الدرس الرابع: التعایش السلمیّ

در گروه‌های دو نفره شبیه گفت و گوی زیر را در کلاس اجرا کنید.

حوارٌ= گفتگو

شُرطی الْجَمارِکِ = پلیس گمرکاَلزّائِرَهُ = زیارت کننده
اِجلِبی هذِهِ الْحَقیبَهَ إلی هُنا. = این جامه‌دان را به اینجا بیاور.عَلی عَینی، یا أَخی، وَلکِنْ ما هی الْمُشکِلَهُ؟ = به روی چشمم، برادرم، ولی مشکل چیست؟
تَفتیشٌ بَسیطٌ. = بازرسی ساده است.لا بَأَسَ. = اشکالی ندارد.
عَفواً؛ لِمَن هذه الحَقیبَه؟ = ببخشید، این چمدان برای کیست؟لِأُسرَتی. = برای خانواده‌ام.
اِفتَحیها مِنْ فَضلِکِ = خواهشمندم آن را باز کن.تَفَضَّلْ، حَقیبَتی مَفتوحَهٌ لِلتَّفتیشِ. = بفرما، چمدان من برای بازرسی باز است.
ماذا فِی الحَقیبَه؟ = در جامه‌دان چیست؟فَرشاهُ الأسنان و المَعجون وِ المِنشَفَه وَ المَلابِس. = مسواک، خمیر دندان، حوله و لباس‌.
ما هذا الکِتابُ؟ = این کتاب چیست؟لَیسَ کِتاباً؛ بَلْ دَفْتَرُ الذِّکرَیاتِ. = کتاب نیست، بلکه دفتر خاطرات است .
ما هذِه الحُبوب؟ = این قرص‌ها چیست؟حُبوبٌ مُهدّئَهٌ، عِندی صُداع. = قرص‌های آرام­بخش، من سردرد دارم.
هذه، غَیرُمَسموحَهٌ. = اینها غیرمجازند.و لکِن أنا بِحاجَه إلیها جداً. = ولی من واقعا به آنها نیاز دارم.
لا بَأسَ. = اشکالی ندارد.شکراً = سپاس
اجمَعیها وَ اذهَبی. = آنها را جمع کن و برو.فی أمان الله. = خدانگهدار

  1- صالَه: سالن ۲- جَمارِک: گمرک ۳- مِنْ فَضْلِک: لطفاً ۴- ذِکْرَیات: خاطرات

التَّمارین

(پیشوای کشور، کسی که به مسئولان فرمان می­دهد و برای انجام دادن تکالیفشان پندشان می­دهد.)

(سازمانی مسئول صادرات به خارج و واردات به آن.)

(برخی، برخی دیگر را شناختند.)

(کسی که به سود دشمن کار می­کند.)

(یک بخش از پنج بخش.)

۱- لَدَی جَوّالٌ تَفرُغُ بَطّاریتُهُ خِلالَ نِصفِ یومٍ. (گوشی همراهی دارم که باتری اش نصف روزه خالی می‌شود.)

۲- زُمَلائی فِی الدَّرسِ عَلی حَدٍّ سَواءٍ. (هم­کلاسی‌هایم در درس یکسان (هم سطح)­اند.)

۳- لِصَدیقی فَضلٌ فی حُسْنِ الْخُلُقِ.  (دوستم در خوش خویی برتری دارد.)

۴- لا یَقبَلُ الشَّعب الْإیرانیُّ أَیَّ ضَغْطٍ. (ملت ایرانی هیچ گونه فشاری را نمی پذیرد.)

۵- لا تَعبُدوا مِنْ دونِ اللّهِ أَحَداً. (به غیر خدا هیچ کس را نپرستید.)

زرافه در یک روز نمی‌خوابد، مگر کمتر از سی دقیقه و در سه مرحله؟

گورستان “وادی السلام” در نجف اشرف از بزرگترین گورستان‌های جهان است؟

چین نخستین کشور در جهان است که اسکناس (پول کاغذی) را به کار برد؟

اسب توانا ست که ایستاده روی پاهایش بخوابد؟

بیشتر ویتامین «س» پرتغال در پوستش است؟

۱- قَلبٌ لَیسَ فیهِ شَیءٌ مِنَ الْحِکمَهِ، کَبَیتٍ خَرِبٍ فتَعلَّموا و عَلِّموا و تفقّهوا، وَ لاتَموتوا جُهّالاً؛ فَإِنَّ اللهَ لا یعْذِرُ عَلَی الْجَهلِ.

