کارگاه متن پژوهی
قلمرو زبانی
۱- واژه «طاق» در هر بیت، به چه معناست؟
الف) طاق پذیر است عشق، جفت نخواهد حریف / بر نَمَط عشق اگر پای نهی طاق نه (خاقانی) نمط: بساط شطرنج
طاق: یکتا، بیمانند، یگانه [برگرفته از واژه تک]
بازگردانی: عشق طاق پذیر است، دلبر جفت نمیخواهد. اگر بر روش عشق پای مینهی تک نه.
ب) نهاده به طاق اندرون تختِ زر / نشانده به هر پایهای در گهر (فردوسی)
طاق: به معنای سقف قوسی شکل[برگرفته از واژه تاک]؛ مجاز از اتاق یا ایوان یا درگاه.
بازگردانی: تختِ زری در زیر طاق نهاده و در هر پایهای از تخت جواهرات نشانده بود.
پ) چون ابروی معشوقان با طاق و رواق است / چون روی پری رویان با رنگ و نگار است (منوچهری)
طاق: سقف خمیده و محدب / رواق: بنایی با سقف گنبدی یا به شکل هرم
بازگردانی: مانند ابروی معشوقان با طاق و رواق است. مانند روی زیبارویان با رنگ و نگار است.
۲- پنج گروه کلمه مهمّ املایی از متن درس بیابید و بنویسید.
غایت القصوا – استبعاد – اتراق – چریغ آفتاب – مار غاشیه – سوء هاضمه – پیر مُغان – وصلههای رنگارنگ بر طیلسان آبی
۳- همان طور که میدانید برخی از گروههای اسمی از «هسته» و «وابسته» تشکیل میشود. بعضی از وابستهها نیز میتوانند وابستهای داشته باشند.
– اکنون به معرّفی سه نوع از وابستههای وابسته میپردازیم:
الف) ممیّز: معمولاً برای شمارش تعداد یا اندازه و وزن موصوف، میان صفت شمارشی و موصوف آن، اسمی میآید که وابسته عدد است و «ممیّز» نام دارد.
توجّه: ممیّز با عدد همراه خود، یک جا وابسته هسته میشود؛ نمونه: دو (صفت شمارشی) تخته (ممیز) فرش (هسته)
ممیزها عبارتاند از:
«تن، کیلوگرم، گرم، من، سیر، و … » برای وزن؛
«فرسخ (فرسنگ)، کیلومتر، متر، سانتیمتر، میلیمتر، و …» برای طول؛
«دست» برای تعداد معیّنی از لباس، میز و صندلی، ظرف؛
«توپ و طاقه» برای پارچه؛ / «تخته» برای فرش؛
«دستگاه» برای وسایل و لوازم الکتریکی و همانند آنها؛
«تا» برای بسیاری از اشیا؛ و … .
نمونه: هفت (صفت شمارشی) فرسخ (ممیز) راه(هسته)
کلمه «فرسخ»، وابسته وابسته از نوع «ممیّز» است.
توجه: ممیز علاوه بر عدد میتواند وابسته صفت پرسشی و صفت مبهم نیز باشد. نمونه: چند (صفت مبهم) تخته (ممیز) قالی(هسته).
ب) مضافٌ الیهِ مضافٌ الیه: اسم + ــِـ + اسم +ــِـ + اسم
در برخی از گروههای اسمی، «مضافٌ الیه»، در جایگاه «وابستهٔ» هسته قرار میگیرد؛ آنگاه این مضافٌالیه، خود، وابستهای از نوع «اسم»، در نقش مضافٌالیه میپذیرد؛ نمونه: محوّطه (هسته) میدانِ (مضافٌالیه) شهر (مضافٌالیه مضافٌالیه)
– وسعت استان کرمان
واژههای «شهر» و «کرمان» وابسته وابسته از نوع «مضافٌالیهِ مضافٌالیه» هستند.
توجّه: علاوه بر اسم، «ضمیر» یا «صفت جانشین اسم» نیز میتواند به عنوان مضافٌالیهِ مضافٌالیه، به کار رود؛ نمونه:
– گیرایی (هسته) سخن (مضافٌالیه) او (مضافٌالیه مضافٌالیه)
– قدرت (هسته) قلم (مضافٌالیه) نویسنده (مضافٌالیه مضافٌالیه)
«او» و«نویسنده»، وابسته وابسته، از نوع «مضافٌالیهِ مضافٌالیه» هستند.
پ) صفتِ مضافٌ الیه: اسم + ــِـ + اسم +ــِـ + صفت / اسم + ــِـ + صفت پیشین + اسم
در این نوع گروه اسمی، «مضافٌالیه» که وابسته «هسته» است، به کمک «صفت» (پسین یا پیشین) توضیح داده میشود؛ نمونه:
– دانشآموز (هسته) پایه (مضافٌالیه) دوازدهم (صفت مضافٌالیه)
– اسیر (هسته) این (صفت مضافٌالیه) جهان (مضافٌالیه)
– یادآوری (هسته) <== خاطره (مضافٌالیه) <== دلپذیر (صفت مضافٌالیه)
– برنامه (هسته) کدام (صفت مضافٌالیه) سفر(مضافٌالیه)؟
در مثالهای بالا، واژههای «دوازدهم»، «این»، «دلپذیر» و «کدام» وابسته وابسته از نوع «صفتِ مضافٌالیه»ند.
– از متن درس، برای هر یک از انواع «وابسته وابسته» نمونهای مناسب بیابید.
ممیّز: ده (صفت) فرسخ (ممیّز) راه (هسته) / سی و پنج (صفت) فرسنگ (ممیّز) راه (هسته) / سیصد (صفت) تومان (ممیز) پول (هسته)
مضافالیه، مضافالیه: بانکِ اعتباراتِ ایران (مضافالیه، مضافالیه) / داخل کازیه میز (مضافالیه مضافالیه) – خاطرات سفر ماه (مضافالیه مضافالیه)
صفت مضافالیه: غرق تصوّرات تاریخی (صفت م الیه) – فراز همین (صفت م الیه) برجها – اعتصابِ کارگران فقیر (صفت م الیه)
◙ در عبارت «سه تخته پتو» نوع وابسته وابسته را بنویسید. « خارج خرداد ۱۴۰۱» پاسخ: تخته: ممیز
◙ در هر یک از گروه های اسمی زیر نوع وابسته وابسته را مشخص کنید. « خرداد ۹۸»
الف) دوازده سیر زعفران: ب) شرایط تقریباً پایدار: ج) اسیر این جهان: د) هفت فرسخ راه: « شهریور ۹۸»
پاسخ: الف) سیر: ممیز ب) تقریبا: قید صفت ج) این: صفت مضاف الیه د) فرسخ: ممیز (۲۵/۰)
◙ «وابسته وابسته» را در گروه های اسمی زیر یافته و جدول را کامل کنید. « خارج خرداد ۹۹»
الف) یک کربلا شکوه: ب) قلب آن کویر:
پاسخ: الف) کربلا: ممیز ب) آن: صفت مضاف الیه
قلمرو ادبی
۱- عبارت و بیتهای زیر را از نظر آرایههای ادبی بررسی کنید.
الف) یک روز دنیایی به روم چشم داشت و از آن چشم میزد.
دنیایی: مجاز (مردم دنیا) / روم: مجاز از مردم روم یا فرمانروایان روم / چشم داشت: کنایه (توجّه داشت) / چشم میزد: کنایه (میترسید، حساب میبرد)
ب) کاووس کیانی که کیاش نام نهادند / کی بود؟ کجا بود؟ کیاش نام نهادند؟
واجآرایی (تکرار صامت «ک»، «ن» و «ی») / جناس همسان (کی: پادشاه – کی: چه وقت) / تلمیح به داستان کاووس
پ) دل گرمی و دم سردی ما بود که گاهی / مرداد مه و گاه دیاش نام نهادند
کنایه (دلگرمی و دمسردی) / تناسب (مرداد و دی) / تضاد (مرداد و دی / دلگرمی و دمسردی) / حُسن تعلیل / واجآرایی (تکرار صامت «م» و «د»)
۲- عبارت زیر، یادآور کدام مَثَل است؟
از بیم عقرب جرّاره دموکراسی قرن بیستم، ناچار شده به مار غاشیه حکومت سرهنگها پناه ببرد.
