سعید

آموزه سیزدهم: آشنای غریبان

لحن عاطفی: لحن عاطفی با احساسات، عواطف و خواست‌های انسان پیوند دارد و در پهنه‌های گوناگون نظم و نثر، خود را آشکار می‌سازد. این لحن، کاربرد گسترده‌ای در شعر دارد. خوانش متن با این لحن، با کشش آوایی و نرمی آهنگ کلام و تکیه و درنگ‌های مناسب همراه است و با عواطف و احساسات لطیف بازگو می‌شود.

قلمرو زبانی: عواطف: ج عاطفه / نظم: شعر / خوانش: خواندن / آوا: صدا / لطیف: نیکو، پاکیزه / بازگو کردن: نقل کردن / قلمرو ادبی: نظم و نثر: تضاد

قلمرو زبانی: خروشان: غوغاکنان، فریادکنان / پریشان: آشفته / قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن فع (رشته انسانی) / ردیف: ترا می شناسند / قافیه: خروشان، پریشان / چشمه های … می شناسند؛ موج‌های … می شناسند: جانبخشی / چشمه‌های خروشان، موج‌های پریشان: مجاز از همه / واج آرایی «ش»

بازگردانی: چشمه های غلغه کنان تو را می شناسند. موج‌های آشفته تو را می شناسند.

قلمرو زبانی: پرسش: درخواست / «را»ی مصراع نخست:  به معنای برای /«را»ی مصراع دوم:  مفعولی / ریگ:  سنگریزه، شن / قلمرو ادبی: پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی: تشبیه / ریگ های … می شناسند: جانبخشی / بیابان: نماد تشنگی / پرسش، جواب: تضاد / واج آرایی «ا»

بازگردانی: برای کسی که تشنه است و درخواست آب دارد، تو مانند آب و جوابی. حتا ریگ های بیابان تو را می شناسند.

قلمرو زبانی: رخصت: اجازه، جواز / رویش:  روییدن / طراوت: تازگی، تری، خرمی، شادابی / زین:  از این، به این خاطر / قلمرو ادبی: برگ … می شناسند: جانبخشی / طراوت، رویش، برگ، باران: مراعات نظیر / واج آرایی «ر»

بازگردانی: نام تو جواز رویش و طراوت است. به همین خاطر برگ و باران تو را می شناسند.

قلمرو زبانی: گل: استعاره از انسان‌های والا و نیک / قلمرو ادبی: گل: استعاره از نیکان و انسان‌های والا / باغ: استعاره از ایران و جهان / باغ، گل: مراعات نظیر / واج آرایی

بازگردانی: هم تو نیکان ایران و جهان را می شناسی، هم همه شهیدان تو را می شناسند.

قلمرو زبانی: اینک: اکنون / غریبی: ناآشنایی، بیگانه و دور از وطن بودن / سر آمدن: به پایان رسیدن / قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»

بازگردانی: اکنون ای انسان خوب، فصل ناآشنایی و تنهایی به پایان رسید؛ زیرا همه انسانهای ناشناس و تنها تو را می شناسند.

قلمرو زبانی: عبور: گذر/ قلمرو ادبی: کوچه های … می شناسند: جانبخشی؛ استعاره پنهان

بازگردانی: کاش من هم عبور کردن تو را دیده بودم. حتا کوچه های خراسان هم تو را می شناسند.

قیصر امین پور

امین پور، قیصر: از شاعران برجسته انقلاب اسلامی، مجموعه شعرهای «به قول پرستو»، «در کوچه آفتاب»، «تنفس صبح» و «آینه‌های ناگهان» از آثار اوست. قیصر امین پور در سال ۱۳۸۶ درگذشت.

میلاد گل

لحن شاد: در لحن شاد و شوق‌انگیز، شنونده به شادی و نشاط، فراخوانده می‌شود. پس آهنگ خوانش، باید به گونه‌ای باشد که شنونده، شادابی و خوش خبری و بشارت را احساس کند و با حس و حال خواننده و متن، همراه شود.

قلمرو زبانی: فراخواندن: دعوت کردن (بن ماضی: فراخواند؛ بن مضارع: فراخوان) / خواندن: قرائت / بشارت: خبر خوش، مژدگانی، مژده، نوید / قلمرو ادبی:

قلمرو زبانی: میلاد: زادروز / می‌کشان: باده نوشان، می خواران / برخاستن: بلند شدن (بن ماضی: برخاست؛ بن مضارع: برخیز) / قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (رشته انسانی) / ردیف: آمد / قافیه (پساوند): جان، می‌کشان / بهار جان: اضافه استعاری (جان همانند سال دارای چهار فصل است.) / تکرار(واژه آرایی): آمد / گل و بهار: استعاره از امام زمان / می‌کش: استعاره از عارفان و عاشقان حضرت ولی عصر / گل، بهار، عید: مراعات نظیر

بازگردانی: زادروز گل و بهار جان (امام زمان) فرارسید. بلند شو که عید شرابخواران و عاشقان فرارسید.

