سعید

آموزه نهم: راز موفقیّت

چو خواهی که نامت بود جاودان

مکن نام نیک بزرگان نهان

قلمرو زبانی: چو: هنگامی که / نهان: پنهان / قلمرو ادبی: قافیه: جاودان، نهان

پزشک و درمان

بازگردانی: اگر می‌خواهی که نامت در جهان ماندگار باشد، نام خوب بزرگان را زنده نگه دار و ایشان را فراموش نکن.

قلمرو زبانی: گرد هم آمدن: جمع شدن / سپری کردن: گذراندن

قلمرو زبانی: لوح: وسیله‌ای شبیه تخته که شاگردان در قدیم روی آن می‌نوشتند؛ لوحه / محضر: جای حضور، درگاه / مناظره: بحث و گفت وگو برای شکست دادن طرف مقابل، گفت وگوی رویارو برای غلبه بر دیگری و اثبات سخن خود / دلخواه: دلپسند / پیوسته: دایم / اطراف: پیرامون / شگفت: عجیب / نهفته: پنهان

قلمرو زبانی: طنین: آواز، صدا / چهار دیواری: اتاق

حاسب(استاد): کمال الدین محمد حاسب از دانشوران و ریاضیدانان مشهور و هم روزگار خواجه نصیر که مدتی استاد وی بوده است.

قلمرو زبانی: مانستن: همانند بودن (بن ماضی: مانست، بن مضارع: مان) / فروزان: تابان، درخشان، درخشنده / گویی: مثل اینکه / قلمرو ادبی: درخت وجود: اضافه تشبیهی / به تشنه‌ای می‌مانست … است: تشبیه

قلمرو زبانی: فراست: هوشمندی، دانایی باطنی / نهادن: گذاشتن (بن ماضی: نهاد، بن مضارع: نه) / قلمرو ادبی: یک صدا: کنایه از متحد / بر زبان راندن: کنایه از گفتن

قلمرو زبانی: رخسار: چهره / قلمرو ادبی: کوه: نماد پایداری / من نام تو را کوه آهن نهاده‌ام: تشبیه پنهان (تو مانند کوه آهنی.)

قلمرو زبانی: نقره‌فام: نقره ای رنگ / فام: رنگ، پسوندی است برای رنگ، سبزفام: سبزرنگ / سیمگون: نقره گون، سپیدفام (سیم: نقره، پولی که از جنس نقره باشد.؛ گون: مانند) / قلمرو ادبی: شهر: مجاز از مردم شهر / چون ظرفی سیمگون: تشبیه

قلمرو زبانی: بی‌کران: بی پایان / شناور: چیزی که روی آب حرکت کند / تفکّر: اندیشه ورزی / شگفتا: عجبا / فراگرفتن: یادگرفتن / آزرده: رنجیده، غمگین، غمناک / مشتاقانه: با علاقه، با اشتیاق / گنجینه: جای گنج، خزانه / قلمرو ادبی: گنجینۀ وجود: اضافه تشبیهی

سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
سعید جعفری
دبیرستان
سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی

قلمرو زبانی: واپسین: آخرین / رنجور: بیمار / رمق: توان، نیرو / گراییدن: گرایش داشتن (بن ماضی: گرایید، گرایست؛ بن مضارع: گرای) / بستگان: خویشاوندان / نگران: دلواپس / فقیه: دانا، عالم مذهبی، دانشمند دینی / بالین: بستر، بالشت / آمد: شد / قلمرو ادبی: شمع وجود: اضافه تشبیهی / نفس او به شماره افتاده بود: کنایه از اینکه در حال درگذشتن بود

قلمرو زبانی: مقطّع: قطع شده، ناپیوسته، بریده بریده / تمنّا: خواهش / بازگفتن: نقل کردن / تعرّض: حالتی از اعتراض به خود گرفتن، شکایت، شِکوه / نادانسته: نادان، ناآگاه / جاهل: نادان / مسائل: جمعِ شکسته مسئله / قلمرو ادبی: چه جای این پرسش است: جای این سؤال نیست. (استفهام انکاری) / درگذرم: کنایه از اینکه بمیرم / مراعات نظیر: دانشمند، مسائل علمی، فقیه، پرسش، مسئله، پاسخ، دانستن و…

قلمرو زبانی: برخاست: بلند شد (بن ماضی: برخاست، بن مضارع: برخیز) / شیون: گریه و زاری، نالۀ بلند / یافتن: پیدا کردن (بن ماضی: یافت، بن مضارع: یاب) / بلند آوازه: نام‌آور، نامدار، سرشناس / شیوه: روش / سفارش: توصیه / قلمرو ادبی: دیده از جهان فرو بستن: کنایه از مردن / «اُطلبُ العلمَ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَّحِدِ»: تضمین

بیرونی، ابوریحان: ابوریحان محمد بن احمد، ریاضیدان و فیلسوف ایرانی (۳۶۲-۴۴۰هـ. ق) اوایل عمر را در دربار خوارزمشاهیان گذرانید. سپس چند سال در گرگان، در دربار «قابوس بن وشمگیر» به سر برد و کتاب «آثارالباقیه» را به نام آن پادشاه تألیف کرد. پس از آن، محمود غزنوی او را با خود همراه ساخت و در اکثر جنگهای محمود در هندوستان همراه او بود. با دانشمندان هند مصاحبت داشت و مواد لازم را برای تألیف کتاب « تحقیق ما للهند» فراهم آورد. از آثار مهم او می‌توان به کتاب «التفهیم» اشاره کرد.

