در گروه های دو نفره شبیه گفت وگوی زیر را در کلاس اجرا کنید.
حوار = گفتگو
(فی سوقِ مَشهَد) = در بازار مشهد
اَلزّائِرَهُ الْعَرَبیَّهُ=زیارت کننده عربی | بائِعُ الْمَلابِسِ=فروشنده لباس |
سَلامٌ عَلَیکُم.= درود بر شما. | عَلَیکُمُ السَّلامُ، مَرحَباً بِکِ.= درود بر شما. خوش آمدید. |
کَم سِعرُ هذَا الْقَمیصِ الرِّجالیِّ؟=بهای این پیراهن مردانه چند است؟ | سِتّونَ أَلْفَ تومان.= شصت هزار تومان |
أُریدُ أَرخَصَ مِن هذا. هذِهِ الْأسَعارُ غالیَهٌ.=ارزان تر از این می خواهم. این قیمت ها گران است. | عِندَنا بِسِعْرِخَمسینَ أَلْفَ تومان. تَفَضَّلی اُنظُری. = قیمت پنجاه هزار تومان نیز داریم. بفرما؛ نگاه کن |
أَیُّ لَوْنٍ عِندَکُم؟=چه رنگی دارید؟ | أَبیَضُ وَ أَسوَدُ وَ أَزرَقُ وَ أَحمَرُ وَ أَصفر و بَنَفسَجیٌّ. = سفید، سیاه، آبی، قرمز، زرد و بنفش |
بِکَم تومان هذِهِ الْفَساتینُ؟=این پیراهن های زنانه چند است؟ | تَبدَأُ الْأسَعارُ مِن خَمْسَهٍ وَ سَبْعینَ أَلفا إلی خَمسَهٍ و ثَمانینَ أَلْفَ تومان. = قیمت ها از هفتاد و پنج هزار تومان شروع می شود تا هشتاد و پنج هزار تومان. |
اَلْأسْعارُ غالیَهٌ!= قیمت ها گران است. | سَیِّدَتی، یَخْتَلِفُ السِّعْرُ حَسَبَ النَّوعیّاتِ = بانوی من؛ قیمت بر اساس جنس تغییر می کند. |
بِکَم تومان هذِهِ السَّراویلُ؟=این شلوارها چند است. | السِّراویلُ الرِّجالیُّ بِتِسعینَ أَلف تومان و السِّراویلُ النِّسائیُّ بِخَمسَهٍ وَ تِسْعینَ أَلْفَ تومان. =شلوارهای مردانه نودهزار تومان و شلوارهای زنانه نودو پنج هزار تومان. |
أُریدُ سَراویلَ أَفضَلَ مِن هذِهِ. = شلوارهای بهتر از این می خواهم. | ذلِکَ مَتْجَرُ زَمیلی، لَهُ سَراویلُ أَفضَلُ. = آن مغازه همکارم است؛ او شلوارهای بهتری دارد. |
فی مَتجَرِ زَمیلِهِ … = در مغازه همکارش. | |
رَجاءً، أَعْطِنی سِروالاً مِن هذَا النَّوعِ وَ … = لطفا، شلواری از این نوع به من بده. کَم صارَ الْمَبلَغُ؟ = مبلغ چقدر شد؟ | صارَ الْمَبلَغُ مِئَتَینِ وَ ثَلاثینَ أَلْفَ تومان. = مبلغ دویست و سی هزار تومان شد. أَعْطینی بَعدَ التَّخْفیضِ مِئَتَینِ وَ عِشْرینَ أَلْفاً. = پس از تخفیف دویست و ده هزار تومان به من بده. |
۱- سِعْر: قیمت «جمع: أَسْعار» ۲- نَوعیهَّ: جنس ۳- مَتْجَر: مغازه ۴- زَمیل: همکار ۵- تَخْفیض: تخفیف
التمارین
اَلتَّمرینُ الأَوَّلُ: أَیُّ کَلِمَهٍ مِنْ کَلِماتِ مُعجَمِ الدَّرسِ تُناسِبُ التَّوضیحاتِ التّالیَهَ؟
( چه کلمه ای از کلمه های لغتنامه درس مناسب توضیحات زیر است.)
