وزن شعر، نظمی است بر مبنای کمّیت هجاها، یعنی بر پایه چینش هماهنگ هجاهای کوتاه و بلند استوار است.
وزن شعر چیست؟ – نظمی است بر مبنای کمّیت هجاها، یعنی بر پایه چینش هماهنگ هجاهای کوتاه و بلند استوار است.
علمی که قواعد وزن شعر و طبقه بندی وزنها را از جنبه نظری و عملی تعیین میکند، «عروض» نامیده میشود.
عروض چیست؟ – علمی که قواعد وزن شعر و طبقه بندی وزنها را از جنبه نظری و عملی تعیین میکند.
واحد وزن در شعر فارسی و در بسیاری از زبانهای دیگر «مصراع» است. وزن هر مصراع شعر در این زبانها نمودار وزن مصراعهای دیگر است؛ وقتی شاعر، مصراع اوّل را سرود، بقیه مصراعها را نیز باید در همان وزن بسراید.
واحد وزن در فارسی چیست؟ – مصراع
درست خواندن و درست نوشتن شعر (استفاده از خطّ عروضی)
برای پیدا کردن وزن شعر، نخست آن را باید درست خواند. در خواندن نباید شکل نوشتاری کلمات، ما را دچار اشتباه کند. برای نمونه، کافی است شکل نوشتاری بیت را با صدایی که از خواندن آن میشنوید، مطابقت دهید؛ مثال:
طاعت آن نیست که بر خاک نهی، پیشانی / صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست (سعدی)
قلمرو زبانی: طاعت: فرمانبرداری، نیایش / صدق: راستی / اخلاص: پاکی / قلمرو ادبی: پیشانی بر خاک نهادن: کنایه از سجده کردن
بازگردانی: عبادت خدا به این نیست که پیشانی ات را بر خاک بگذاری و سجده کنی، راستی پیشه کن که پاکی نیت به پیشانی و سجده نیست.
وقتی بیت قبل را درست بخوانیم، «طاعت آن » به صورت «طاعتان» و «پیش آر» به صورت «پیشار» تلفّظ میشود. در تعیین وزن میکوشیم، شعر را همان گونه که میخوانیم یا میشنویم، بنویسیم. این خط، خطّ عروضی نامیده میشود. در نوشتن شعر به خطّ عروضی، رعایت چند نکته لازم است:
خط عروضی چیست؟ – شعر را همان گونه که میخوانیم یا میشنویم، مینویسیم و حرکت گذاری نیز میکنیم.
۱- اگر در فصیح خواندن شعر، همزه آغاز هجا (وقتی قبل از آن صامتی باشد) تلفّظ نشود، در خط نیز آن را باید حذف کرد، چنان که در بیتی که خواندیم «طاعت آن» با حذف همزه به صورت «طاعتان» تلفّظ میشود. همچنین در مصراع «بنی آدم اعضای یکدیگرند» با حذف همزه «اعضا» به صورت «بنی آدَمَعضای …» خوانده میشود.
۲- در خطّ عروضی باید حرکات (مصوّتهای کوتاه) گذاشته شود.
هَر دَم ازَ این باغ برَی میرَسَد / تازِه تَر اَز تازِه تَری میرَسَد (نظامی)
هَر | دَ | مَ | زین | با | غ | بَ | ری | می | رِ | سَد | ||
تا | زِ | تَ | رَز | تا | زِ | تَ | ری | می | رِ | سَد |
بازگردانی: هر لحظه از این باغ میوه ای به ما می رسد. هر روز میوه هایش تازه تر از گذشته است.
روشن است کلماتی مانند «تو»،«دو» و «و» ربط (عطف) به صورتی که تلفّظ میشوند، باید نوشته شوند یعنی به صورت «تُ» ، «دُ» ،« ﹹ »؛ معمولاً «و» عطف یا ربط، به ویژه در شعر به صورت «ﹹ »(ضمّه) تلفّظ میگردد؛ مثل من و او ← مَنُ او.
۳- حروفی که در خط هست؛ امّا به تلفّظ درنمیآید، در خطّ عروضی حذف میشود؛ مانند بیت:
هر چه بَر نفسِ خویش نَپسَندی / نیز بَر نفسِ دیگری مَپَسَند (سعدی)
که کلمات «چه» و «خویش»، به صورت «چِ » و «خیش» نوشته میشود:
هرچِ بَر نفسِ خیش نَپسَندی / نیز بَر نفسِ دیگری مَپَسَند
بازگردانی: هر چیزی را برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم مپسند.