۱- چرا همکلاسی خواجه نصیر به او لقب« کوه آهن» داد؟ – زیرا او خستگی را نمی‌شناخت و با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت، سراسر روز خود را در بارگاه استادان و آموزگاران دانا می ‌گذراند و هیچ گاه خسته نمی شد.

۲- ویژگی‌های اخلاقی ابوریحان و خواجه نصیر را مقایسه کنید؟ – هر دو پشتکار و همت بالایی در فراگیری دانش داشتند. مشتاقانه درس می خواندند نه اینکه ناچار به یادگیری باشند. از درس و کلاس درس فرار نمی کردند.

۳- به نظر شما راز موفقیت، در زندگی امروز چیست؟ – داشتن همت و پشتکار، برنامه ریزی، کوشش، اندیشیدن و بهره گیری از تجربه های بزرگان.

به جمله‌های زیر، توجه کنید:

نصیرالدین گفت.                                                           بیمار پاسخ خویش را یافت.

من نام تو را کوه آهن نهاده‌ام.                                       همه بی‌صدا خوابیده‌اند.

در این جمله‌ها، واژه‌های«گفت، یافت، نهاده‌ام و خوابیده‌اند» فعل هستند. زمان انجام این فعلها مربوط به گذشته است. به فعل‌هایی که در زمان گذشته انجام شده‌اند، فعل «گذشته یا ماضی» گفته می‌شود. فعل گذشته اقسامی دارد.

۱گذشتۀ ساده (مطلق)۴گذشتۀ جاری (مستمر)
۲گذشتۀ نقلی۵گذشتۀ بعید (دور)
۳گذشتۀ استمراری۶گذشتۀ التزامی

در این درس با دو نوع نخست آشنا می‌شویم.

به جمله‌های زیر، توجه کنید:

نصیرالدین خندید و گفت…

تندیس خواجه نصیر را در خیابان دیدم. (تندیس: پیکره، مجسمه)

ساخت فعل گذشتۀ ساده ← بن گذشته + شناسه
بن گذشتهشناسه
شنیدﹷ  م ، ی ، ø /  یم، ید ، ﹷ ند

فعل گذشتۀ ساده آن است که در گذشته انجام شده است و از بن گذشته و شناسه فعل ساخته می‌شود.

به جمله‌های زیر، توجه کنید:

دوستانم در مدرسه مانده‌اند.                                     پرنده‌ها از سر شاخه‌ها، پریده‌اند.

فعل‌های «مانده‌اند و پریده‌اند» گذشتۀ نقلی‌اند. به فعلی که در گذشته انجام گرفته و اثر آن تاکنون باقی است، «گذشتۀ نقلی» می‌گویند. فعل گذشتۀ نقلی اینگونه ساخته می‌شود.

فعل گذشتۀ نقلی
بن گذشته + ه + ( اَم، ای، است، ایم، اید، اند)
مفردجمع
ساخت + ه + اَمساخت + ه + ایم
ساخت + ه + ایساخت + ه + اید
ساخت + ه + استساخت + ه + اند
زمان های پرکاربرد
فعل از نظر زمان

۱- خود را به جای خواجه نصیرالدین توسی بگذارید و از زبان او علّت های موفقیتش را بیان کنید. – درود، دختران و پسران ارجمند، می‌دانید چرا من موفق شدم:

برای اینکه: به جای اینکه در جوانی عمرم را تباه کنم، آن را صرف خواندن و یادگیری کردم. زندگانی ام را صرف کارهای بیهوده و زیان بار نکردم. به سخن استادان برجسته و دانا گوش دادم و خودسری را کنار گذاشتم. همیشه بردبار بودم و نمی خواستم یک شبه ره صدساله را بپیمایم. داشتن اخلاق خوش را سرلوحه خودم قرار دادم.

۲- داستان ابوریحان بیرونی را به صورت نمایش در کلاس اجرا کنید.

برگه آموزگاری و تدریس
سعید جعفری

۱- نوع رابطۀ معنایی (ترادف، تضاد) واژه‌های زیر را مشخص کنید.

جاهل، داناتضادفراست، زیرکیترادف
فروزان، بی‌فروغتضادبلند آوازه، گمنامتضاد
نقره فام، سیمگونترادفبحث، گفت و گوترادف

۲- مانند نمونه، جدول زیر را کامل کنید.

فعلزماننوعشمارشخصبن
شنیدمگذشتهسادهمفرداولشنید
می‌سازیمحالاخباریجمعاولساز
گفته‌اندگذشتهنقلیجمعسومگفت
بپرسیدحالالتزامیجمعدومپرس
دارد می‌نویسدحالمستمر (جاری)مفردسومنویس

۳- جمله زیر با کدام قسمت درس، ارتباط معنایی بیشتری دارد؟ دلیل آن را بنویسید.

« انسان بلندهمت تا پایهای بلند به دست نیاورد، از پای طلب ننشیند.» (کلیله و دمنه)

هرچه بیشتر می‌آموخت عشق و علاقه‌اش به دانش اندوزی بیشتر می‌شد. به تشنه‌ای می‌مانست که ساعت‌ها در بیابانی خشک و زیر نور خورشید فرزوان مانده است و سپس به آب می‌رسد ولی هرچه از آن می‌نوشد گویی تشنه‌تر می‌شود.

۴- آرایه های هر عبارت را مشخص کنید.

الف) هر روز درخت وجود نصیرالدین، پر بارتر می‌شد. (تشبیه: درخت وجود)

ب) همه یک صدا نام او را بر زبان می‌راندند. (یک صدا: کنایه از متحد / بر زبان راندن: کنایه از گفتن و نامدار شدن)

پی دی اف درس نهم فارسی نهم (راز موفقیت)

پیمایش به بالا