خودارزیابی آموزه ۷
۱- با توجّه به شعر زیر، به پرسشها پاسخ دهید.
۱- مرا بسود و فروریخت هر چه دندان بود / نبود دندان، لا بَل چراغ تابان بود
قلمرو زبانی: سودن: فرسودن؛ ساییده شدن (واژه کهن) / مرا دندان: «را»ی دارندگی؛ هر چه دندان داشتم / بل: بلکه(واژه عربی) / قلمرو ادبی: قالب: قصیده / تشبیه حسی: دندان چراغ تابان بود / واژهآرایی: بود؛ دندان / واجآرایی «ن»
بازگردانی: هر چه دندان داشتم ساییده شد و فروریخت. دندان نبود بلکه آنها مانند چراغ تابان بودند.
۲- سپید سیم زده بود و درّ و مرجان بود / ستارۀ سحری بود و قطره باران بود
قلمرو زبانی: سیم: نقره (کاربرد واژه در معنای کهن) / سیم زده: نقره اندود / درّ : مروارید / مرجان: بسّد؛ جانور بیمهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است. / قلمرو ادبی: تشبیه: درّ و مرجان بود، ستارۀ سحری بود و قطره باران بود / واژهآرایی: بود / تناسب
بازگردانی: دندانهای من مانند نقره بود و همچون مروارید و مرجان بود. مانند ستاره سحری و قطره باران بود.
۳- یکی نماند کنون زان همه، بسود و بریخت / چه نحس بود! همانا که نحس کیوان بود
قلمرو زبانی: سودن: فرسودن؛ ساییده شدن / زان: از آن / کیوان: زحل / قلمرو ادبی: واژهآرایی: بود؛ نحس / واجآرایی «ن»
بازگردانی: یکی از آن دندانها نماند. همه ساییده شدند و ریختند. چه نحس بود. همان که این نحسی از ستاره زحل بود.
۴- نه نحس کیوان بود و نه روزگار دراز / چه بود؟ مَنْت بگویم: قضای یزدان بود…
قلمرو زبانی: منْت: من به تو(جهش ضمیر، ضمیر کوتاه)/ قضا: سرنوشت / یزدان: خداوند / واژگان عربی: نحس؛ قضا / قلمرو ادبی: واژهآرایی: بود، نه / واجآرایی «ن»
بازگردانی: نه بدشگونی زحل و نه بدشگونی روزگار بود. به تو میگویم که این سرنوشتی بود که خداوند برای ما رقم زده بود.
۵- همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود / دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود
قلمرو زبانی: ندانستمی: نمیدانستم (کاربرد تاریخی دستور) / بُوَد: هست (کاربرد واژه کهن) / طرب: شادی / را: به معنای برای/ فراخ: پهن/ قلمرو ادبی: واژهآرایی: بود / دلم … فراخ میدان بود: تشبیه؛ کنایه / همریشگی: بُوَد، بود
بازگردانی: من همیشه شاد بودم و نمیدانستم که غم چیست؟ دلم همیشه آماده شادی و جشن بود.
۶- تو رودکی را، ای ماهرو، کنون بینی / بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود
قلمرو زبانی: بینی: می بینی (کاربرد تاریخی دستور) / قلمرو ادبی: ماهرو: تشبیه حسی است(روی مانند ماه) / همریشگی: بینی؛ ندیدی
بازگردانی: ای زیبارو، تو رودکی را امروز میبینی. بدان زمان که جوان بود او را ندیده ای.
۷- بدان زمانه ندیدی که در جهان رفتی / سرودگویان، گویی هزاردستان بود
قلمرو زبانی: رفتی: میرفت (کاربرد تاریخی دستور) / هزاردستان: بلبل؛ تفاوت تلفظ / گویی: مانند اینکه / قلمرو ادبی: تشبیه حسی است:هزاردستان بود / اغراق
بازگردانی: تو او را آن زمانه ای که مانند بلبل سرود میخواند و راه میرفت، ندیده ای.
۸- شد آن زمانه که شعرش همه جهان بنوشت / شد آن زمانه که او شاعر خراسان بود
قلمرو زبانی: شد: رفت (کاربرد واژه در معنای کهن) / نوشتن: درنوردیدن(بن ماضی: درنوردید؛ بن مضارع: درنورد)/ قلمرو ادبی: شعرش همه جهان بنوشت: کنایه (آوازه اش همه جا پخش بود)/ واژهآرایی:شد / اغراق
بازگردانی: روزگاری که شعرش در همه جهان پیچیده بود، گذشت. زمانی که رودکی شاعر خراسان بود به پایان رسید.
۹- کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم / عصا بیار که وقت عصا و انبان بود (رودکی)
قلمرو زبانی: دگر گشت: تغییر کرد (کاربرد واژه کهن) / انبان: توشه دان، کیسه بزرگ (واژه کهن) / قلمرو ادبی: واژهآرایی: عصا؛ دگر / عصا بیار: کنایه از اینکه پیر شدم / وقت انبان بودن: کنایه از «زمان فرارسیدن مرگ»
بازگردانی: امروز زمانه تغییر کرده است و من نیز عوض شده ام. من پیر شده ام؛ باید برایم عصا و کفن بیاورند.