قلمرو زبانی: خاموش: ساکت / خرقه:  لباس، جامه عارفان و درویشان / قلمرو ادبی: جان و جهان: جناس ناهمسان / تکرار(واژه آرایی): جان

بازگردانی: زیر این جامه کهنه ساکت نباش و از گوشه نشینی بیرون بیا. جان و جهان دو باره جان گرفت.

قلمرو زبانی: گلزار: گلستان / عیش: خوشی، خرّمی، زندگی / سلطان: پادشاه / سلطان زمین و آسمان: منظور امام زمان است / قلمرو ادبی: زمین و آسمان: تضاد، مجاز از همه هستی / گلزار، لاله، باران: مراعات نظیر / عیش گلزار: جانبخشی، تشخیص

بازگردانی: گلستان، از فرط شادی پر از لاله شده است؛ زیرا پادشاه زمین و آسمان، امام زمان آمد.

قلمرو زبانی: نهی:  بازداشتن / هشدار: آماده باش / منجی: نجات بخش (منظور امام زمان است.)/ قلمرو ادبی: امر و نهی: تضاد / جهان: مجاز از مردم جهان

بازگردانی: آماده باش که بر طبق امر و نهی و فرمان امام رفتار کنی. هوشیار باش و آماده؛ زیراکه نجات دهنده جهان آمد.

امام خمینی

saeedjafari
jafarisaeed

۱- چرا شاعر می‌گوید: «فصل غریبی سرآمد؟» زیرا سخن‌سرا، مردم ایران را شیفته امام رضا (ع) می‌داند و می‌گوید که دیگر حرم ایشان در خراسان تنها و غریب نیست و هر سال چندین هزارهزار نفر از همه جا به دیدار ایشان می‌روند.

۲- در شعر دوم، برای میلاد امام زمان(عج) چه توصیف‌هایی به کار رفته است؟ – میلاد گل، بهار جان، عید می‌کشان، لاله باران شدن گلزار از عیش، آمدن سلطان زمین و آسمان، آمدن منجی جهان

۳- رهبران جامعۀ اسلامی، چه نقشی در هدایت مردم دارند؟ – مردم را راهنمایی می‌کنند و اگر مردم دچار لغزش و خطایی شوند، ایشان را از ادامه راه خطا و کژ بازمی دارند و زمینه ای فراهم می کنند که راه برای شکوفایی جوانان فراهم شود و …

به نمونه‌های زیر توجّه نمایید:

«شد چنان از تَف دل، کام سخنور، تشنه / که ردیف سخنش آمده یک سر، تشنه» (فدایی مازندرانی)

قلمرو زبانی: تَف: گرما  / کام: دهان / آمده: شده / یکسر: یکسره، به تمامی / قلمرو ادبی: وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رشته انسانی) / سخنور، یک‌سر: قافیه / قالب: قصیده / لحن: سوگوارانه

بازگردانی: شاعر چنان از گرمای عشقی که در دلش می‌جوشید، تشنه لب گشت که هنگام شعر گفتن، تمام ردیف شعرش را با کلمه ” تشنه ” سرود.

پیام: تشنگی

«میلاد گل و بهار جان آمد / برخیز که عید می کشان آمد» (امام خمینی)

«چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند / موجهای پریشان تو را می‌شناسند» (قیصر امین پور)

در سال‌های گذشته با «ردیف» آشنا شدیم و می‌دانیم کلمه یا کلمه‌هایی که پس از قافیه بیایند و با معنی یکسان، تکرار شوند، ردیف نام دارند. ردیف، افزون بر اینکه آهنگ و موسیقی شعر را می‌افزاید، پیوندهای جدیدی با واژگان بیت‌ها پدید می‌آورد و ظرفیت معنایی شعر را افزایش می‌دهد. ردیف گاهی اسم، فعل، صفت و… است؛ گاهی نیز بیش از یک واژه است؛ مانند:

«احوال گل، ز خار بپرس و ز من مپرس / نالیدن از هزار بپرس و ز من مپرس» (فدایی مازندرانی)

قلمرو زبانی: هزار: بلبل / قلمرو ادبی: نالیدن هزار: جانبخشی

بازگردانی: از خار درباره احوال گل پرسش کن و از من نپرس. از بلبل درباره نالیدن و خواندن پرسش کن و از من نپرس.

