سعید

روزنگاشت

آموزگاری سعید جعفری
آموزگار
آموزگار

سال گذشته در بیش از هفت دبیرستان درس می‌گفتم و وقتم یکسره پر بود و زمان برای کمتر کاری داشتم مگر اینکه دبیرستان کار آسوده بود. امسال نیز گمان می‌کردم که همان برنامه سال پیش را پی خواهم گرفت؛ اما افسوس که کارها آنگونه که گمان می‌کردم، پیش نرفت و برخی از روزهایم تهی ماند. در سال گذشته پنجشنبه‌ها نیز کار داشتم و تنها روز آدینه در خانه بودم. امسال اینگونه نشد. دولت بخشنامه فرستاده که پنجشنبه‌ها نباید فوق برنامه گذاشته شود؛ برای همین روز پنجشنبه کارآسوده شدم . از سوی دیگر یکی از دبیرستان‌هایی که نزدیک به ده سال در آن کار می‌کردم و یک روز در هفته در آنجا بودم، برنامه‌اش را دگر کرد و من نتوانستم امسال در آن دبیرستان باشم؛ از این رو یکشنبه‌ نیز کار آسوده شدم. گله من از این دبیرستان آن است که چرا همان خرداد ماه به من نگفتند که امسال برنامه‌شان دگر شده است. در خرداد ماه از من وقت گرفتند، ولی بر سر قول خود نبودند و به سادگی برنامه شان را دگر کردند. آیا کسی که احساس مسئولیت می کند این گونه با دیگران رفتار می کند.

آیا نمی شد، در خرداد یا تیرماه پیامکی برای من بفرستند و من را بیآگاهانند تا من در جای دیگری کار بیابم؛ آیا فرستادن یک پیامک ساده این اندازه دشوار و توانفرساست. آری، این کار را نکردند و اواسط شهریورماه من به دبیرستان زنگ زدم و از ماجرا آگاهی یافتم. شگفت است که این اندازه مردم بی‌مسئولیت اند. اگر زودتر به من گفته بودند، چندین دبیرستان از من وقت می‌خواستند و من به آسانی می‌توانستم وقتم را پر کنم. اما در اواسط شهریور کار سخت خواهد شد. به هر روی، دبیران ارجمند به ویژه آنانی که در دبیرستان‌های غیردولتی کار می‌کنند، حتماً خودشان زودتر با دبیرستان تماس بگیرند و از برنامه سال آینده آگاهی یابند و کار را به عهده دبیرستان‌ها نگذارند.

پیمایش به بالا