الف) شعر رودکی را از نظر ویژگیهای ادبی بررسی نمایید. – قالب شعر قصیده است / استفاده از آرایهها طبیعی و در حد اعتدال است / قافیه و ردیف بسیار ساده است / تشبیهها حسی است
ب) ویژگیهای زبانی این شعر چیست؟ – سادگی زبان شعر / کم بودن واژگان عربی / تفاوت تلفظ برخی از واژگان مانند: هزار / کهنه و مهجور بود برخی از واژگان مانند: سودن و نوشتن به معنای درنوردیدن / کاربرد تاریخی دستور: «رفتی» به جای «میرفت» / کاربرد «را» در معنایی به جز نقش مفعولی / به کارگیری «شد» در معنای «رفت» / کاربرد واژه کهن: بسود، بُوَد / کاربرد واژه در معنای کهن: شد به معنای «رفت» / ضمیر کوتاه یا اسکان پیش از ضمیر: منْت
ویژگیهای فکری: شعر واقع گراست و توصیفات عمدتا طبیعی، ساده، محسوس و عینی است. / شعر پندآموز و ساده است و جنبه عملی و دستوری دارد / فکر و کلام ساده است و در آن عرفان و اندیشههای فلسفی دیده نمیشود.
۲- متن زیر مربوط به کدام دورۀ نثر است؟ دو مورد از ویژگیهای نثر این دوره را بنویسید.
چهاردهم صَفَر را به شهر سراب رسیدم و شانزدهم صفر از شهر سراب برفتم. بیستم صفر سنۀ ۴۳۸ به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریور قدیم بود؛ شهری آبادان؛ مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند؛ و در تبریز، «قطران» نام، شاعری را دیدم؛ شعری نیک میگفت؛ امّا زبان فارسی نیکو نمیدانست؛ پیش من آمد؛ دیوان مُنجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود، از من بپرسید و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند. (سفرنامه، ناصرخسرو)
نثر مربوط به دوره غزنوی و سلجوقی است. / درونمایه نثر تاریخی است
قلمرو زبانی: چهاردهم صَفَر را: در چهاردهم صَفَر / سنه:سال / «مرا» حکایت کردند: برای من / سال قمری در کنار سال یزدگردی / حذف فعل به قرینه لفظی: شهری آبادان [بود] / بعضی دیگر را: «را» به معنای «به» / او را مشکل بود: او مشکل داشت؛ «را»ی دارندگی / اشعار: جمع شکسته «شعر» / افزایش کاربرد لغات عربی
۳- دو مورد از ویژگیهای نثر زیر را بنویسید.
به روزگار خسرو، اندر وقت بوذرجمهر، رسولی آمد از روم. خسرو بنشست چنان که رسم ملوک بود؛ و رسول را بار داد. پیش رسول با وزیر، بوذرجمهر، گفت: «ای فلان، همه چیز در عالم تو دانی؟»
بوذرجمهر گفت: «نه، ای خدایگان!»
خسرو از آن طیره شده و از رسول، خجل گشت. پرسید که همه چیز پس که داند؟ بوذرجمهر گفت: «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند.» (قابوسنامه، کیکاووس)
قلمرو زبانی: ایجاز و اختصار در لفظ و معنا / کوتاهی جملات / بهره گیری کمتر از لغات عربی (رسول؛ رسم؛ ملوک: جمع شکسته ملک؛ خجل: شرمنده)/ لغات کم کاربرد فارسی؛ مانند: خدایگان، طیره، خسرو در معنای پادشاه / اندر: به معنای «در» (کاربرد واژه کهن) / بوذرجمهر: عربی شده بزرگمهر / رسول: پیک، نامه بر / رسم: آیین / بُوَد: هست (واژه کهن) / بار: اجازه حضور / خدایگان: پادشاه، سرور (واژه کهن) / طیره: تیره (کاربرد کهن واژه) / خجل: شرمنده
◙ درونمایه نثر تاریخی است. / نثر مربوط به دوره سامانی است. (البته قابوس نامه از نمونههای نثر دوره غزنوی و سلجوقی به شمار میرود؛ ولی این بخش کتاب که درباره تاریخ ایران است کهن تر از بخشهای دیگر به نظر میرسد.)

پی دی اف درس هفتم علوم و فنون ادبی دهم (سبک و سبک شناسی)
ویدئوی درس هفتم علوم و فنون ادبی دهم؛ بخش ۱
ویدئوی درس هفتم علوم و فنون ادبی دهم؛ بخش ۲
ویدئوی درس هفتم علوم و فنون ادبی دهم؛ بخش ۱
ویدئوی درس هفتم علوم و فنون ادبی دهم؛ بخش۲
برو به آموزه هشتم(وزن شعر فارسی)