«لاله دیدم، روی زیبای توام آمد به یاد / شعله دیدم، سرکشی‌های توام آمد به یاد» (رهی معیری)

بازگردانی: گل لاله را که دیدم، روی زیبای تو به یادم آمد. زبانه آتش را که دیدم، سرکشی‌های به یادم آمد.

پیام: همیشه به یاد معشوق بودن

معیری، رهی:‌ محمد حسن «بیوک» معیری (۱۲۸۸ – ۱۳۴۷، تهران) با تخلص رهی، از غزل سرایان معاصر و از ترانه سرایان بنام ایران است. آثار او در مجموعه‌ای به نام «سایه» به چاپ رسیده است.

۱- دربارۀ زندگی و فضایل امام رضا(ع) گفت وگو کنید. امام رضا فرزند امام موسی کاظم روز پنجشنبه یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ هجری، شانزده روز پس از درگذشت نیای بزرگوارش، امام صادق (ع) در شهر مدینه چشم به جهان گشود. نامش را علی گذاشتند. کنیه‌اش ابوالحسن و لقبش رضا. پدر ایشان، موسی بن جعفر(ع) و مادرش کنیزی که «نجمه» خوانده می‌شد. نجمه، کنیز«حمیده» مادر امام موسی کاظم (ع) بود. امام رضا (ع)، پس از درگذشت پدر بزرگوارش امام کاظم (ع) به امامت رسید.

۲- با مراجعه به دیوان «حافظ،» غزلی بیابید و درباره نوع ردیف آن بحث کنید.

حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست  / باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست

از دل و جان شرفِ صحبتِ جانان غرض است / غرض این است، وگرنه دل و جان این همه نیست

مِنَّتِ سِدره و طوبی ز پیِ سایه مکش / که چو خوش بنگری ای سروِ روان این همه نیست

دولت آن است که بی خونِ دل آید به کنار / ور نه با سعی و عمل باغِ جَنان این همه نیست

پنج روزی که در این مرحله مهلت داری / خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست

بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی / فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست

زاهد ایمن مشو از بازیِ غیرت، زنهار / که ره از صومعه تا دیرِ مغان این همه نیست

دردمندیّ‌ِ منِ سوختهٔ زار و نَزار / ظاهرا حاجتِ تقریر و بیان این همه نیست

نام حافظ رقمِ نیک پذیرفت ولی / پیش رندان رقمِ سود و زیان این همه نیست

« این همه نیست» ردیف این غزل است. ردیف در این شعر از یک جمله پدید آمده است و با موضوع غزل متناسب است و سازگار. حافظ در این قطعه می خواهد به شنونده نشان دهد که هیچ چیزی در این جهان با یار یکدله و دوست یکسره سنجیدنی نیست و به خاشاکی نمی ارزد.

ترخیص: رخصت، غربت: غریب، معابر: عبور، ولادت: میلاد، اعیاد: عید، معیشت(زندگانی، آنچه به وسیله آنزندگی را پیش می برند.): عیش، تسلّط: سلطان و مسلط، نجات: منجی

◙ ای همه هستی ز تو پیدا شده / خاک ضعیف از تو توانا شده

قافیه: پیدا، توانا / ردیف: شده / نوع ردیف: فعلی

شد نفس آن دو سه همسال او / تـنـگتـر از حـادثـۀ حـال او

قافیه: همسال، حـال / ردیف: او / نوع ردیف: ضمیر

گیف پسر

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد / مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

هر دو بیت به فرازآمدن یار یکدله و آمدن نجات دهنده اشاره دارد.          

۱ـ دروازۀ آن در روان‌خوانی فصل چهارم آمده است.

۲ـ یکی از پیشوندها

۳ـ مشق میان تهی

۴ـ نشانۀ مفعول

۵ـ بخشی از نام فصل پنجم کتابهای فارسی

۶ـ اگر برعکس بخوانید، کتابتان با آن آغاز میشود.

 ۷ـ مخالف آشنایی

۸ـ دوستان

۹ـ جهت

۱۰ـ نام یکی از سوره‌های قرآن که از آن به نام« قلب قرآن» یاد شده است.

۱۱ـ یکی از ضمایر

۱۲ـ ……. گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند / جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را (حافظ)

گیف آبنبات

پیمایش به بالا