حوارٌ = گفتگو
(فی قِسْمِ الْجَوازاتِ) = در بخش گذرنامهها
شُرطی إدارهِ الْجَوازاتِ = پلیس اداره گذرنامه | اَلْمُسافِرُ الْإیرانی = مسافر ایرانی |
أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. مِن أَی بَلَدٍ أَنتُم؟ = خوش آمدید. شما از کدام کشورید؟ | نَحنُ مِن إیران وَ مِن مَدینَهِ زابُل. = ما از ایران و از شهر زابلیم. |
مَرحَباً بِکُم. شَرَّفتُمونا. = درود بر شما، سربلندمان کردید. | أَشکُرُکَ یا سَیدی. = سپاس گزارم، سرکار من. |
ماشاءاللّهُ! تَتَکَلَّمُ بِالْعَرَبیهِ جَیداً = آفرین (به نام ایزد). عربی را خوب صحبت میکنی! | أُحِبُّ هذِهِ اللُّغَهَ. اَلْعَرَبیهُ جَمیلَهٌ. = این زبان را دوست دارم. عربی زیباست |
کَمْ عَدَدُ الْمُرافِقینَ؟ = همراهان چند نفرند؟ | سِتَّهٌ: والِدای وَ أُختای وَ أَخَوای. = شش نفر؛ پدر و مادرم و دو خواهرم و دو برادرم. |
أَهلاً بِالضُّیوفِ. هَل عِندَکُم بِطاقاتُ الدُّخولِ؟ = مهمانان خوش آمدید. آیا کارت ورود دارید؟ | نَعَم؛ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِطاقَتُهُ بِیدِهِ. = بله؛ هر یک از ما کارتش در دستش است. |
اَلرِّجالُ عَلَی الْیمینِ وَ النِّساءُ عَلَی الْیسارِ لِلتَّفتیشِ. = مردها سمت راست و زنها سمت چپ برای بازرسی. | عَلی عَینی. = به روی چشمم. |
رَجاءً؛ اِجعَلوا جَوازاتِکُم فی أَیدیکُم. = خواهشمندم، گذرنامههایتان را در دستانتان بگیرید. | نَحنُ جاهِزونَ. = ما آماده ایم. |




التمارین
التمرین الأول: عَینِ الْجُملَهَ الصَّحیحَهَ وَغَیرَ الصَّحیحَهِ حَسَبَ الْحَقیقهِ وَالْواقِعِ. (جمله درست و نادرست را بر حسب حقیقت و واقع شناسایی کن.)
۱- اَلْمِهرَجانُ احْتِفالٌ بِمُناسَبَهٍ جَمیلَهٍ، کَمِهرَجانِ الْأَزهارِ وَ مِهرَجانِ الْأَفلامِ. درست
جشنواره، جشنی به مناسبت زیبایی است، مانند جشنواره گل و جشنواره فیلم.
۲- اَلثَّلجُ نَوعٌ مِن أَنواعِ نُزولِ الْماءِ مِنَ السَّماءِ ینزِلُ عَلَی الْجِبالِ فَقَط. نادرست
برف گونهای از گونههای ریزش آب از آسمان است که فقط در کوهها میبارد.
۳- یحتَفِلُ الْإیرانیونَ بِالنَّوروزِ أَوَّلَ یومٍ مِن أَیامِ السَّنَهِ الشَّمسیهِ. درست
ایرانیان نوروز، اولین روز از روزهای سال هجری خورشیدی را جشن میگیرند.
۴- تَعیشُ الْإسَماکُ فِی النَّهرِ وَ الْبَحرِ وَ لَها أَنواعٌ مُختَلِفَهٌ. درست
ماهیها در رود و دریا زندگی میکنند و گونههای مختلفی دارند.
۵- اَلْإعصارُ ریحٌ شَدیدَهٌ لا تَنتَقِلُ مِن مَکانٍ إلی مَکانٍ آخَرَ. نادرست
گردباد باد شدیدی است که از مکانی به مکانی دیگر منتقل نمیشود.
۱ – لا تَنتَقِلُ: جابه جا نمیشود
اَلتمرین الثانی: ضَعْ فِی الدّائِرَهِ الْعَدَدَ الْمُناسِبَ. «کَلِمَهٌ واحِدَهٌ زائِدَهٌ.»
۱- مُکیّف الهواء (دستگاه تصفیه هوا) (6) یَدْرُسُ فیهِ الطُّلّابُ. (دانش آموزان در آن درس میخواند.)
۲- المِشمِشَ (زردآلو) (5) بَحرٌ کَبیرٌ واسِعٌ بَینَ الْقارّاتِ. (دریایی بزرگ و گسترده میان قاره ها.)
۳- المُغلَقُ (بسته) (3) ما لَیسَ مَفتوحاً؛ بَل مَسدوداً. (آنچه باز نیست؛ بلکه بسته است.)
۴- الخَضِرهُ (سرسبز) (1) جِهازٌ لِلخَلاص مِن حَرارَهِ الصَّیفِ. (دستگاهی برای رهایی از گرمای تابستان.)
۵- المُحیطُ (اقیانوس) (2) فاکِهَهٌ یأکُلُهَا النّاسُ مُجَفَّفَهً وَ غَیرَ مُجَفَّفَهٍ. (میوهای است که مردم آن را خشک و غیرخشک میخورند.)
۶- الصفُّ (کلاس/ آموزگاه)
اَلتمرین الثّالث: عَینِ الْکَلِماتِ الْمُتَرادِفَهَ وَالْمُتَضادَّهَ. (= ≠) (واژگان مترادف و متضاد را مشخص کن.)
أَنزَلَ / أَصبَحَ / حَفلَه / رَفَعَ / صُعود / صارَ / حُجرَه / مِهرَجان / نُزول / غُرفَه
رَفعَ (بالا برد) ≠ أنزل (پایین آورد، فروفرستاد) / أصبَحَ (شد)= صارَ/ حَفله (جشن)= مِهرَجان / صُعود (بالا رفتن) ≠ نُزول (پایین آمدن) / حُجرَه (اتاق)= غُرفَه
اَلتمرین الرابع: تَرجِمِ الْجُمَلَ التّالیهَ، وَ عَینِ الْفِعلَ الْمُتَعَدّی. (آیهها و دو حدیث را ترجمه کن؛ سپس نوع فعل متعدی را مشخص کن)
۱- الناسُ نیامٌ؛ فإذا ماتوا انتبهوا. رسول الله (لازم / لازم)
مردم خفته اند، آنگاه که بمیرند بیدار میشوند.
۲- شاهدَ النّاسُ سُقوطَ الْأسَماکِ مِنَ السَّماءِ. (فعل متعدی)
مردم فروافتادن ماهیها را از آسمان دیدند.
۳- یَزْرَعُ الْجاهِلُ الْعُدوانَ فَیحْصُدُ الْخُسرانَ. (متعدی / متعدی)
نادان دشمنی میکارد؛ پس زیان میدرود.
۴- ذَهَبَتْ سُمَیهُ إلی مُدیرَهِ الْمَدرَسَهِ. (لازم)
سمیّه به سوی مدیر مدرسه رفت.
۵- یرْجِعُ الطُّلّابُ مِنَ السَّفْرَهِ الْعِلْمیهِ. (لازم)
دانشآموزان از گردش علمی بازمیگردند.
۱- نیام: خفتگان (مفرد: نائم) 2- اِنْتَبَهوا: بیدار شدند (بیدار شوند)
التمرین الخامس: تَرجِمِ الْآیاتِ التّالیهَ. (آیههای زیر را ترجمه کن)
﴿ رَجَعوا إلَیهِم ﴾ ﴿ یعرفونَهم ﴾ ﴿ سَیعلمُ الذینَ ظلَموا ﴾
به سوی ایشان بازگشتند ایشان را میشناسند. کسانی که ستم کردند خواهند دانست.
﴿ أعلَمُ ما لا تَعلَمون ﴾ ﴿ ولا تَیأسوا ﴾ ﴿ یقولونَ سَمِعنا ﴾
میدانم آنچه را شما نمیدانید. ناامید نشوید. میگویند ما شنیدیم.
﴿ أکثرَهمُ لا یشکُرون ﴾ ﴿ استَخرَجَها ﴾ ﴿ ارجِعی إلی رَبّک ﴾
بیشترشان سپاس نمیگزارند. آن را بیرون آورد. به سوی پروردگارت بازگرد.
﴿ ظَلمتُ نَفسی ﴾ ﴿ نَجعلهُم أئمّه ﴾ ﴿ لا یقدر علی شَیء ﴾
به خودم ستم کردم. ایشان را امامان قرار میدهیم. بر چیزی توانا نیست.
﴿ ادخُلوا الجَنّه ﴾ ﴿ اغسلوا وُجوهَکم ﴾ ﴿ اغفِر لَنا و ارحَمنا ﴾
داخل بهشت شوید. چهرههایتان را بشوید. ما را بیامرز و به ما رحم کن.
﴿ قالَ فاخرُج مِنها ﴾ ﴿ و اترکِ البَحرَ ﴾ ﴿ یبحَثُ فِی الأرض ﴾
گفت پس از آن خارج شو. و دریا را ترک کن. در زمین جستجو میکند.
اَلْبَحثُ الْعِلمی = پژوهش علمی
اِبحَثْ عَن قِصَّهٍ قُرآنیهٍ قَصیرَهٍ بِاللُّغَهِ الْعَرَبیهِ فِی الْإنتِرنِت أَوْ مَجَلَّهٍ أَوْ کِتابٍ وَ تَرجِمْها إلَی الْفارِسیهِ، مُستَعیناً بِمُعجَمٍ عَرَبی – فارِسی.ترجمه:
به دنبال داستان قرآنی کوتاهی به زبان عربی در اینترنت یا مجله یا کتابی بگرد و آن را با استفاده از واژه نامه عربی – فارسی به فارسی برگردان.



پی دی اف درس سوم عربی پایه دهم
صرف فعل «رأی» در عربی

صرف فعل «کان» در عربی



