◙ آفرینش جهان جلوه ای از نگارش زیباییها و انشای آفریدگار است. اگر خوب چشم بگشاییم و در خلقت خودمان و پدیدهها تأمل کنیم، به توانایی پروردگار مهربان پی خواهیم برد و درخواهیم یافت که نخستین نگارنده، در این عالم، خداوند متعال است و باید همه آدمیان و آفریدگان را انشای الهی دانست.
قلمرو زبانی: جلوه: خودنمایی، نمایش/ نگارش: نقاشی / انشا: آفرینش / بگشاییم: باز کنیم / خلقت: آفرینش / تأمل کنیم: درنگ کنیم، بیندیشیم / پی بردن: آگاه شدن / نگارنده: نقاش، نویسنده / متعال: بلند مرتبه/ قلمرو ادبی:

◙ منّت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت:
قلمرو زبانی: منّت: نیکویی، سپاس، شکر / منت خدای را: «را» حرف اضافه در معنی «برای» / عزّ و جلّ: گرامی، بزرگ و بلند مرتبه است؛ بعد از ذکر نام خداوند به کار میرود / طاعت: فرمانبرداری، بندگی، عبادت / قربت: نزدیکی (همآوا؛ غربت: غریبی، دوری از خانمان) / اندر: در / به شکر اندرش: دو حرف اضافه برای یک متمم، «در شکرش» / مزید: افزونی، زیادی / حذف فعل «است» به قرینه لفظی (در شکرش مزید نعمت است.)/ قلمرو ادبی: قربت، نعمت: سجع / نمونه نثر مسجّع یا آهنگین
بازگردانی: سپاس ویژه خداوند است (گرامی و بزرگ) که بندگیاش موجب نزدیکی به اوست و سپاسگزاریاش سبب افزایش نعمت.
پیام: فرمانبرداری موجب نزدیکی به خداوند است.
◙ هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرِّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.
قلمرو زبانی: نفس: دم / برمیآید: بالا میآید / ممدّ: یاری رساننده، مدد کننده / حیات: زندگی (همآوا؛ حیاط: صحن خانه) / چون: هنگامی که / مفرّح: شادی بخش، فرح انگیز / ذات: سرشت، گوهره / حذف فعل «است» به قرینه لفظی (بر هر نعمت شکری واجب است.) / قلمرو ادبی: حیات، ذات: پایه های سجع / فرومیرود، برمیآید: تضاد
بازگردانی: هر نفسی که فرو میرود یاری دهنده زندگی است و هنگامی که بیرون میآید شادیبخش جان ماست. پس در هر نفسی دو نعمت وجود دارد و برای هر نعمتی شکری واجب میگردد.
پیام: وجوب شکرگزاری از خدا
از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش به درآید
قلمرو زبانی: که: چه کسی / کز: که از / قلمرو ادبی: وزن: مفعول مفاعیل فعولن (رشته انسانی) / دست، زبان: تناسب / دست: مجاز از کردار / زبان: مجاز از گفتار / برآید، درآید: جناس ناهمسان / از دست و زبان کسی برآمدن: کنایه از توانایی داشتن / پرسش انکاری
بازگردانی: از توانایی و قدرت چه کسی برمی آید که از خداوند سپاس گزاری کند.
بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد
قلمرو زبانی: به: بهتر / تقصیر: کوتاهی، گناه / عذر: پوزش / حذف فعل «است» به قرینه معنوی (بنده همان بهتر است)/ درگاه: بارگاه / قلمرو ادبی: وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (رشته انسانی) / درگاه: مجاز از خود خدا / جناس ناهمسان: به (۱- بهتر ۲- حرف اضافه)
بازگردانی: همان بهتر است که انسان به خاطر گناه و کوتاهیاش از خداوند پوزش بخواهد.
پیام: طلب آمرزش از خداوند
دیباچه گلستان، سعدی



◙ الهی، ستایش از آن توست که کردگار روزیرسانی و یکتا در نام و نشانی. الهی، دانایی و معرفتی ده که از راه نیفتیم، بینایی و بصیرتی ده تا در چاه نیفتیم.
قلمرو زبانی: الهی: خدایا / از آن: مال / کردگار: آفریدگار / معرفت: شناخت / بصیرت: بینش / قلمرو ادبی: از راه نیفتیم، در چاه نیفتیم: کنایه از اینکه گمراه نشویم / نمونه نثر مسجّع یا آهنگین
بازگردانی: خدایا، ستایش برای تو است که آفریدگار روزیرسانی و در نام و نشانی یکتایی. خدایا، دانایی و شناختی بده که منحرف نشویم، بینایی و بینشی بده که به بیراهه نرویم.
پیام: ستایش و نیایش برای کسب دانش
الهی، در دلهای ما، جز تخم ِ محبت خود مکار و بر جانهای ما، جز باران رحمت خود مبار.
قلمرو زبانی: تخم: بذر / محبت: مهربانی، دوستی / قلمرو ادبی: تخم ِمحبت: تشبیه (محبت مانند تخم است.) / باران رحمت: تشبیه (رحمت مانند باران است.) / تخم ِ محبت خود مکار، جز باران رحمت خود مبار: کنایه
بازگردانی: خدایا، کاری کن که در دل ما محبت تو باشد و رحمت خودت را شامل جان ما کن.
پیام: نیایش برای برخورداری از محبت خدا و رحمت او
مناجاتنامه، خواجه عبدالله انصاری