۱- اَلْمُستَبِدُّ الَّذی لا یَری لِأَحَدٍ عَلَیهِ حَقّاً: جبّار (خودکامه کسی است که برای هیچ کس ضد خودش حقی را نمیبیند.)
۲- ألْإنسانُ الَّذی یَفْتَخِرُ بِنَفْسِهِ کَثیراً: فَخور؛ مُعجب بنَفسه؛ مُختال (انسانی که زیاد به خودش میبالد.)
۳- حَیَوانٌ یُسْتَخدَمُ لِلْحَمْلِ وَ الرُّکوبِ: حِمار (چهارپایی که برای باربری و سواری به کار گرفته میشود.)
۴- اَلْعَمَلُ السَّیِّءُ وَ الْقَبیحُ: مُنکَر (کار بد و زشت.)
۵- عُضْوٌ فی الْوَجْهِ: خَدّ (اندامی در چهره.)
الَتمَّرینُ الثاّنی: عیِّنْ نوَعَ الْأفَعالِ الَّتی تحَتهَا خَطٌّ وَ مَیِّزْ ترَجَمَتهَا. (نوع: الماضی، المضارِع، الأمر)
(نوع فعلهایی که زیر آن خط است مشخص کن و ترجمه آنها را جدا و سواکن.)
أرادَ قنبَر أن یسُبّ الذی کانَ سَبَّهُ؛ فَقالَ الْإمامُ عَلیٌّ له:
مَهْلاً یا قَنبرُ ! دَعْ شاتِمَکَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ و تُسخِطُ الشَّیطانَ و تُعاقِبُ عَدُوَّکَ … ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ، و لا أسخَطَ الشَّیطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ، و لا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّکوتِ عَنهُ.
قنبر خواست به کسى که به او ناسزا گفته بود، دشنام دهد، پس امام علی به او فرمودند: ای قنبر آرام باش، دشنامگوی خود را خوار رها کن تا [خداى] بخشاینده را خشنود و اهریمن را خشمگین کنی و دشمنت را کیفر داده باشى. مؤمن پروردگارش را با [چیزى] مانند بردبارى خشنود و اهریمن را با [چیزى] همانند خاموشى خشمگین نکرد و نادان با [چیزى] همانند دم فرو بستن در برابرش کیفر نشد.
رُبَّ سُکوتٍ أَبْلَغُ مِنَ الْکَلامِ. (مِنَ الْأمَثالِ العَرَبیّه) 1ـ مَیِّزْ: جدا و سوا کن
(چه بسا خاموشی که رساتر از سخن است.)
اَلتَّمرینُ الثّالث: تَرْجِمْ هذِهِ الأَحادیثَ النَّبَویَّهَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.
(ترجمه: این حدیث های پیامبر را ترجمه کن؛ سپس آنچه را از تو خواسته شده مشخص کن.)
۱- حُسنُ الخلق نصف الدّین. (المبتدأ و الخبر)
(خوش اخلاقی، نیمی از دین است.)/ المبتدأ: حُسنُ / الخبر: نصف
۲- مَن ساءَ خلقُه عذّب نفسه. (المفعول)
(هر کس اخلاقش بد باشد (بد شود)، خودش را عذاب می دهد.)/ المفعول: نفس
۳- إنما بُعثتُ لأتمّم مکارم الأخلاق. (الفعل الماضی المجهول و المفعول)
(فقط به خاطر مکارم اخلاق (بزرگواریهای اخلاق) برانگیخته شدم.)/ الفعل الماضی المجهول: بُعثتُ / المفعول: مکارم
۴- اللهمّ کما حَسّنتَ خَلقی، فحَسّن خُلقی. (الفعل الماضی و فعل الأمر)
(خدایا؛ همانطور که آفرینشم را نیکو گردانیدی، اخلاقم را هم نیکو بگردان.)/ الفعل الماضی: حَسّنتَ / فعل الأمر: حَسّن
۵- لیسَ شیء أثقل فی المیزان من الخُلق الحسن. ( اسم التفضیل و الجار و المجرور)
(در ترازوی اعمال چیزی سنگین تر از خوش اخلاقی نیست.)/ اسم التفضیل: أثقل / الجار و المجرور: من الخُلق
اَلتَّمرینُ الرّابِعُ: تَرْجِمْ مایَلی، ثُمَّ عَیِّنِ اسْمَ الْمَکانِ، وَ اسْمَ التَّفضیلِ.
