

۱- روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام / چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده‌ام

قلمرو زبانی: شد: گشت / اعتبار: ارج، ارزش / چون: مانند / قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن / چشم اعتبار: اضافه همراهی / از چشم افتادن: کنایه از بی ارزش شدن / چون نگاه آشنا: تشبیه

بازگردانی: روزگاری گشته است که من بی ارزش شده ام و  یار هیچ میلی به سوی من ندارد.

پیام: بی ارزش شدن

۲- دست رغبت کس نمی‌سازد به سوی من دراز / چون گل پژمرده بر روی مزار افتاده‌ام

قلمرو زبانی: مزار: زیارتگاه / رغبت: میل / قلمرو ادبی: دست رغبت: اضافه همراهی / درست دراز کردن: کنایه از چنگ زدن / چون گل پژمرده: تشبیه

بازگردانی: مدتی است که هیچ کس میلی به من ندارد و مانند گلی شده ام که روی زیارگاه‌‌ها یا گورها پژمرده است.

پیام: بی ارزش شدن

۳- اختیارم نیست چون گرداب در سرگشتگی / نبض موجم در تپیدن بی قرار افتاده‌ام

قلمرو زبانی: افتاده‌ام: شده ام / قلمرو ادبی: چون گرداب: تشبیه / نبض موجم: تشبیه؛ جانبخشی

بازگردانی: من مانند گردابم که در سرگشتگی هیچ اختیاری ندارم. من مانند موجم و پیوسته در حرکت ام و بی قرار.

پیام: بی اختیاری و بی قراری

۴- عقده‌ای هرگز نکردم باز از کار کسی / در چمن بیکار چون دست چنار افتاده‌ام

قلمرو زبانی: عقده: گره / قلمرو ادبی: عقده‌ای باز کردن: کنایه از «حل کردن» / چون دست چنار: تشبیه / چمن: مجاز از باغ

بازگردانی: من هرگز مشکلات کسی را حل نکرده ام و همانند دست چنارم که در این جهان هیچ کاری برای دیگران انجام نداده ام.

پیام: نرساندن خیر به دیگران

۵- همچو گوهر گر دلم از سنگ گردد دور نیست / دور از مژگان ابر نوبهار افتاده‌ام (صائب)

قلمرو زبانی: گوهر: جواهر / قلمرو ادبی: همچو گوهر: تشبیه / ابر نوبهار: استعاره از خود سخنور زمانی که اشک می‌بارید و عاشق بود / واج آرایی «گ» / مژگان: مجاز از وجود

بازگردانی: اگر مانند جواهر دلم از سنگ شود بعید نیست؛ زیرا از عشق دور افتاده‌ام و دیگر اشک از چشمانم روان نمی‌شود.

پیام: دور بودن از عشق

قلمرو زبانی

۲- بیتهای زیر را از نظر ویژگی ادبی بررسی کنید.

الف) ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است / آماده باش گریه تلخ گلاب را (صائب)

بازگردانی: ای گل که قهقه ات همه جا را پر کرده است، آماده باش که به زودی تو را در دیگ می‌ریزند و زمان گریه ات فرامی‌رسد.

قلمرو زبانی: را: به معنای «برای» / قلمرو ادبی: جانبخشی: خندیدن گل؛ گریه گلاب / اضافه تشبیه: موج خنده / حس‌آمیزی: گریه تلخ / از سر گذشتن: کنایه؛ اغراق / تناسب و اشتقاق: گل؛ گلاب

ب) به یک کرشمه که در کار آسمان کردی / هنوز می‌پرد از شوق چشم کوکب‌ها (صائب)

بازگردانی: ای یار، با ناز و کرشمه ای که برای ستارگان انجام دادی، هنوز چشم ستاره‌‌ها از شوقی که به تو دارند می‌پرد.

قلمرو زبانی: کرشمه: غمزه و اشاره با چشم و ابرو / کوکب: ستاره / قلمرو ادبی: آسمان: مجاز از ستارگان / جانبخشی: چشم کوکب / حس تعلیل: چشمک زدن ستاره‌ها از شوق تو است.

۳- سبک نثر دوره هندی را با نثر دوره عراقی از نظر زبانی تحلیل کنید.

در هر دو سبک به علت نبودن استادان بزرگ و مراکز علمی ادبیات و نثر رو به سستی نهاد. ورود لغات ترکی و مغولی به زبان فارسی بیشتر شد. در کل نثر هر دو دوره ارزش ادبی والایی ندارد.  سستی و ضعف در ساخت دستوری هر دو سبک دیده می‌شود. در هر دو دوره، اشاره به آیات و احادیث و درآمیختگی شعر و نثر یافت می‌شود. در هر دو دوره صحت و اتقان مطالب کتاب ها کاسته شد. البته نثر مصنوع سبک هندی حلاوت و فخامت نثر فنی قرن های ششم و هفتم را ندارد. از تفاوت های دیگر این دو دوره می‌توان گفت در سبک هندی به  کاربردن وجه وصفی و مطابقت صفت و موصوف و تتابع اضافات بیشتر از سبک عراقی شده است و استفاده از واژگان عربی کمتر.

۴- در مورد دلیل نگارش کتاب‌های لغت‌نامه در دوره هندی تحلیل کنید.

۱- واژگان و کنایه‌‌های تازه ای از زبان کوچه و بازار همچنین از زبان ترکی و مغولی وارد شعر و نثر شد که در گذشته دیده نمی‌شدند. ۲- دیگر اینکه زبان پارسی وارد سرزمین هند شد و زبان مردم هند فارسی نبود؛ ازین رو نیاز به نگارش فرهنگ حس می‌شد.

۵- بیت زیر را از نظر زیبایی شناسی تحلیل کنید:

ز منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارد / من ابلهانه گریزم به آبگینه حصار (عرفی شیرازی) / منجنیق: دژکوب / آبگینه: شیشه

بازگردانی: آسمان مانند دژکوب است که بر ما سنگ بلا می‌بارد. من ابلهانه به خانه شیشه ای پناه می‌برم.

قلمرو زبانی: منجنیق: دژکوب / آبگینه: شیشه / آبگینه حصار: ترکیب وصفی وارون / قلمرو ادبی: منجنیق فلک: اضافه تشبیهی / سنگ فتنه: اضافه تشبیهی / من ابلهانه به آبگینه حصار گریزم: کنایه از اینکه تدبیر من سودی ندارد / سنگ آبگینه: تضاد

۶- وزن بیت زیر را بررسی کنید:

تو این عهدی که با من بسته بودی / مگر بهر شکستن بسته بودی (طالب آملی)

بازگردانی: تو پیمانی با من بستی؛ ولی از روز نخست در اندیشه شکستن آن بودی.

خط عروضی: تُ این عَهدی کِ با مَن بَستِ بودی / مَگَر بَهرِ شِکَستَن بَستِ بودی

پایه‌های آواییتُ این عَه دیکِ  با   مَن  بَستِ  بو  دی 
پایه‌های آواییمَ  گرَ  بَه  رشِ کَس  تَن بَستِ  بو  دی
وزنمَفاعیلُنمَفاعیلُنفَعولُن
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـU ـ ـ ـ U ـ ـ

۷- متن زیر را از کتاب تاریخ عالم آرای عباسی از نظر ویژگی‌های زبانی و ادبی نثر این دوره (قرن‌های دهم و یازدهم) بررسی نمایید:

از طبقه علّیه شعرا که ناظمان مناظم سخن‌پیرایی و پیرایه‌بندان سلسله معنی آرایی‌اند در آن هنگام در اردوی معلّا و ممالک محروسه، شاعران سخنور و سخنوران بلاغت گستر بی شمار بودند. در اوایل حال حضرت خاقانی جنّت مکانی توجّه تمام به حال این طبقه بود. (اسکندر بیگ ترکمان)

علّیه: والا؛ بلندجایگاه / ناظمان: نظم دهنده / مناظم: ج منظم؛ قواعد / سخن‌پیرایی: پیرایشگری / پیرایه‌بند: آٰرایشگر / سلسله: زنجیر / معلّا: بلندجایگاه / ممالک محروسه: لقب کشور ایران در روزگار قاجار / خاقان: شاهنشاه / جنّت مکان: کسی که جایگاهش در بخشت است

بازگردانی: شاعران نظم دهندگان قواعد شعری و پیرایشگر معنا یند. در آن هنگام در اردوی شاه و کشور ایران، از گروه والای شاعران سخنور و سخنوران بلاغت گستر زیاد بودند. در اوایل پادشاهی حضرت شاه که جایگاهش در بهشت باد توجّه زیادی به حال شاعران می‌شد.

قلمرو زبانی: هماهنگی صفت از موصوف از نظر مذکر و مؤنث بودن: طبقه علّیه؛ ممالک محروسه / جمع عربی: شعرا؛ مناظم؛ ممالک؛ اوایل / واژگان عربی زیاد: طبقه؛ علّیه؛ شعرا؛ ناظمان؛ مناظم … / واژگان ناآشنای عربی: معلّا؛ مناظم / ترکیب سازی تازه: سخن‌پیرایی؛ پیرانه‌بندان / جمله طولانی و سستی جمله بندی / حشو یا آگنه: شاعران سخنور و سخنوران بلاغت گستر / تتابع اضافات: ناظمان مناظم سخن‌پیرایی/ قلمرو ادبی: اشتقاق: ناظمان، مناظم / اضافه تشبیهی: سلسله معنی آرایی / متن آرایه درخور توجهی ندارد. / واج آرایی

پی دی اف درس دهم علوم و فنون یازدهم
پیمایش به بالا