قلمرو فکری
۱- معنی و مفهوم بیت ششم را به نثر روان بنویسید.
۶- همه برده سر در گریبان فرو / نشد هیچ کس را هوس، رزم او
بازگردانی: همه از ترس عمرو سر در یقه فرو برده بودند و هیچ کس میلی به نبرد با عمرو نداشت. پیام: ترس مسلمانان از عمرو
۲- پیام ابیات زیر را بنویسید.
چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ / به سر کوفت شیطان دو دستِ دریغ (پیام: ناامیدی شیطان از پیروزی)
پرید از رخ کفر در هند رنگ / تپیدند بت خانهها در فرنگ (پیام: شکست و ناامیدی بی دینان)
۳- داستان زیر را که از مثنوی مولوی انتخاب شده است، به لحاظ محتوا با درس مقایسه کنید.
۱- از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان منزّه از دغل
قلمرو زبانی: اخلاص: پاکی، بیآلایشی / عمل: کار / حق: منظور خداوند است/ منزّه: پاک و بی عیب / دغل: تقلب، نیرنگ / قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رشته انسانی)/ شیر: استعاره از حضرت علی
بازگردانی: پاکی نیت و عمل را از حضرت علی بیاموز و او را پاک و مبرّا از نیرنگ و دغلکاری بدان.
پیام: پاکی حضرت علی
۲- در غزا بر پهلوانی دست یافت / زود شمشیری بر آورد و شتافت
قلمرو زبانی: غزا: پیکار، جنگ (هم آوا← قضا: سرنوشت؛ غذا: خوراک) / برآورد: بالا آورد / قلمرو ادبی: دست یافتن: کنایه از چیره شدن، پیروز شدن / جناسواره: یافت، شتافت
بازگردانی: در جنگ پهلوانی را شکست داد و بر او چیره شد. زود شمشیرش را افراخت و به سوی او شتافت.
پیام: چیرگی بر دشمن
۳- او خدو انداخت در روی علی / افتخار هر نبیّ و هر ولی
قلمرو زبانی: خدو: آب دهان، بزاق / افتخار: نازش / نبی: پیامبر / ولی: سرپرست، دوست؛ ج اولیاء / افتخار هر نبیّ و هر ولی: بدل / قلمرو ادبی: واژهآرایی: هر / در، هر: جناس ناهمسان اختلافی / علی، ولی: جناس ناهمسان اختلافی
بازگردانی: او بر روی حضرت علی که سبب افتخار هر پیامبر و دوستان خدا ست، آب دهان انداخت.
پیام: بی آزرمی به حضرت علی
۴- در زمان انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غزایش کاهلی
قلمرو زبانی: در زمان: فورا / اندر: در / غزا: جنگ / کاهلی: سستی / قلمرو ادبی: شمشیر را انداخت: کنایه از اینکه از جنگیدن دست کشید
بازگردانی: بی درنگ حضرت علی شمشیرش را انداخت و در جنگ با پهلوان سستی نشان داد.
پیام: دست کشیدن از جنگ
۵- گشت حیران آن مبارز زین عمل / وز نمودن عفو و رحم بی محل
قلمرو زبانی: حیران: سرگشته / زین: از این / نمودن: نشان دادن / عفو: گذشت / رحم: مهربانی / قلمرو ادبی:
بازگردانی: آن پهلوان از این که حضرت علی او را عفو کرده و در جنگ به او رحم کرده است شگفت زده شد.
پیام: شگفت زدگی مبارز از رفتار حضرت علی
۶- گفت بر من تیغ تیز افراشتی / از چه افکندی مرا بگذاشتی؟
قلمرو زبانی: تیغ: شمشیر / افراشتن: بلند کردن (بن ماضی: افراشت؛ بن مضارع: افراز) / از چه: چرا / قلمرو ادبی: تیغ، تیز: جناس ناهمسان / بگذاشتی: رها کردی / واجآرایی «ت»
بازگردانی: حریف علی گفت که شمشیرت را بر من بلند کردی. اکنون چرا آن را انداختی و از جنگ دست کشیدی.
پیام: پرسش درباره رفتار حضرت علی
۷- گفت: من تیغ از پی حق میزنم / بندۀ حقّم نه مأمور تنم
قلمرو زبانی: از پی: به خاطر / حقّ: منظور خداوند است / قلمرو ادبی: واجآرایی «ن» / تیغ زدن: کنایه از جنگیدن / تن: مجاز از «جهان مادی، مادیات، نفس»
بازگردانی: حضرت علی گفت من به خاطر خداوند میجنگم و بنده او هستم؛ نه بنده هوای نفس.
پیام: پاکی نیت حضرت علی
۸- شیر حقّم نیستم شیر هوا / فعل من بر دین من باشد گوا
قلمرو زبانی: هوا: هوس / فعل: کار / گوا: شاهد / قلمرو ادبی: شیر حقّم: تشبیه فشرده / من شیر هوا نیستم: تشبیه / واژهآرایی: شیر، من / هوا، گوا: جناس/ واجآرایی «ن»
بازگردانی: من شیر خداوندم و شیر هوا و هوس نیستم. کار و کردار من نیز به دین پاک من گواهی میدهد.
