سعید

روزگار رودکی

ابوشکور بلخی شیفته دانایی

کودکی بوشکور، سراینده خردمند و آگاه سده چهارم هجری با روزگار سالخوردگی رودکی سمرقندی و دوران سالمندی وی با جوانی فردوسی همزمان بوده است. مضمون‌هایی همانند مضامین رودکی در سروده‌های بوشکور و سخنانی از آن نوع که بوشکور گفته در میان شعرهای بازخوانده به فردوسی دیده می‌شود. از نظر اندیشه، زبان و جلوه‌های شعری نیز بوشکور حد واسط رودکی و فردوسی به شمار می‌رود. 

ابوشکور بلخی
ابوشکور بلخی شاعر دوره سامانی

ابوشکور میان سال‌های ۳۳۳ تا ۳۳۶ هـ.ق. مثنوی‌ سرشار از اندرز و حکمت آفرین‌نامه را درپیوست. افسوس که از این مثنوی جز بیت‌هایی پراکنده چیزی به دست ما نرسیده است. اینک بیت‌هایی از آفرین‌نامه بوشکور:

دانایی و والایی

قلمرو زبانی: کوش: بکوش؛ فعل امر (کاربرد کهن واژه) / والا: بلندپایه /قلمرو ادبی: واژه‌آرایی: دانا، شوی، زود

بازگردانی: بکوش تا زود آگاه و دانا شوی. هنگامی که آگاه شوی به زودی والا و بلندپایه می‌گردی.

قلمرو ادبی: واژه‌آرایی: است، دانا، والا، آن، کس / واج آرایی / / جناسواره: دانا، والا

بازگردانی: آن کس که جاهی دارد و بلندپایه است، دانا نمی‌شود؛ ولی کسی که داناست به زودی بلندپایه خواهد شد.

قلمرو زبانی: ابر: بر / گاه: جاه / قلمرو ادبی: بازجویند راه: کنایه از اینکه راهنمایی می‌خواهند / پرسش انکاری / جناس ناهمسان: گاه، راه

بازگردانی: نمی‌بینی که شاهانی که دارای جاه و تخت اند از دانایان راهنمایی می‌خواهند.

قلمرو زبانی: دیر: مدت زمان دراز / دراز: طولانی / بُوَد: می‌باشد / بودشان: جهش ضمیر / هیچ واژه عربی در این بیت ها دیده نمی شود.

بازگردانی: اگر چه شاهان مدت زمان درازی فرمانروا بمانند، همیشه نیاز به کارگزاران دانا دارند.

دوازده سال از مرگ رودکی سخنور پرآوازه و سرشناس سده چهارم هجری می‌گذشت که ابوالحسن کسایی به سال ۳۴۱ هـ.ق. در مرو دیده به گیتی گشود.

دوران سخن‌پردازی کسایی با اواخر عهد سامانی و اوایل کار غزنویان همزمان بوده است. کسایی در آغاز کار، برخی از شاهان را ستود؛ امّا در میان‌سالی از این کار رخ برتافت و یکسره راه پارسایی و اندرزگویی در پیش گرفت. او شیعه دوازده امامی بود؛ بنابراین همزمان با فردوسی به عنوان نخستین سراینده دلبسته اهل بیت، درفش جانبداری و ستایش خاندان پیامبر را برافراخت: 

قلمرو زبانی: مدحت: ستایش / ثنا: بزرگ داشتن / قلمرو ادبی: وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

بازگردانی: ستایش کن و از خوبی‌های کسی بگو که پیغمبر او را ستود و ستایش گفت و همه کارها را به او داد.

قلمرو زبانی: حیدر: شیر / کرّار: تازنده / قلمرو ادبی: شیر خداوند: استعاره از حضرت علی /  حیدر: استعاره از حضرت علی

بازگردانی: چه کسی با این ویژگی‌ها بوده است و می‌باشد به جز حضرت علی که شیر خدا و دلاور صف شکن است.

قلمرو زبانی: هدی: هدایت (هدایت کننده) / به مثل: مانند / قلمرو ادبی: سه تشبیه: این دین هدی را به مثل دایره‌ای؛ پیغمبر ما مرکز؛ حیدر خط پرگار

بازگردانی: دین هدایت کننده مانند دایره است و پیامبر مرکز این دایره است و علی محیط این دایره.

قلمرو زبانی: عالم: جهان / قلمرو ادبی: واج آرایی / تشبیه: چون ابر بهاری … / اغراق / همریشگی: علم، عالم / جانبخشی: سیل به گلزار دهد

بازگردانی: پیامبر دانش همه جهان را به علی داد، همانگونه که ابر بهاری به گلزار آب می‌دهد.

کسایی را باید پیرو رودکی و پیشرو ناصرخسرو، سخنور آزاده سده پنجم هجری، بدانیم. در روزگار وی، شعر رودکی بسیار پرآوازه بوده و از همین رو کسایی از وی با نام «استاد شاعران جهان» یاد کرده و خود را کم از صد یک او دانسته است.

هم سروده‌های زهدآمیز و هم سرسپردگی او به خاندان پیامبر، بعدها سرمشق ناصرخسرو قبادیانی شد و آن سراینده سرشناس را به پیروی از شعر و راه کسایی کشاند.

