قلمرو فکری
۱- پس از رسیدن به دریا، چه تغییری در نگرش و نحوه تفکّر «چشمه» ایجاد شد؟
– او فهمید که فرد بزرگ و بی همتایی نیست و بسیاری از پدیده ها بس بسیار از او شکوه مند ترند.
۲- معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
«نعره برآورده، فلک کرده کر / دیده سیه کرده، شده زهَره در»
بازگردانی: دریا در حال فریاد زدن بود و گوش آسمان را کر کرده بود. نگاهی خشم آلود داشت و همه را ترسانده بود.
۳- سروده زیر از سعدی است، محتوای آن را با شعر نیما مقایسه کنید.
۱- یکی قطره باران ز ابری چکید / خجل شد چو پهنای دریا بدید
قلمرو زبانی: یکی قطره: قطره ای / خجل: شرمنده / چو: هنگامی که / پهنا: عرض / قلمرو ادبی: جانبخشی / واج آرایی «د»
بازگردانی: قطره بارانی روزی از ابری فروافتاد. او هنگامی که شکوه و بزرگی دریا را دید خجالت کشید.
پیام: شرمندگی قطره از بزرگی دریا
۲- که جایی که دریاست من کیستم؟ / گر او هست حقّا که من نیستم
قلمرو زبانی: گر: اگر / حقا: حقیقتا / قلمرو ادبی: کیستم، نیستم: جناس ناهمسان / واژه آرایی: من، که / واج آرایی «س»، «ت»
بازگردانی: خواست که از آن جای نابودی عقب نشینی کند و خودش را از آن رویداد بد برهاند.
پیام: کوچک دیدن چشمه خودش را
۳- چو خود را به چشم حقارت بدید / صدف در کنارش به جان پرورید
قلمرو زبانی: چو: هنگامی که / حقارت: خواری / صدف: گوشماهی / پرورید: پرورش داد / قلمرو ادبی: جانبخشی / صدف پروردن: کنایه از به چیز ارزشمندی رسیدن
بازگردانی: هنگامی که قطره خودش را خوار و کوچک دید، به بزرگی و شکوه مندی دست یافت.
پیام: فروتنی قطره را به کمال رساند
۴- بلندی از آن یافت کاو پست شد / دَرِ نیستی کوفت تا هست شد
قلمرو زبانی: از آن: به این خاطر / کاو: که او / کوفت: کوبید(بن ماضی: کوفت، بن مضارع: کوب) / قلمرو ادبی: جانبخشی / جناس: پست، هست / در نیستی: استعاره پنهان اضافه، استعاری / کوبیدن در: کنایه از سراغ چیزی رفتن
بازگردانی: قطره به کمال رسید زیرا فروتن و پست شد. سراغ نیستی و فنا رفت تا به هستی جاویدان رسید.
پیام: فروتنی سبب بزرگی قطره شد
سنجش: چشمه در آغاز شعر نیما، نماد افراد مغرور و خود خواه بود، آن چنان که خود را برتر از همه پدیده ها می دانست؛ ولی در شعر سعدی قطره باران، از همان ابتدا با دیدن دریا، فروتنی و تواضع اختیار کرد.
در شعر سعدی، قطره باران در مقابل عظمت دریا، فروتنی می کند و چون خودش را پست و بی ارزش می بیند، به مقام ارزشمند می رسد؛ امّا در شعر نیما، چشمه، مغرور است و خودش را برتر از دیگران می بیند و زمانی که با دریای طوفانی و سهمگین رویارو می شود، می خواهد از دریا دوری کند و خود را نجات دهد؛ امّا چنان در برابر عظمت دریا مبهوت و حیران می ماند که چاره ای جز سکوت و تسلیم شدن ندارد.
قطره باران، نماد انسان های خاکسار و رشد یافته است. چشمه، در پایان در برابر عظمت دریا، مبهوت ماند و به جای اظهار وجود، به ناچار سکوت کرد و غرور را کنار گذاشت.
۴- دوست دارید جای کدام یک از شخصیت های شعر نیما (چشمه، دریا) باشید؟
– به دلخواه دانش آموز
برای انتخاب خود دلیل بیاورید.
آرایه
حس آمیزی: آمیختن چند حس در کلام.
حس: بساوایی، شنوایی، بویایی، چشایی، بینایی
به ترانههای شیرین به بهانههای رنگین / بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
مانند: جیغ بنفش، شنیدن بو، شیرین سخنی، دیدن صدا، رنگ گفتار، صفیر گرم، زبان چرب، تلخ منشین، سخن نرم ، سلام خشک، تلخ شنیدن، شعر تر شیرین، ترانه شیرین، بهانه رنگین، سخن تلخ، خنده شیرین، شعر نمکین