﴿ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴾
بخوان که پروردگارت گرامیترین است، همو که با قلم یاد داد.
کانَ الطُّلّابُ یَسْتمِعونَ إلی کَلامِ مُدَرِّسِ الْکیمیاءِ.
دانش آموزان به سخن معلم شیمی گوش فرامیدادند.
وَ کانَ بَینَهُم طالِبٌ مُشاغِبٌ قَلیلُ الْأَدَبِ، یّؤذی الطُّلّابَ بِسُلوکِهِ.

و در میان ایشان دانشآموزی اخلالگر و کم ادب بود که با رفتارش دانشآموزان را اذیت میکرد.
یَلتَفِتُ تارَهً إلَی الْوَراءِ وَ یَمزَحُ مَعَ الآخرین؛
یک بار رویش را به عقب برمیگرداند و با دیگران، شوخی میکرد.
فَنَصَحَهُ الْمُعَلِّمُ وَ قالَ: مَنْ لا یسْتَمِعْ إلَی الدَّرسِ جَیداً یرْسُبْ فی الامتِحان.
آموزگار، او را پند داد و گفت: هر کس به درس خوب گوش فراندهد، در آزمون میافتد؛
ولکنَّ الطّالِبَ اسْتَمَرَّ عَلی سُلوکِهِ.
اما آن دانشآموز رفتارش را ادامه داد.
فَکَّرَ مِهرانُ حَولَ هذِهِ الْمُشکِلَهِ، فَذَهَبَ إلی مُعَلِّمِ الْأدَبِ الْفارِسی وَ شَرَحَ لَهُ الْقَضیهَ وَ قال:
مهران دربارهٔ این مشکل اندیشید و نزد دبیر ادب پارسی رفت و موضوع را برایش شرح داد و گفت:
أُحِبُّ أَنْ أَکتُبَ إنشاءً تَحتَ عُنوانِ «فی آدابِ الصّفِّ»؛ قالَ لَهُ:
دوست دارم انشایی با عنوان «در آیین [های] کلاس» بنویسم؛ آموزگار به او گفت:
علَیکَ أن تُطالِعَ الکتُبُ التَّربَویَّه و آداب التَّعلیمِ وَ التَّعلُّمِ. و هذا ما کَتَبَهُ مِهران َحولَ «آدابِ الصَّفِّ»
باید تو کتابهای پرورشی و آیین های تعلیم و تعلّم را مطالعه کنی. و این است آنچه مهران درباره «آیین های کلاس» نوشت.
… أَلَّفَ عَدَدٌ مِنَ الْعُلَماءِ کُتُباً فی مَجالاتِ التَّربیهِ وَ التَّعلیمِ، یرتبطُ بَعضُها بِالْمُعَلِّمِ، و الْأُخری بِالْمُتَعَلِّمِ؛
… شماری از دانشمندان در زمینههای آموزش و پرورش کتابهایی نگاشته اند که برخی از آنها به آموزگار ربط دارد و برخی دیگر به یادگیرنده،
وَ لِلطّالِبِ آدابٌ، مَن یلْتَزِمْ بِها ینجَحْ؛ أَهَمُّها:
دانشآموز آدابی دارد، هر کس پایبند به آن باشد کامیاب میشود؛ ارزشمندترین آنها عبارت اند از:
۱- أن یَحترِمَ الآخرینَ.
اینکه به دیگران احترام بگذارد.
۲-أَنْ لا یَعصیَ أَوامِرَ الْمُعَلِّمِ.
اینکه نافرمانی آموزگار را نکند.
۳- ألإِجْتِنابُ عَن کَلامٍ فیهِ إساءَهٌ لِلْأَدَبِ.
از سخنی که در آن بی ادبی است دوری کند.
۴- أَنْ لا یَتهَرَّبَ مِن أَداءِ الْواجِباتِ الْمَدرَسیّهِ.
اینکه از انجام دادن تکالیفهای مدرسه نگریزد.
۵- أَن لا یُزعجَ الآخَرینَ بِکلامه و سُلوکِه.
اینکه دیگران را با سخنش و رفتارش آزار ندهد.
۶- أَنْ لا یقطَعَ کَلامَ الآخرینَ، وَ لا یَسْبِقَهُم بِالْکَلامِ، وَ یَصْبِرَ حَتّی یَفْرُغوا مِنَ الْکَلامِ.
اینکه سخن دیگران را نبُرد و در سخن گفتن، از ایشان پیشی نگیرد و صبر کند تا از سخن گفتن فارغ شوند.
لمّا سَمِعَ الطّالِبُ الْمُشاغِبُ إنشاءَ مهران، خَجلِ وَ نَدِمَ عَلی سُلوکِهِ فِی الصَّفِّ.
هنگامیکه آن دانشآموز اخلالگر انشای مهران را شنید، شرمنده شد و از رفتارش در کلاس پشیمان گشت.
قالَ الشّاعِرُ الْمِصری أحمَد شَوقی عَنِ الْمُعَلِّمِ:
شاعر مصری احمد شوقی دربارهٔ آموزگار گفته است:
قُم للمُعلّم وَفِّهِ التَّبْجیلا / کادَ الْمُعَلِّمُ أَنْ یکونَ رَسولا
برای آموزگار برخیز و کامل آزرمش را به جا آور/ نزدیک است که آموزگار پیامبر گردد.
أَ عَلِمْتَ أَشرَفَ أَوْ أجَلَّ مِنَ الَّذی / یبْنی وَ ینْشِئُ أَنفُساً وَ عُقولا
آیا شناخته ای (سراغ داری) شریفتر یا گرانقدرتر از آموزگاری که / جانها و خردها را میسازد و پدید میآورد؟





اُکتُبْ جَواباً قَصیراً، حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ. (با توجه به متن درس پاسخ کوتاه بنویس.)
۱- إلی مَن ذَهَبَ مِهرانُ؟ (مهران به سوی چه کسی رفت؟)
– ذهب إلى مُعلّم الأدب الفارسی. (به سوی آموزگار ادب فارسی رفت.)
۲- مَتی خَجِلَ الطّالِبُ وَ نَدمَ؟ (کی دانش آموز شرمنده و پشیمان شد؟)
– لمّا سَمِعَ الطّالِبُ الْمُشاغِبُ إنشاءَ مهران، خَجلِ وَ نَدِمَ عَلی سُلوکِهِ فِی الصَّفِّ.
(هنگامیکه آن دانشآموز اخلالگر انشای مهران را شنید، شرمنده شد و از رفتارش در کلاس پشیمان گشت.)
۳- کَیفَ یُؤذی الطالبُ الآخرینَ؟ (چگونه آن دانش آموز دیگران را اذیت می کند؟)
– بالإلتفات إلَی الْوَراءِ وَ المزاح مَعَ الآخرین؛. (با روی برگرداندن به پشت و شوخی با دیگران.)
۴- مَا هوَ موضوع الکتب التی قرأها مهران؟ (موضوعی کتابهایی که مهران خواند، چیست؟)
– الکتُبُ التَّربَویَّه و آداب التَّعلیمِ وَ التَّعلُّمِ. (کتابهای پرورشی و آیین های تعلیم و تعلّم.)
۵- فی أَیِّ صَفّ حَدَثَت هذِه القِصَّه؟ (در چه کلاسی این داستان رخ داد؟)
– فی الصّفِّ الْکیمیاءِ. (در کلاس شیمی)