۴- حرف مشدّد را دو بار مینویسیم. مانند «درّنده» ←«دَررَنده»
برو شیر درّنده باش ای دغل / مینداز خود را چو روباه شَل (سعدی)
بُ | رُوْ | شی | ر | دَر | رَن | دِ | با | شِیْ | دَ | غَل | |||
مَ | یَن | دا | ز | خُد | را | چُ | رو | با | هِ | شَل |
تقطیع (بُرش)
«تقطیع » یعنی قطعه قطعه کردن شعر به ارکان عروضی و هجاها.
تقطیع چیست؟ – قطعه قطعه کردن شعر به ارکان عروضی و هجاها.
برای دستیابی به وزن یک بیت، آن را به ارکان و سپس به هجاها تقسیم میکنیم. در تقطیع به ارکان، یک مصراع را به چندپاره (رکن) هماهنگ تقسیم میکنید.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست، مشکل نشیند (طبیب اصفهانی)
م | رَن | جان | دِ | لَم | را | کِ | این | مُر | غِ | وَح | شی | |||
زِ | با | می | کِ | بَر | خا | ست | مُش | کِل | ن | شی | نَد |
پس از مشخص شدن ارکان، اکنون میتوانید هجاهای شعر را به دقت جدا و مرز هر هجا را با خط عمودی کوتاهی مشخص کنید.
قلمرو زبانی: مرغ: پرنده / برخاست: بلند شد / قلمرو ادبی: مرغ وحشی: استعاره از دل
بازگردانی: دل من را نیازار؛ زیرا دل من مانند کبوتر وحشی است که اگر از پشت بامی بلند شود و برود دیگر برنمی گردد.
۱- در مواردی این پارهها هماهنگ نیستند. در سال آینده با ارکان نامنظم آشنا خواهید شد.
سپس علامت هر هجا را زیر آن مینویسیم.
یادآوری: حرکات (مصوّتهای کوتاه) در شمارش، مانند دیگر حروف شمرده میشوند؛ امّا هر مصوّت بلند، از نظر کشش آوایی دو حرف به شمار میآید.
م | رَن | جان | دِ | لَم | را | کِ | این | مُر | غِ | وَح | شی | |||
U | ـ | ـ | U | ـ | ـ | U | ـ | ـ | U | ـ | ـ |
حال اگر مصراع دوم یا مصراعهای دیگر شعر را نیز تقطیع هجایی کنیم، خواهیم دید که نظم و ترتیب هجاهای آن، دقیقا مثل مصراع اوّل خواهد بود. هجاهای مصراع دوم را زیر هجاهای مصراع اوّل م یآوریم تا هجاهای دو مصراع را بهتر بتوان مطابقت داد.
م | رَن | جان | دِ | لَم | را | کِ | این | مُر | غِ | وَح | شی | |||
U | ـ | ـ | U | ـ | ـ | U | ـ | ـ | U | ـ | ـ | |||
زِ | با | می | کِ | بَر | خا | ست | مُش | کِل | ن | شی | نَد |
هجا
برای آشنایی بیشتر با وزن شناسی اینجا را بفشار.
خودارزیابی آموزه ۸
۱- نام و نام خانوادگی خود را با خطّ عروضی بنویسید.
– سعید جعفری: سَعیدِ جَعفَری
۲- هجاهای بیت زیر را مشخّص کنید.
مروّت نباشد بر افتاده زور / بَرَد مرغ دون، دانه از پیش مور (سعدی)
قلمرو زبانی: مروّت: جوانمردی / دون: فرومایه / مور: مورچه بزرگ / قلمرو ادبی: افتاده: کنایه از شکست خورده و ناتوان / اسلوب معادله
بازگردانی: جوانمردی نیست که به انسان شکست خورده زور گفته شود. مرغ فرومایه از دهان مورچه دانه می رباید.
خط عروضی: مُرُووَت نَباشد بَرُفتادِ زور / بَرَد مُرغِ دون، دانِ از پیشِ مور
پایههای آوایی | مُ رُو وَت | نَ با شَد | بَ رُف تا | دِ زور |
پایههای آوایی | بَ رَد مُر | غِ دون دا | نِ از پی | شِ مور |
نشانه هجایی | ∪ ـ ـ | ∪ ـ ـ | ∪ ـ ـ | ∪ ـ |
۳- واژههای زیر را با خطّ عروضی بنویسید و مرز هر کدام از واژهها را که بیش از یک هجا دارد، مشخّص کنید.
رهایی، لانه، خویشتن شناسی، محبّت، دلنوازان، نیکو، خواهش، رهرو، بزرگراه، بنفشه، ملالت، التماس، خود، سفینه، چون، پشتوانه، مجموعه، روزنه، خواستن، مؤذّن، کاشته، راهوار.
رهایی ← رَهایی: رَ / ها / یی؛ ∪ ـ ـ // لانه ← لانِ: لا / نِ؛ ـU // خویشتن شناسی ← خیشتَن شِناسی: خیش / تَن/ شِ / نا / سی؛ ـ U ـ U ـ ـ // محبّت ← مَحبّت: مَ / حَب / بَت؛ Uـ ـ // دلنوازان ← دلنوازان: دل / نَ / وا / زان؛ ـ U ـ ـ // نیکو ← نیکو: نی / کو؛ ـ ـ // خواهش ← خاهش: خا / هِش؛ ـ ـ // رهرو ← رَهرو: رَه / رُوْ؛ ـ ـ // بزرگراه ← بُزُرگ راه: بُ / زُرگ / راه؛ UـU ـU // بنفشه ← بَنَفشِ: بَ / نَفشِ؛ UـU // ملالت ← ملالت: مَ / لا / لَت؛ Uـ ـ // التماس ← اِلتِماس: اِل / تِ / ماس؛ ـ U ـ U // خود ← خُد؛ ـ // سفینه ← سفین: سَ/ فی/ نِ؛ UـU // چون ← چُن؛ ـ // پشتوانه ← پُشتواِنِ: پُشت / وا / نِ؛ ـ Uـ U // مجموعه ← مَجموعِ: مَج / مو / عِ؛ ـ ـ U // روزنه ← رُوْزَن: رُوْ / زَ / نِ؛ ـ U U // خواستن ← خاستَن: خاس / تَن؛ ـ U ـ // مؤذّن ← مؤذّن: مُ / ؤَذ / ذِن؛ Uـ ـ // کاشته ← کاشت: کاشت؛ ـ U U // راهوار ← راهوار: راه / وار؛ ـ U ـ U
۴- واژههای زیر را یک بار با حذف همزه و بار دیگر با همزه بخوانید و به خطّ عروضی بنویسید.
سرآمد، دل انگیز، جنگ آور، شب آهنگ، شیرافکن، دارآباد.
واژه | بی همزه | با همزه |
سرآمد | سرامد | سَرآمَد |
دل انگیز | دِلنگیز | دل انگیز |
جنگ آور | جَنگاوَر | جَنگ آور |
شب آهنگ | شَباهَنگ | شب آهنگ |
شیر افکن | شیرَفکن | شیراَفکن |
دار آباد | داراباد | دارآباد |
۵- ابیات زیر را درست بخوانید و با خطّ عروضی بنویسید. سپس مرز هجاها را مشخّص کنید و زیر هر هجا علامت آن را بگذارید.
با من بگو تا کیستی، مهری بگو، ماهی بگو / خوابی خیالی چیستی، اشکی بگو آهی بگو (اوستا)
خط عروضی: با من بگو تا کیستی، مهری بگو، ماهی بگو / خابی خیالی چیستی، اشکی بگو آهی بگو
با / مَن / بِ / گو / تا / کی / س/ تی / مِه / ری / بِ / گو / ما / هی/ بِ/ گو // (–U–/-U–/-U–/-U-)
خا / بی / خِ / یا / لی / چی / س / تی / اَش / کی / بِ / گو / آ / هی / بِ / گو // (–U–/-U–/-U–/-U-)
بازگردانی: به من بگو چه کسی هستی؟ خورشیدی یا ماه؟ خوابی یا خیال، اشکی یا آه؟
بر سر آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصّه سرآید (حافظ)
خط عروضی: بَر سَرِ آنَم کِ گَر زِ دَست بَرایَد / دَست بِ کاری زَنَم کِ غُصصِ سَرایَد
بر / س / ر / آ / نم / ک / گر / ز / دست / ب / را / ید // (-UU-/U-U-/-UU-/-)
دست / ب / کا / ری / ز / نم / ک / غص / ص / س / را / ید // (-UU-/U-U-/-UU-/-)
قلمرو زبانی: سر: پایان / قلمرو ادبی: سر: مجاز از قصد / کنایه: از دست برآمدن، دست به کاری زدن
بازگردانی: قصد دارم که اگر از دستم برآید، اقدام به کاری کنم که غم و قصه ام به پایان برسد.