   دلی که در آن چیزی از دانش نیست، مانند خانه ویران است. بیاموزید و آموزش دهید و دانش بیاموزید و نادان نمیرید؛ زیرا خدا عذر نادانی را نمی­پذیرد.     عَلِّموا: فعل امر / لا یعْذِرُ: فعل مضارع منفی  

۲- تَعلّموا العِلمَ وِ تَعلّموا لَهُ السّکینَه وَ الوَقارَ و تَواضَعوا لِمَن تَتَعلّمونَ مِنهُ وَ لِمَن تَعلّمونَهُ.  / تَواضَعوا: فعل امر / تَتَعلّمونَ: فعل مضارع

   دانش بیاموزید و آرامش و وقار را برای آن بیاموزید و فروتنی کنید در برابر کسی که از او دانش می آموزید و برای کسی که به او آموزش می دهید.

۳- مَثَلُ المُؤمِنِ کَمَثَلِ العَطّارِ إنْ جالَستَهُ نَفَعَکَ، وَ إنْ ماشَیتَهُ نَفَعَکَ، وَ إنْ شَارَکتَهُ نَفَعَکَ.  / شَارَکتَ: فعل ماضی

   مومن مانند عطرفروش است. اگر با او همنشین شوی سودت می­رساند و اگر با او همراه شوی سودت می­رساند و اگر با او مشارکت کنی سودت می­رساند.

۴- اَلْمُؤمِنُ مَن آمَنَهُ النّاسُ عَلیٰ دِمائِهم و أموالِهِم. / / آمَنَ: ماضی

مومن کسی است که مردم بر خون‌هایشان و دارایی‌هایشان او را امین بدانند.

۵-  لا تَجْتَمِعُ خَصلَتانِ فِی مؤمِن: البُخل و الکِذب.  / لا تَجْتَمِعُ: مضارع منفی

   دو خوی در مومن گرد نم ی­آید: خشک­ناخنی و دروغ.

اَلمْاضیاَلمُضارِعُاَلمَصدَرُاَلْأمَرُ
أَنتَجَ: تولید کردیَنْتِجُ: تولید می‌کندإنْتاج: تولید کردنأَنْتِجْ:‌ تولید کن
شَجَّعَ: تشویق کردیُشَجّعُ: تشویق می‌کندتَشْجیع: تشویق کردنشَجِّعْ:‌ تشویق کن
ساعَدَ: کمک کردیُساعِدُ: کمک می‌کندمُساعَدَه: کمک کردنساعِدْ:‌ کمک کن
تَساقَطَ: پی در پی افتادیَتَساقَطُ: پی در پی می‌افتدتَساقُط: پی در پی افتادنتَساقَطْ: پی در پی بیفت
اِسْتَخْدَمَ: استخدام کردیَسْتَخْدِمُ: استخدام می‌کنداِسْتِخْدام: استخدام کردناِسْتَخْدِمْ: استخدام کن
اِنْتَفَعَ: سود بردیَنْتَفِعُ: سود می‌برداِنْتِفاع: سود بردناِنْتَفِعْ: سود ببر
تَعَلَّمَ: یاد گرفتیَتَعَلَّمُ: یاد می‌گیردتَعَلُّم: یاد گرفتنتَعَلَّمْ: یاد بگیر
اِنْکَسَرَ: شکسته شدیَنْکَسِرُ: شکسته می‌شوداِنْکِسار: شکسته شدناِنْکَسِرْ: شکسته شو
باب های ثلاثی مزید
saeedjafari
jafarisaeed

☼ نورُ السَّماءِ

   و از آسمان، آب فروفرستاد و با آن میوه‌ها را برای روزی شما بیرون آورد.

خداوند دوست کسانی است که ایمان آورده اند، آنها را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد.

   صبر کن همانا وعده خدا حق است و از گناهت آمرزش بخواه.

 وآن را به حقیقت نازل کردیم و به حقیقت نازل شد.

و به ایشان کتاب و حکمت را می‌آموزد.

 گفت: همانا من آنچه را شما نمی‌دانید می‌دانم.

اِبحَثْ عَن آیاتٍ فی کُلٍّ مِنها فِعلٌ مِن هٰذِهِ الْأَفعالِ. (فی کُلِّ آیهٍ فِعلٌ واحِدٌ.) (به دنبال آیه‌هایی بگرد که در هر یک از آنها فعلی از این فعل‌ها باشد.) (در هر آیه یک فعل.)

پی دی اف درس چهارم عربی پایه دهم

بابهای عربی
بابهای ثلاثی مزید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا