سعید

A Late Aubade (اواخر بامداد)

ریچارد ویلبر
ریچارد ویلبر
زادسال
زادگاه

درگذشت          
پیشه       
همسر

You could be sitting now in a carrel

Turning some liver-spottd page,

Or rising in an elevator-cage

Toward Ladies’ Apparel.

You could be planting a raucous bed

Of salvia, in rubber gloves,

Or lunching through a screed of someone’s loves

With pitying head,

Or making some unhappy setter

Heel, or listening to a bleak

Lecture on Schoenberg’s serial technique.

Isn’t this better?

Think of all the time you are not

Wasting, and would not care to waste,

Such things, thank God, not being to your taste.

Think what a lot

Of time, by woman’s reckoning,

You’ve saved, and so may spend on this,

You who had rather lie in bed and kiss

Than anything.

It’s almost noon, you say? If so,

Time flies, and I need not rehearse

The rosebuds-theme of centuries of verse.

If you must go,

Wait for a while, then slip downstairs

And bring us up some chilled white wine,

And some blue cheese, and crackers, and some fine

Ruddy-skinned pears.

Aubade: آهنگ عاشقانه بامدادی یا سرود عاشقانه، سپیده دم

پساوند: الف ب ب الف

قالب: چهارلختی با هفت بند

carrel: a small cubicle with a desk for the use of a reader or student in a library. / اتاقک خوانش

برگردان پارسی: چه بسا که اینک [در کتابخانه ای] در اتاقک خوانش نشسته ای؛

liver-spotted: having small, flat, brown or black spots on the skin. / پوست لک و پیس دار

برگردان پارسی: و داری برگه [کتاب] لک و پیس داری را ورق می زنی،

cage: a structure of bars or wires in which birds or other animals are confined. / قفس

Apparel: clothe (someone). پوشاک /

برگردان پارسی: یا در کابین آسانسور داری به [طبقه] پوشاک زنانه می‌روی.

planting:

raucous: making or constituting a disturbingly harsh and loud noise. / گوشخراش، پرسروصدا

salvia: مریم گلی

rubber: لاستیکی

برگردان پارسی: یا داری با دستکش‌های لاستیکی، یک تخت پر سر و صدا از گل مریم، ‌می‌کاری.

گوشزد: «تخت پرسروصدا از گل مریم» می تواند عبارت استعاری از عشق باشد.

screed: تکه

pitying: feeling or showing sorrow for someone’s misfortunes, often with an implication of disdain or mild contempt. /  ترحم آمیز

برگردان پارسی: یا داری با دلی پرمهر، به خاطر تکه‌ای از عشق کسی ناهار می‌خوری؛

setter: توله شکاری

unhappy setter heel: دنبالِ صاحب دویدن

برگردان پارسی: یا داری توله سگ شکاری ناخرسندت را وامی‌داری، به دنبالت بدود،

bleak: (of an area of land) lacking vegetation and exposed to the elements. / تاریک و دلگیر، سرد، بی‌روح، ملال‌آور

برگردان پارسی: یا داری به درسگفتاری سرد و بی‌روح درباره شگردهای آهنگ شونبرگ گوش می‌کنی.

آرنولد شونبرگ: آهنگ‌ساز و نظریه‌پرداز اتریشی در ۱۳ سپتامبر ۱۸۷۴ در وین به دنیا آمد و در ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۱ در لس آنجلس درگذشت.

برگردان پارسی: آیا این بهتر نیست؟

برگردان پارسی: به زمان‌هایی که هدر نمی‌دهی، بیندیش، یا اینکه اهمیت نمی‌دهی عمرت تباه شود،

برگردان پارسی: چنین چیزهایی- خدا را شکر- به سلیقه شما مربوط نیستند.

reckoning: the action or process of calculating or estimating something. / حساب و کتاب

برگردان پارسی: بیندیش به اینکه چه اندازه از عمرت را تباه نکرده ای یا مقداری را که صرف زیبارویان کرده ای.

برگردان پارسی: شمایی که بیش از هر چیزی می‌خواهی در رختخواب دراز بکشی و بوسه بگیری و بدهی.

برگردان پارسی: می‌گویی کمابیش نیمروز است؟ اگر چنین است،

fly: پرواز کردن

rehearse: practice (a play, piece of music, or other work) for later public performance. / تمرین کردن

برگردان پارسی: زمان به سرعت می‌گذرد، و من نیازی به تمرین ندارم.

rosebud: غنچه‌ گل رز

برگردان پارسی: غنچه‌های گل رز – قرن‌ها درون‌مایه شعر بوده است.

If you must go,

برگردان پارسی: اگر باید بروی،

slip: go or move quietly or quickly, without attracting notice.

برگردان پارسی: کمی بازایست، سپس پاورچین پاورچین به طبقه پایین برو؛

chilled: (of food or drink) cooled in a refrigerator.

برگردان پارسی: و کمی شراب سفید تگری برای ما بیاور،

cracker: a thin, crisp wafer often eaten with cheese or other savory toppings. / کلوچه

Ruddy-skinned: پوست‌سرخ

pear: امرود، گلابی

برگردان پارسی: و کمی پنیر آبی و کلوچه و کمی امرود پوست‌سرخ خوشگوار.

پیمایش به بالا