پیام: حقانیت علی
سنجش: شعر پیشین اغراق بی جا داشت؛ ولی این سرودهها ندارد.
شعرخوانی: وطن
۱- منم پورِ ایران و نام آورم / ز نیروی شیران بود گوهرم
قلمرو زبانی: پور: فرزند مذکّر، پسر / نام آور: سرشناس / بود: میباشد (بن ماضی: بود؛ بن مضارع: بو) / گوهر: سنگ گرانبها از قبیل مروارید، الماس / قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: فعولن فعولن فعولن فعل(رشته انسانی) / شیر: استعاره از مردان دلاور / گوهر: مجاز از اصل، نژاد / واجآرایی «ن»، «م» / منم پورِ ایران: استعاره و جانبخشی
بازگردانی: من فرزند ایران زمین ام و سرشناس. گوهره و نژاد من از نژاد مردان دلاور است.
پیام: میهن دوستی
۲- کنم جان خود را فدای وطن / که با او چنین است پیمان من
قلمرو زبانی: وطن: میهن / مرجع «او»: وطن / قلمرو ادبی: جانبخشی: با وطن پیمان بسته ام / واجآرایی «ن»
بازگردانی: من جانم را فدای وطنم میکنم؛ زیرا اینچنین با وطنم پیمان بسته ام.
پیام: جانفشانی برای میهن
۳- دفاع از وطن، کیش فرزانگی است / گذشتن ز جان، رسم مردانگی است
قلمرو زبانی: کیش: آیین، دین، مذهب / فرزانگی: دانایی، خردمندی / رسم: آیین / قلمرو ادبی: از جان گذشتن: کنایه از جانفشایی و ایثار / واژهآرایی: است / جناسواره: فرازنگی، مردانی
بازگردانی: دفاع کردن از میهن آیین دانایان است و جانفشانی آیین مردان است.
پیام: جانفشانی برای میهن
۴- کسی کز بدی، دشمن میهن است / به یزدان که بدتر ز اهریمن است
قلمرو زبانی: یزدان: خدا / اهریمن: شیطان / به یزدان: حذف «سوگند میخورم» به قرینه معنایی / قلمرو ادبی: واژهآرایی: است؛ ردیف / جناس: بدی، بد / تضاد: یزدان، اهریمن
بازگردانی: هر کس که به خاطر خوی بدش دشمن میهن من است بی گمان از شیطان بدتر است.
پیام: میهن پرستی
۵- مرا اوج عزّت در افلاک توست / به چشمان من، کیمیا خاک توست
قلمرو زبانی: اوج: بالاترین درجه / عزّت: سربلندی / «را» در مرا اوج عزّت: اضافه گسسته / افلاک: ج فلک، آسمانها / کیمیا: مادّهای فرضی که به گمان پیشینیان، فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل میکند. / قلمرو ادبی: کیمیا خاک توست: تشبیه فشرده / چشم: مجاز از نگاه و نظر / واژهآرایی: توست
بازگردانی: بالاترین درجه سربلندی من در آسمان تو روی میدهد، ای میهن؛ همچنین در چشمان من خاک تو کیمیا و بسیار ارزشمند است.
پیام: میهن پرستی
۶- رَود ذرّهای گر ز خاکت به باد / به خون من آن ذرّه آغشته باد
قلمرو زبانی: آغشته: تر شده، آمیخته / قلمرو ادبی: جناس همسان: باد نخست(نسیم) باد دوم(فعل دعایی) / به باد رفتن: کنایه از نابود شدن / به خون من آغشته باد: کنایه از جان فشاندن / ذره: واژهآرایی، مجاز از مقدار اندک / خاک، باد: تناسب / واجآرایی «ر»، «ب»
بازگردانی: اگر ذرهای از خاک تو نابود شود، من به خاطر آن حاضرم جانم را بفشانم.
پیام: جانفشانی برای میهن
نظام وفا
درک و دریافت
۱- دربارۀ لحن و آهنگ خوانش این سروده توضیح دهید.
لحن میهنی. سرودهٔ میهنی، که به آن مام وطن نیز میگویند، شعری است که در وصف میهن، سروده میشود و سراینده در آن میکوشد تا با تحریک احساسات ملّی گرایانه و وطن دوستانهٔ شنوندگان خود، آنان را به پاسداری و محافظت از کشورشان برانگیزاند. بهتر است که هنگام خواندن شعر از آهنگ و لحن حماسی نیز بهره برده شود.
۲- یکی از بیتها را به دلخواه انتخاب کنید و پیام کلّی آن را بنویسید.
پیام بیشتر بیتها میهن پرستی و بزرگداشت میهن است.