إعلموا(بدانید.)
أُسْلوبُ الشَّرْطِ وَ أَدَواتُهُ (اسلوب شرط و ادوات آن.)
مهم ترین ادوات شرط عبارت اند از: «مَنْ، ما و إنْ» معمولاً این ادوات بر سر عبارتی میآیند که دو فعل دارد، فعل اوّل، فعل شرط و فعل دوم، جواب شرط نام دارد.
این ادوات در معنای فعل و جواب شرط تغییراتی را ایجاد میکنند؛ مثال: مَنْ یُفَکِّرْ قَبْلَ الْکَلامِ یَسْلَمْ مِنَ الْخَطَأِ غالِباً.
ادات شرط فعل شرط جواب شرط
بازگردانی: هر کس پیش از سخن گفتن بیندیشد، اغلب از لغزش بدور میماند.
إن تَحتَرمُوا الْآخَرینَ، تَکـتَسـِبوا حُبَّهُم.
بازگردانی: اگر به دیگران احترام بگذارید، محبّت ایشان را به دست می آورید.
◙ گاهی نیز جواب شرط به صورت جمله اسمیه است؛ مثال: وَ مَنْ یَتَوَکل عَلَی اللهِ فَهوَ حَسْبُهُ (اَلطَّلاق: ۳)
ادات شرط فعل شرط جواب شرط
بازگردانی: و هر کس بر خداوند توکل کند، او [خدا] برای او بس است.
■ وقتی ادوات شرط بر سر جمله ای بیاید که فعل شرط و جواب آن ماضی باشد، میتوانیم فعل شرط را مضارع التزامی و جواب آن را مضارع اِخباری ترجمه کنیم.
مَن فَکَّرَ قَبْلَ الْکَلامِ، قَلَّ خَطَؤُهُ.
= هر کس پیش از سخن گفتن بیندیشد، خطایش کم میشود.
= هر کس پیش از سخن گفتن اندیشید، خطایش کم شد.
۱- یتَوَکَّلْ: توکّل کند ۲- حَسْب: بس، کافی
■ و هر گاه فعل شرط مضارع باشد، به صورت مضارع التزامی ترجمه میشود.
■ «مَنْ: هر کس» مثال: مَنْ یَحاوِلْ کَثیراً، یصلْ إلی هَدَفِهِ. = هر کس بسیار تلاش کند، به هدفش میرسد.
■ «ما: هر چه» مثال: ما تَزْرَعْ فِی الدُّنیا، تَحْصُدْ فِی الْآخِرَهِ. = هر چه در دنیا بکاری، در آخرت درو میکنی.
ما فعَلْتَ مِنَ الْخَیراتِ، وَجَدْتَها ذَخیرَهً لِآخِرَتِکَ. = هر چه از کارهای نیک انجام بدهی، آنها را اندوخته ای برای آخرتت مییابی.
■ «إنْ: اگر» مثال: إنْ تَزْرَعْ خَیراً، تَحْصُدْ سُروراً. = اگر نیکی بکاری، شادی درو میکنی.
إنْ صَبَرْتَ، حَصَلْتَ عَلَی النَّجاحِ فی حیاتِکَ. = اگر صبر کنی، در زندگی ات موفقیت به دست میآوری.
■ «إذا: هر گاه، اگر»؛ نیز معنای شرط دارد؛ مثال: إذاَ اجْتَهَدْتَ، نَجَحْتَ. = هر گاه (اگر) تلاش کنی، موفّق میشوی.





انواع من

اختبَر نفْسَکَ: ترَجِمِ الْآیاتِ، ثمَ عَیّنْ أدَاهَ الشَّرطِ وَ فعِلَ الشَّرطِ، وَ جوابهُ. (خودت را بیازما: آیهها را ترجمه کن؛ سپس ادات شرط، فعل شرط و پاسخش را مشخص کن.)
۱-﴿وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ﴾ // أدَاهَ الشَّرطِ: ما / فعِل الشَّرطِ: تُقَدِّمُوا / جواب الشَّرطِ: تَجِدُو
(هر چه را از نیکی برای خودتان از پیش بفرستید، آن را نزد خدا مییابید.)
۲- ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ﴾ // أدَاهَ الشَّرطِ: إِنْ / فعِل الشَّرطِ: تَنْصُرُوا / جواب الشَّرطِ: ینْصُرْ
(اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میسازد.)
3-﴿وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً﴾ // أدَاهَ الشَّرطِ: إِذا / فعِل الشَّرطِ: خاطَبَ / جواب الشَّرطِ: قالُوا
(و هر گاه نادانان به ایشان خطاب کنند سخن آرام میگویند [به نرمی پاسخ میدهند].)
۴- إن تَزرَعوا العُدوانَ تَحصَدوا الخُسرانَ // أدَاهَ الشَّرطِ: إن / فعِل الشَّرطِ: تَزرَعوا / جواب الشَّرطِ: تَحصَدوا
(اگر دشمنی بکارید، زیان درو می کنید.)
۱- ما یَلی: آنچه می آید ۲- ما تقدموا: هر چه را از پیش بفرستید ۳- یُثَبِّتْ: استوار میسازد ۴- خاطب: خطاب کرد ۵- سلام: سخن آرام
