آموزه پنجم: آغازگری تنها

کارگاه متن پژوهی

قلمرو زبانی

صفیر: صدای بلند و تیز؛ سفیر: پیک / من دیروز سفیر ایران در آلمان را دیدم. شاه عباس، سفیری به دربار واتیکان، فرستاد.

نهیب و صفیر گلوله‌های توپ، توفندگی فرزندان میهن، تحقّق آرمان‌های ملّی‌اش، توده‌های دود و آتش، تحت‌الحمایگی روس…

به انواع وابسته‌های پیشین کنید:

صفت پرسشی ← کدام روز                                                 صفت تعجبی ← عجب روزی

صفت اشاره ←  آن روز                                                    صفت مبهم ←  هر روز

صفت شمارشی اصلی ←  یک روز                                      صفت شمارشی ترتیبی  (با پسوند -ُ مین) ← دومین روز  

صفت عالی ←  بهترین روز

اینک با یک نوع  دیگر از وابسته‌های  پیشین آشنا می‌شویم:

شاخص: شاخص‌ها لقب‌ها و عنوان‌هایی هستند که بدون هیچ نشانه یا نقش­نمایی، در کنار اسم قرار می‌گیرند.

مانند: امام، علامه، استاد، آقا، حاجی، خاله، کدخدا، سرلشکر، مهندس و…

شاخص‌ها کلماتی هستند که غالبا بی فاصله، پیش از هسته می‌آیند؛ این کلمات، در جای دیگر می‌توانند هسته گروه اسمی، مضاف الیه و یا … قرار بگیرند؛ در این صورت، شاخص محسوب نمی‌شوند.

مثال:     ـ استاد معین، فرهنگ فارسی را در شش جلد تدوین کرده است.       شاخص

            ـ ایشان، استاد زبان و ادبیات فارسی بودند.                                 هسته گروه اسمی

            ـ کتاب استاد دربردارنده مطالب مفیدی است.                               مضاف الیه

اکنون واژه‌های زیر را یک بار به عنوان “شاخص” و بار دیگر به عنوان “هسته ” گروه اسمی در جمله به کارببرید.

■ سرهنگ:        شاخص: سرهنگ محمّد احمدی، در ارتش خدمت می‌کرد.

                       هسته‌ گروه اسمی: او سرهنگِ بازنشسته‌ ارتش است.

■ سیّد:              شاخص: سیّد جعفر شهیدی نهج‌البلاغه را به شیوه‌ای آهنگین، ترجمه کرد.

                     هسته‌ گروه اسمی: این سیّدِ بزرگوار، اهل بروجرد بود.

برگه آموزگاری و تدریس
سعید جعفری

یادآوری: گروه اسمی

نخستین کسره همیشه به هسته می‌چسبد. اگر گروه وابسته پسین نداشت، واپسین واژه، هسته است.

%   عنوانها و لقبها، در صورتی شاخص‌اند که پس از آنها هسته بیاید و نقش‌نمای اضافه نداشته باشند.

$   صفت مبهم «همه» اگر با کسره بیاید باز هم صفت مبهم است. «چند» هم می‌تواند صفت مبهم باشد و هم صفت پرسشی باشد

%   دو صفت «دیگر و چند» می‌توانند پس از هسته بیایند؛ مانند: مرد دیگر.

$  «ی» ناشناس، معنای اسم را تغییر نمی‌دهد، «تکیه‌بر» نیست و به جای آن می‌توان «یک» نهاد؛ مانند: مردی= یک مرد

$   برای نگاشتن نمودار، پیکانها را از وابسته به هسته می‌نگاریم.

$   معطوف به وابسته‌ها، وابسته‌اند؛ مانند: دوست خوب و مهربان. (دوست خوب، دوست مهربان)

%   نقش گروه، نقش هسته گروه است. / وابسته‌های پیشین همیشه بدون کسره (نقش نمای اضافه) و وابسته‌های پسین همیشه با کسره می‌آیند.

%  نوع واژه (ویژگی‌های فردی یا مقوله دستوری): اسم، صفت، ضمیر، قید، صوت، فعل، حرف.

۱- صفت،«تر و ترین» می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌الیه نمی‌پذیرد. ۲- صفت و موصوف یک پدیده‌اند؛ امّا مضاف‌ و مضاف‌الیه دو پدیده ۳- موصوف «ی» نکره می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌ نمی‌پذیرد.  4- اگر به ترکیب، صفت دیگری را بیفزاییم، در ترکیب اضافی، صفت مضاف‌الیه را وصف می‌کند و در ترکیب وصفی موصوف را؛ مانند: در چوبی بزرگ ، در خانۀ بزرگ.  5- مضاف الیه همیشه اسم است، پس «نشانۀ جمع» می‌پذیرد؛ اما صفت نمی‌پذیرد. ۶- با افزودن «است» به ترکیب اضافی، جملۀ نامعنایی ساخته می‌شود. ۷- صفت نقش مسندی می‌پذیرد؛ امّا اسم نمی‌پذیرد.

$  تفاوت گروه و واژۀ غیرساده: ۱- گسترش پذیری: چهل چراغ = چهل تا چراغ ، تخت‌خواب ≠ تخت‌های خواب ۲- تکیه: هر واژه تنها یک تکیه دارد؛ اما هر گروه به تعداد واژه‌هایش تکیه دارد. مانند: چهارگوشه. ۳- تک معناپذیری: هزارپا: نام یک جانور، هزار تا پا.

گروه اسمی

گروه اسمی و وابسته های آن

قلمرو ادبی

داستان تاریخی است و جزء ادبیات پایداری به شمار می‌رود؛ زیرا درباره ستیز عباس میرزا با نیروهای اشغالگر روس است و مردم را به روبارویی با آنها دعوت می‌کند.

آرایه  ادبینمونه
تشبیه۱- اجساد … مثل برگهای خزان زده …
کنایهسینه را سپر ساختن / شمشیر کشیدن
تشخیصگنجه … نفس می‌کشید

در ایران آن روز، دو دربار بود! دربار بزم و دربار رزم؛ بزم پدر، رزم پسر!

واج‌آرایی: «ر»، «ز»، «د» / جناس: بزم و رزم؛ پدر، پسر / تضاد: بزم و رزم / واژه‌آرایی: دربار، بزم، رزم / تناسب

قلمرو فکری

  مشاهده‌ صحنه‌های ناب و توفندگی فرزندان میهن، برای رویارویی با دشمن.

«مردمی که به خانه‌های تاریک و بی دریچه عادت کرده اند، از پنجره‌های باز و نورگیر گریزان هستند.»

خانه‌های تاریک و بی‌دریچه: جامعه‌ی بسته و محدود و سنّت‌های دست‌وپاگیر و کهنه.

پنجره‌های باز و نورگیر: ارتباط با دنیای بیرون و پیشرفت و شکوفایی.

عبّاس میرزا، شاهزاده‌ای روشن‌فکر و شجاع بود که برخلاف ناشایستگی پدرش، فتحعلی شاه، برای تحقق آرمان‌های ملّی خود، در برابر سپاه روس ایستاد و جنگید.

سعید جعفری
سعید جعفرری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا