آموزه یکم: چشمه

– او فهمید که فرد بزرگ و بی همتایی نیست و بسیاری از پدیده ها بس بسیار از او شکوه مند ترند.

«نعره برآورده، فلک کرده کر / دیده سیه کرده، شده زهَره در»

بازگردانی: دریا در حال فریاد زدن بود و گوش آسمان را کر کرده بود. نگاهی خشم آلود داشت و همه را ترسانده بود.

قلمرو زبانی: یکی قطره: قطره ای / خجل: شرمنده / چو: هنگامی که / پهنا: عرض / قلمرو ادبی: جانبخشی / واج آرایی «د»

بازگردانی: قطره بارانی روزی از ابری فروافتاد. او هنگامی که شکوه و بزرگی دریا را دید خجالت کشید.

قلمرو زبانی: گر: اگر / حقا: حقیقتا / قلمرو ادبی: کیستم، نیستم: جناس ناهمسان / واژه آرایی: من، که / واج آرایی «س»، «ت»/ پرسش انکاری

بازگردانی: خواست  که از آن جای نابودی عقب نشینی کند و خودش را از آن رویداد بد برهاند.

قلمرو زبانی: چو: هنگامی که / حقارت: خواری / صدف: گوشماهی / پرورید: پرورش داد / قلمرو ادبی: جانبخشی / صدف پروردن: کنایه از به چیز ارزشمندی رسیدن

بازگردانی: هنگامی که قطره خودش را خوار و کوچک دید، صدف با جان و دل، او را پرورد و به بزرگی و شکوه مندی رساند.

قلمرو زبانی: از آن: به این خاطر / کاو: که او / کوفت: کوبید(بن ماضی: کوفت، بن مضارع: کوب) / قلمرو ادبی: جانبخشی / جناس: پست، هست / در نیستی: استعاره پنهان اضافه، استعاری / کوبیدن در: کنایه از سراغ چیزی رفتن

بازگردانی: قطره به کمال رسید زیرا فروتن و پست شد. سراغ نیستی و فنا رفت تا به هستی جاویدان رسید.

– به دلخواه دانش آموز

برای انتخاب خود دلیل بیاورید.

آرایه

حس آمیزی: آمیختن چند حس در کلام.

حس: بساوایی، شنوایی، بویایی، چشایی، بینایی

به ترانه‌‌های شیرین به بهانه‌‌های رنگین / بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را

مانند: جیغ بنفش، شنیدن بو، شیرین سخنی، دیدن صدا، رنگ گفتار، صفیر گرم، زبان چرب، تلخ منشین، سخن نرم ، سلام خشک، تلخ شنیدن، شعر تر شیرین، ترانه‌‌  شیرین، بهانه‌‌ رنگین، سخن تلخ، خنده شیرین، شعر نمکین

گیفت گل1
پیمایش به بالا