خود ارزیابی
۱- در نمونههای زیر آرایه مراعات نظیر بین کدام واژهها ایجاد شده است؟ مشخص کنید.
الف) مه روشن میان اختران پنهان نمیماند / میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی (رهی معیری) // مه: ماه / اختر: ستاره
مراعات نظیر: مه ، روشن، اختران / شاخه ، گل
بازگردانی: ماه روشن میان ستارگان پنهان نمیماند. میان شاخههای گل پنهان نشو زیرا تو پیدایی.
ب) چون در این میدان نداری دست و پایی همچو گوی / اختیار سر به زلف همچو چوگانش گذار (صائب تبریزی) // گوی: توپ
مراعات نظیر: میدان، گوی ، چوگان / دست، پای، سر، زلف
بازگردانی: چون در این میدان مانند توپ دست و پایی نداری(توانایی نداری)، اختیار سرت را به زلف مانند چوگان یارت واگذار کن.
پ) باغ باران خورده مینوشید نور / لرزشی در سبزههای تر دوید (سهراب سپهری) «نهایی خرداد ۱۴۰۱ خارج»
مراعات نظیر: باغ ، باران ، سبزه / باران ، تر
بازگردانی: باغ باران خورده نور مینوشید. لرزشی در سبزههای تر دوید.
ت) نرگس از چشمک زدن شد فتنه در صحن چمن / شیوههای چشم جادوی توام آمد به یاد (محتشم کاشانی)
مراعات نظیر: نرگس، چمن / چشمک، چشم
بازگردانی: نرگس از چشمک زدن فتنه در صحن چمن شد. هنگامی که گل نرگس را دیدم شیوههای چشم جادوی تو به یادم آمد.
ث) باغ بی برگی / روز و شب تنهاست / با سکوت پاک غمناکش / ساز او باران، سرودش باد (اخوان ثالث)
مراعات نظیر: باغ ، بی برگی ، باران ، باد / سکوت، ساز، سرود
بازگردانی: باغ بی برگی، روز و شب با سکوت پاک غمناکش همیشه تنهاست. ساز این باغ باران است و سرودش باد است.
ج) آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع / آتش آن است که در خرمن پروانه زدند (حافظ)
مراعات نظیر: آتش، شعله، شمع
بازگردانی: آتش آن نیست که از شعله آن، شمع بخندد. آتش آن است که هستی پروانه را نابود کند.
چ) تا ز باغ خاطرت گلهای شادی بشکفد، / هر چه در دل تخم کین داری، به زیر خاک کن (ملک الشعرا بهار)
مراعات نظیر: باغ ، گل ، بشکفد، تخم، خاک / دل، کین، شادی
بازگردانی: برای اینکه از باغ خاطرت گلهای شادی بشکفد، هر چه تخم کینه در دل داری، آن را به زیر خاک کن.
ح) از اسب پیاده شو، بر نَطعِ زمین رخ نه / زیر پی پیلش بین شهمات شده نعمان (خاقانی) // نطع: صفحه شطرنج / پیل: فیل / پی: پا
مراعات نظیر: اسب ، پیاده، پیل/ رخ ، پی
بازگردانی: از اسب پیاده بشو، بر صفحه زمین چهره ات را بگذار. نعمان شهمات شده را زیر پای فیلم خسروپرویز بین.
خ) بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی / که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما (سنایی)
مراعات نظیر: بمیر، مرگ، مردن
بازگردانی: ای دوست! اگر زندگی میخواهی پیش از مرگ بمیر؛ زیرا پیش از ما ادریس از چنین مردنی بهشتی شد.
د) دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار / گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو (حافظ)
مراعات نظیر: دولت، تاج، سلطنت / فقر، گدا
بازگردانی: دولت عشق ببین که چگونه از سر فقر و افتخار گدای تو به پادشاهی و دنیا دهن کجی میکند.
ذ) هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند / چهره امروز در آیینه فردا خوش است (صائب تبریزی)
مراعات نظیر: نیکی، خوش / عمر، امروز، فردا
بازگردانی: هر چه از عمر رفت، آن را به نیکی یاد میکنند. چهره امروز در آیینه فردا دلنشین است.
ر) آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی (فرخی یزدی)
مراعات نظیر: سر، پا، دست، جان
بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.
۲- در ابیات زیر تلمیح را مشخص کنید و درباره آن توضیح دهید.
الف) حرفی است این که خضر به آب بقا رسید / زین چرخ دل سیه، دم آبی ندید کس (صائب تبریزی)
تلمیح: اشاره به داستان خضر و حضرت موسا
بازگردانی: این که خضر به آب بقا رسید فقط حرف است و واقعیت ندارد. در این دنیا از گلوی هیچ کس آب خوشی پایین نرفته است.
ب) چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب / جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب / جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب (خاقانی)
تلمیح: اشاره به داستان لیلی و مجنون / تلمیح: اشاره به داستان شیرین و فرهاد و خسرو
بازگردانی: چشمی مانند لب شیرین دارم که پر از اشک است. جسمی مانند جان مجنون دارم که پر از درد است.
بختی مانند چشم خسرو دارم که خواب آلود است. جانی مانند زلف لیلی دارم که پر از پیچ و تاب است.
پ) گواه رهرو آن باشد که سردش یابی از دوزخ / نشان عاشق آن باشد که خشکش بینی از دریا (سنایی) «نهایی شهریور ۹۹ بزرگسال»
تلمیح: اشاره به داستان حضرت ابراهیم و نمرود / تلمیح: اشاره به داستان شکافتن رود نیل برای حضرت موسا
بازگردانی: گواه رهرو آن باشد که در جهنم نیز سردش یابی. نشان عاشق آن باشد که از در دریا هم خشکش بینی و تر نمیشود.
ت) من نمازم را وقتی میخوانم / که اذانش را باد گفته باشد / سر گل دسته سرو / من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف میخوانم / پی قد قامت موج. (سهراب سپهری)
تلمیح: اشاره به آیه «یُسبّحُ لله ما فِی السَّموات و ما فَی الأرض» [آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خدای را تسبیح میکند.]
بازگردانی: من نمازم را وقتی میخوانم که باد سر گل دسته سرو اذانش را گفته باشد. من نمازم را به دنبال تکبیره الاحرام علف میخوانم در پی قد قامت موج میخوانم.
ث) دامن خاک شد ز بُسّد و لعل / تاج فرعون و گنج دقیانوس (رهی معیری) // بُسّد: مرجان / لعل: سنگی قیمتی
تلمیح: اشاره به داستان فرعون / تلمیح: اشاره به داستان اصحاب کهف و گنج دقیانوس
بازگردانی: دامن خاک از گل و گیاهان مانند تاج فرعون و گنج دقیانوس شد.
ج) شور شیرین تو را نازم که بعد از قرنها / هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد (فاضل نظری)
تلمیح: اشاره به داستان شیرین و فرهاد
بازگردانی: شور و شوق شیرین تو را بنازم که پس از قرنها / هر کس میخواهد لاف عشق بزد، نامی هم از فرهاد میبرد.
چ) ناقه سنگین میرود در هر قدم گویی ز شوق / روح مجنون چنگ در دامان مَحمل میزند (طالب آملی) // ناقه: شتر ماده / محمل: کجاوه
تلمیح: اشاره به داستان لیلی و مجنون
بازگردانی: شتر هر قدمش را سنگین برمیدارد. مثل اینکه روح مجنون از شوق چنگ در دامن کجاوه زنده است.
ح) در آینه دوباره نمایان شد / با ابر گیسوانش در باد / باز آن سرود سرخ أنَا الْحَق / ورد زبان اوست. (محمدرضا شفیعی کدکنی)
تلمیح: اشاره به داستان به دار آویختن منصور حلاج
بازگردانی: حلاج دوباره با ابر گیسوانش در باد در آینه نمایان شد. باز آن سرود سرخ أنَا الْحَق ورد زبان اوست.
۳- آرایه تضمین را در اشعار و عبارات زیر پیدا کنید و ارتباط تضمین را با قسمتهای دیگر متن مشخص کنید.
الف) ایوب با چندین بلا، کاندر بلا شد مبتلا / پیوسته این بودش دعا »الصبرُ مِفتاحُ الفَرَج» (سنایی)
تلمیح: اشاره به داستان ایوب و صبر او بر بیماری است. / تضمین: آوردن حدیث «الصبرُ مفتاحُ الفرج» [بردباری کلید گشایش است.]
بازگردانی: ایوب با چندین بلا، که مبتلا به آن شد، پیوسته دعایش این بود که »الصبرُ مِفتاحُ الفَرَج».
ب) گفت: غالب اشعار او (سعدی) در این زمین به زبان پارسی است. اگر بگویی، به فهم نزدیک تر باشد. «کَلِّم النّاسَ علی قدرِ عُقُولهم.» (گلستان سعدی)
تضمین: آوردن حدیث «کَلمَّ النّاسَ عَلی قَدرِ عُقُولهم.» [با مردم به اندازه خردشان سخن بگو.]
بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.
پ) مکن گریه بر گور مقتول دوست / قُلِ الْحَمدُ لِله که مقبول اوست (بوستان سعدی)
تضمین: آوردن آیه «قُل الحَمدُ لله»[بگو ستایش خدای راست.]
بازگردانی: بر گور مقتول یارت گریه نکن. بگو الحمدلله که فرد کشته شده، مقبول درگاه یار است.
ت) چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت / شیوه «جناتُ تَجری تَحتِها الأنهار» داشت (حافظ)
تضمین: آوردن آیه «جناتٌ تَجری مِن تَحتِها الأنهار» [بهشتهایی که زیر آنها جویها روان است.]
بازگردانی: حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت پیوسته داشت میگریست.
ث) عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که» ما عَبَدناکَ حقَّ عبادتِک». «نهایی خرداد ۱۴۰۱ خارج»
تضمین: آوردن حدیث »ما عَبَدناکَ حقَّ عبادتِک». [آنگونه که حق تو است پرستشت نکردیم.]
بازگردانی: اعتکاف کنندگان در بارگاه ایزدی به کوتاهی در پرستششان اعتراف دارند؛ یعنی ای خدا، آن گونه که حق تو است تو را پرستش نکردیم.
۴- شعر فرخی یزدی را در خودارزیابی (۱) از نظر قلمرو فکری تحلیل کنید.
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی (فرخی یزدی)
همانگونه که از سخنسالاران دوره مشروطه برمیآید سخنور آماده است که برای به دست آوردن آزادی جانفشانی کند.
بازگردانی: آن زمان که سر به پای آزادی نهادم برای آزادی دست از جانم شستم.
۵- بیت زیر را، به دو صورت برش بزنید و وزن آن را بنویسید:
بگشود گره ز زلف زر تار / محبوبه نیلگون عماری (علی اکبر دهخدا) / محبوبه: دلبر / عماری: کجاوه
بازگردانی: خورشید که مانند دلبری در کجاوه آبیرنگ نشسته بود، گره از زلف زرتارش بگشود و طلوع کرد.
بُگ | شو | د | گِ | رِه | زِ | زُل | فِ | زَر | تار | ||
مَح | بو | بِ | یِ | نیـ | ل | گون | ع | ما | ری | ||
– | – | U | U | – | U | – | U | – | – | ||
مَفعولُ | مَفاعِلُن | فَعولُن |
خط عروضی: بُگشود گِرِه زِ زُلفِ زَر تار / مَحبوبِ یِ نیلگون عِماری.
بُگ | شو | د | گِ | رِه | زِ | زُل | فِ | زَر | تار | ||
مَح | بو | بِ | ی | نیـ | ل | گون | ع | ما | ری | ||
– | – | U | U | – | U | – | U | – | – | ||
مُستفِعلُ | فاعِلاتُ | مُستَف |