(ترجمه: آنچه را می آید ترجمه کن؛ سپس ، اسم مکان، اسم تفضیل را مشخص کن.)
۱- ربُّ المشرق و المَغرب (پروردگار مشرق و مغرب.) / اسْمَ الْمَکانِ: المشرق، المَغرب
۲- مِنَ مَسجِد الحَرامِ (از مسجد حرام.)/ اسْمَ الْمکان: مسجد
۳- یا أسْمَعَ السّامِعینَ: (ای شنواترین شنوندگان.)/ اسْمَ التَّفضیلِ: أسْمَعَ
۴- یا أحْسَن الخالِقینَ: (ای بهترین آفریدگاران.)/ اسْمَ التَّفضیلِ: أحْسَن
۵- یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ: (ای مهربانترین مهربانان.) اسْمَ التَّفضیلِ: أرْحَمَ
۱ـ ساءَ: بد شد ۲ـ عَذَّبَ: عذاب داد ۳ـ لأُتَمِّمَ: تا کامل کنم ۴ـ حسّنتَ: نیکو گردانیدی ۵ـ میزان: ترازو (ترازوی اعمال) ۶ـ ما یَلی: آنچه می آید
اَلتَّمرینُ الخامس: تَرْجِمِ الأَفعالَ وَ الْمَصادِرَ التّالیَهَ. (ترجمه: فعل ها و مصدرهای زیر را ترجمه کن.)
اَلْماضی | اَلْمُضارِعُ وَ الْمُستَقبَلُ | اَلأَمْرُ وَ النَّهْیُ | اَلْمَصْدَر |
قَدْ أَحْسَنَ: نیکی کرده است | یُحْسِنُ: نیکی می کند | أَحْسِنْ: نیکی کن | إحْسان: نیکی کردن |
اِقْتَرَبَ: نزدیک شد | یَقْتَرِبونَ: نزدیک می شوند | لا تَقْتَرِبوا: نزدیک نشوید | اِقْتِراب: نزدیک شدن |
اِنْکَسَر: شکسته شد | سَیَنْکَسِرُ: شکسته خواهد شد | لا تَنْکَسرْ: شکسته نشو | اِنْکِسار: شکسته شدن |
اسْتغْفَرَ: آمرزش خواست | یَسْتَغْفِرُ: آمرزش می خواهد | اِسْتَغْفِرْ: آمرزش بخواه | اِسْتِغفار: آمرزش خواستن |
ما سافَرْتُ: سفر نکردم | لا یُسافِرُ: سفر نمی کند | لا تُسافِرْ: سفر نکن | مُسافَرَه: سفر کردن |
تَعَلَّمَ: یاد گرفت | یَتَعَلَّمانِ: یاد می گیرند | تَعَلَّمْ: یاد بگیر | تَعَلُّم: یاد گرفتن |
تَبادَلْتُم: عوض کردید | تَتَبادَلونَ: عوض می کنید | لا تَتَبادَلوا: عوض نکنید | تَبادُل: عوض کردن |
قدْ علَّمَ: آموزش داده است | سَوْفَ یُعَلِّمُ: آموزش خواهد داد | عَلِّمْ: آموزش بده | تَعْلیم: آموزش دادن |