از چاله به چاه افتادن. – از بد به بدتر پناه بردن.
قلمرو فکری
۱- مقصود نویسنده از عبارت زیر چیست؟
چه خوش گفتهاند که «امپراتوریهای بزرگ هم مانند آدمهای ثروتمند، معمولاً از سوءِ هاضمه میمیرند.»
یعنی کشورهای قدرتمند به خاطر خوی کشورگشایی و جنگطلبی خود کمکم قدرت خود را از دست داده و آرام آرام رو به تباهی و ویرانی مینهند. (حرص و آز کشورگشایی موجب نابودی امپراتوریها شده است).
۲- مفهوم کلّی هر بیت را مقابل آن در جدول بنویسید.
بیت | مفهوم کلّی |
صد تیغ جفا بر سر و تن دید یکی چوب تا شد تهی از خویش و نی اش نام نهادند | پیشرفت با رنج و دشواری به انجام میرسد |
آیین طریق از نَفَس پیر مغان یافت آن خضر که فرخنده پیاش نام نهادند | تأثیر نفس گرم پیر (مرشد) بر مرید (شاگرد) |
۳- با توجّه به متن درس، «دولت مستعجل» یادآور کدام بیت از حافظ است؟ دریافت خود را از آن بنویسید.
«راستی خاتم فیروزه بواسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود»
اگرچه، چند صباحی روزگار به کام قدرتمندان (از جمله شیخ ابواسحاق، فرماندار شیراز) بود و سوار بر اسب مراد بودند، امّا این خوشی و کامرانی، به سرعت سپری شد و آن بخت و اقبال از بین رفت. (ناپایداری حکومتها و نابودی آنها)
بازگردانی: به درستی که انگشتر فیروزه ای رنگ ابواسحاق اینجو بسیار خوش درخشید؛ ولی دولتی بود که زود آمد و به سرعت نابود شد. / خاتم: انگشتری
گنج حکمت: سه مَرکب زندگی
■ نقل است که از او [ابراهیم ادهم] پرسیدند که روزگار چگونه میگذرانی؟ گفت: «سه مَرکب دارم؛ بازبسته؛ چون نعمتی پدید آید، بر مَرکب شُکر نشینم و پیش او بازشوم و چون بلایی پدید آید، بر مَرکب صبر نشینم و پیش بازروم و چون طاعتی پیدا گردد، بر مَرکب اخلاص نشینم و پیش روم.»
قلمرو زبانی: نقل است: آورده اند / میگذرانی: سپری کردن / مَرکب: اسب، آنچه بر آن سوار شوند / بازبسته: بسته شده، پیوسته و مرتبط / پدید آید: پدید شود /مرجع «او»: خداوند / بازشوم: بازروم / پیش: نزد، جلو / طاعت: فرمانبرداری، نیایش، عبادت / اخلاص: پاکی / قلمرو ادبی: بازبسته: کنایه از اینکه در اختیار من اند / مَرکب شُکر: اضافه تشبیهی / مَرکب صبر: اضافه تشبیهی / طاعت: / مَرکب اخلاص: اضافه تشبیهی
بازگردانی: آورده اند که از او [ابراهیم ادهم] پرسیدند که روزگارت چگونه میگذرانی؟ گفت: «سه رأس اسب دارم که بسته شده اند؛ هنگامی که نعمتی پدیدار شود، بر اسب شُکر می نشینم و پیش خداوند می روم و هنگامی که بلایی پیش آید، بر اسب صبر می نشینم و جلو می روم و هنگامی که رازو نیازی پیدا گردد، بر اسب اخلاص می نشینم و نزد خداوند می روم.»
پیام: راز کامیابی: شکر، صبر و نیایش