سروادهای کسایی: گویا دیوان کسایی تا سده ششم هجری در دست بوده و بعدها از میان رفته است. کسانی که دیوان او را دیده بودند آن را کتابی لبریز از ستایش پیامبر و خاندان و سرشار از پارسایی و پند و دین‌اندیشی برشمرده‌اند. همین اندک سروده‌هایی هم که از او بر جای مانده است، این سخن را استوار می‌دارد. نخستین سوگ‌سروده و نخستین چامه‌های امام‌ستایی و دین‌ستایی را باید در دیوان کسایی جست. از این جهت پیشگام سرایندگانی چون قوامی رازی، (سراینده شیعی سده ششم) و محتشم کاشانی، (مرثیه‌سرای سده دهم) است. یکی از چامه‌های کسایی که با این بیت می‌آغازد، نخستین سوگ‌سروده آیینی پارسی است که به موضوع پیشامد ناگوار کربلا می‌پردازد.

قلمرو زبانی: فردوس: بهشت / صبا: باد بهاری / درآمد: وارد شد / صحرا: دشت / نیسان: اردیبهشت (سریانی) / دیبا: حریر / قلمرو ادبی: فردوس گشت صحرا: تشبیه / فرش دیبا: استعاره از گل و گیاهان

بازگردانی: باد بهاری از راه رسید و دشت، مانند بهشت گشت. اردیبهشت، باغ را با گل و گیاهانی مانند حریر آراست.

کسایی را «نقش‌بند چیره‌دست طبیعت» هم گفته‌اند؛ زیرا وصف‌های جاندار و روشن او از طبیعت و زیبایی‌های آن در زمره بهترین شعرهایی است که از گویندگان سده چهارم هجری در دست داریم.

اینک نمونه‌ای از شعرهای وی:

قلمرو زبانی: مؤمن: گرونده / فضل: هنر، برتری / امیرالمؤمنین: فرمانده گروندگان / حیدر: شیر / مرتضا: گزیده، پسندیده /  قلمرو ادبی: شیر یزدان: استعاره از حضرت علی

بازگردانی: اگر ایمان داری، برتری و هنر سپهسالار دین‌داران، برتری علی، شیر خدا و پسندیده پاکدین را دریاب.

قلمرو زبانی: فاضل: برتر، هنرمند / رکن: پایه / امام: پیشوا / متّقین: پرهیزگاران / قلمرو ادبی: رکن مسلمانی: استعاره / فضل، فاضل: همریشگی

بازگردانی: برتری کسی که پس از پیامبر هیچ کس از او هنرورتر نبود. او پایه مسلمانی و پیشوای پرهیزگاران است.

قلمرو زبانی: نبی: پیامبر / انبیا: پیامبران / نی: نیست / را: اضافه گسسته / نظیر: مانند / ولی: سرپرست، دوست / اولیا: ج ولی / قرین: همتا / قلمرو ادبی: همریشگی: نبی، انبیا؛ ولی، اولیا / موازنه

بازگردانی: آن پیامبری که هیچ نبی‌ای در دانش همانند او نیست. آن امام و دوست خدایی که از دوستان خدا هیچ کس در هنر و دانش همتای او نیست.

قلمرو زبانی: بدیع: نوآیین / امت: مردم / آمد: شد / گزین: برگزیده / قلمرو ادبی: آن چراغ عالم آمد: تشبیه / واژه آرایی: امت / موازنه

بازگردانی: پیامبر مانند چراغ جهان است و در سنجش با جهان، نوآیین و بی مانند است. حضرت علی هم پیشوای مردم است و هم برگزیده.

قلمرو زبانی: سفینه: کشتی (کاربرد واژه در معنای کهن) / شو: برو (کاربرد واژه در معنای کهن)/ رهی: بنده (کاربرد واژه کهن)/ بینوا: تهیدست / رهین: وامدار / دل رهین: کسی که دلش وامدار دیگران است / قلمرو ادبی: تلمیح به داستان نوح / پرسش انکاری / نوح: استعاره از پیامبر

بازگردانی: اگر نجات خودت را می‌خواهی در کشتی نوح برو. چرا این اندازه مانند بردگانی و دلت تهیدست و وامدار دیگران است؟

قلمرو زبانی: اولاد: فرزندان / حیدر: شیر / فزع: ترس / نشاندن: خاموش کردن / اندر: در / پسین: عقبی، آخرت / قلمرو ادبی: دامن کسی گرفتن: کنایه از متوسل شدن / حیدر: استعاره از حضرت علی / توفان: استعاره از رخدادهای مرگ آفرین

بازگردانی: به خاندان حضرت علی چنگ بزن و از مشکلات نترس. در کشتی نجات باش و ترس رستاخیز را از دلت بیرون کن.

قلمرو زبانی: همیدون: همچنین / ریش: زخمی / جبین: پیشانی / قلمرو ادبی: جناس: روزه، روز / تضاد: روز، شب / موقوف المعانی

بازگردانی: اگر هیچ استراحت نکنی و پیوسته روزه دار باشی و به خاطر نماز خواندن پیشانی ات را زخم کنی،

قلمرو زبانی: تولّا: دوستی / آل: خاندان / خوار: پست / تسلیم: واگذاری / تسنیم: نام چشمه‌ای در بهشت / خلد: بهشت / برین: علوی / قلمرو ادبی: تضاد: دوزخ، خلد

بازگردانی: بدون دوستی علی و خاندانش به دوزخ خواهی رفت. خوار خواهی شد و چشمه و بهشت برین به تو نخواهد رسید.

برای آگاهی بیشتر درباره کسایی مروزی اینجا را کلیک کنید.

کتابنما

۱- ادبیات ایران و جهان؛ سال دوم آموزش متوسطه

پیمایش به بالا