۶- تقطیع هجایی ابیات زیر را انجام دهید.
کی رفته ای ز دل که تمنّا کنم تو را؟ / کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟ (فروغی بسطامی)
کی / رَف / تِ / ای / زِ / دِل / کِ / تَ / مَن / نا / کُ / نَم / تُ / را (—-U-/U–U/U-U-/U)
کی / بو / دِ / ای / نَ / هُف / تِ / کِ / پِی / دا / کُ / نَم / تُ / را (—-U-/U–U/U-U-/U)
قلمرو زبانی: تمنّا: آرزو / نهفته: پنهان / قلمرو ادبی: ردیف: کنم تو را / پرسش انکاری
بازگردانی: کی از دل من رفته ای که تو [خدا] را آرزو کنم؟ کی پنهان بوده ای که تو را بجویم و پیدا کنم؟
آینه ار نقش تو بنمود راست / خود شکن، آیینه شکستن خطاست (نظامی)
آ / ی / نِ / اَر / نَق / شِ / تُ / بِن / مود / راست (–U-/-UU-/-UU-)
خُد / شِ / کَ / نا / یی / نِ / شِ / کَس / تَن / خَ / طاست (–U-/-UU-/-UU-)
قلمرو زبانی: ار: اگر / نمودن: نشان دادن / راست: دقیق / قلمرو ادبی: وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن / موازنه
بازگردانی: اگر آینه چهره تو را درست و دقیق نشان داد، خودت را بشکن. آیینه شکستن درست نیست.
اگر کاری کنی مزدی ستانی / چو بیکاری، یقین بی مزد مانی (ناصر خسرو)
ءَ / گر / کا / ری / کُ / نی / مُز / دی / سِ / تا / نی (U/—U/—U–)
چُ / بی / کا / ری / یَ / قین / بی / مُزد / ما / نی (U/—U/—U–)
قلمرو زبانی: ستاندن: گرفتن / مزد: دستمزد، حقوق
بازگردانی: اگر کاری انجام دهی مزد دریافت می کنی؛ ولی اگر کار نکنی یقینا بدون مزد می مانی.
۷- با توجّه به علامت هجاها، کدام واژهها با حذف همزه، تلفّظ شده اند؟
بادآورده:ـ ـ ـ U (حذف همزه) / پلنگ افکن: U ـ Uـ ـ (بدون حذف همزه) / دانش آموز:ـ ـ ـ ـ U(بدون حذف همزه) / گل اندام:ـ ـ ـ U(بدون حذف همزه) / پیام آور: Uـ ـ ـ (حذف همزه) / خوش اندام: Uــ U(حذف همزه) / کارآزموده:ــ Uـ U (حذف همزه)
وزن های پر کاربرد فارسی (همسان تک پایه ای)
۱ | U/—U/—U/—U— | مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن |
۲ | U/U–U/U–U/U–U– | مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن |
۳ | U/—U/—U– | مفاعیلن مفاعیلن فعولن |
۴ | —U–/-U–/-U–/-U- | مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن |
۵ | –U-/–U-/–U-/–U– | فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن |
۶ | –U-/–U-/–U-/–U- | فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن |
۷ | –U-/–U-/–U- | فاعلاتن فاعلاتن فاعلن |
۸ | UU/–UU/–UU- | فعلاتن فعلاتن فعلن |
۹ | UU/–UU/–UU/–UU– | فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن |
۱۰ | UU/–UU/–UU/–UU- | فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن |
۱۱ | U/–U/–U/–U– | فعولن فعولن فعولن فعولن |
وزن واژه یا پایه آوایی
پی دی اف درس هشتم علوم و فنون ادبی دهم (وزن شعر فارسی)
برو به آموزه نهم (موازنه و ترصیع)