

نگارنده بر شده است که آزموده ها و تجربه های خود را در این تاربرگ با همکاران دیگر به اشتراک بگذارد. امیدوارم که این تاربرگ بتواند به همکاران و آموزگاران تازه کار یاری برساند تا بتوانند بهتر و کارآمدتر پیشه پرارج آموزگاری را بورزند و در کار خود کامیاب گردند. اگر شما نیز نظری دارید در بخش اظهارنظرها، من را آگاه کنید تا من و دیگر دبیران از تجربه سودمند شما بهره مند شویم.
دفتر و کتاب
۱۴۰۴/۹/۲۵
امروز واپسین کلاس فارسی هم برگزار شد. از دانش آموزان خواسته بودم که کتاب و دفترشان را کامل کنند و آن را به کلاس بیاورند. من برای کتاب و دفتر به طور جداگانه نمره در نظر گرفتم. اگر دفتر و کتاب دانش آموزان بررسی و وارسی نشود، کم کم دانشآموزان هیچ کاری انجام نخواهند داد و هیچ چیزی نخواهند نوشت و کتاب و دفترشان سفید خواهد ماند. با اینکه کمابیش هر هفته کتاب و دفترها را وارسی میکنم، در پایان نیمسال هم کتاب و دفتر آنها بررسی و وارسی میشود تا برایم آشکار شود چه کسانی کتاب و دفتر کاملی دارند و چه دانشآموزانی کتاب و دفتر ندارند. برخی از بچهها کتابشان کامل نبود. از آنها خواستم که سر کلاس دفتر و کتاب شان را کامل کنند و به من نشان دهند. کمابیش همه به جز یکی دو تا کتابشان را کامل کرده و به من نشان دادند. دفترشان را هم دیدم و به هر یک نمره دادم. باید برای نمره دهی دفتر و کتاب این موارد در نظر گرفته شود:
۱- پاکیزگی و تمیز بودن: دفترها و کتابها باید پاکیزه باشد. جلد کتاب را نکنده باشد. شکل و مطالب بیربط در کتاب نباشد. برگه ها پاره نباشد.
۲- همه واژهها و آرایهها و گوشزدهایی که طی سال آموزشی به آنها یادآوری کردهام در کتاب نگاشته شده باشد. من هنگامی که درس میدهم به دانشآموزان می گویم باید نکتههای من را در کتابشان یادداشت کنند و سپس در خانه آنها را در دفتر بنویسند. از سوی دیگر باید خودارزیابیها و فعالیتهای نوشتاری و پرسشهای هر درس را در کتاب پاسخ دهند. البته میتوانند اینها را نیز در دفتر بنویسند. اگر دانش آموزی کتابش سفید باشد و هیچ چیز درون آن ننوشته باشد، از او نمره کم میکنم. پس نوشتن نکتههای ادبی معنی، واژهها، گوشزدها در کتاب بایسته است. سپس همه این مطالب باید در دفتر وارد شود.
۳- بسامانی: دفترها باید بسامان باشد. برگهها پاره نباشد و بالای هر صفحه شماره درس نگاشته شده باشد. مطالب پشت سر هم نوشته شده باشد. نه اینکه مطالب پراکنده باشد یا در چند دفتر جداگانه باشد و هر یک را بدون ترتیب در جایی نوشته باشند.
۴- خوش خطی: دانش آموزان باید با خط خوش بنویسند خوش خطی نیز یکی از عاملهای نمره دهی به کتاب و دفتر است.
۵- کامل بودن: دفتر و کتاب باید کامل باشد؛ یعنی هیچ نکته گفته شده نباید افتاده باشد. من، واژهها، معنی واژهها، آرایهها و گوشزدهایی را در سر دست بازگو میکنم. همه اینها باید در کتاب و دفتر وجود داشته باشد.
۱۴۰۴/۹/۲۰
نمره دروغین
دیروز یکی از والدین به دبیرستان دوره نخست آمده بود و از من خواست بگویم که چرا پارسال نمره ادبیات فرزندش بهتر از امسال بوده است. چرا امسال نمرهاش افت کرده و کمتر از سال پیش شده است. با این کار می خواست به من فشار بیاورد که نمره فرزندش را بیشتر کنم و با نمره دروغین او را شاد.
به او گفتم کتاب و دفتر فرزندش را بیاورد. فرزندش رفت و کتاب و دفترش را آورد. خط کتاب و دفتر خط بزرگسالان بود و با خط دانش آموز همخوانی نداشت. من مدتها دبیر خط و نقاشی بودم و به خوبی خطها را میشناسم. هیچ یک از تکلیفهای من را دانش آموز ننوشته بود. همه را بسا مادرش به جای او نوشته بود. چیزی نگفتم؛ زیرا میدانستم ممکن است مادر ناراحت و آزرده شود و از من و مدیر دبیرستان گله کند و بخواهد ما را زیر سوال ببرد.
پرسش من این است که آیا اگر پدر و مادر بی دلیل و غیرمنطقی از فرزندش پشتیبانی کند و حقایق را نبیند، این به سود فرزندش است یا به زیانش. پدر و مادرها به دبیرستان و دبیران فشار میآورند و از فرزندانشان بیدلیل پشتیبانی میکنند. ایشان گمان میکنند که هر چه فرزندشان از دبیرستان یا دبیر بگوید درست است و هر چقدر آنها از فرزندشان پشتیبانی کنند، پدرومادر شایسته ترند. با فشار خانواده دانش آموز، مدیر و دبیر هم زیر فشار پدر مادرها سطح آموزش را پایین میآورند و به همه نمره بالا و خوبی میدهند. افسوس که این موضوع در همه دبیرستانها به ویژه دبیرستانهای غیرانتفاعی روند و روال شده است و جای اعتراضی هم نیست. اگر دبیری سختگیری کند و بخواهد نمره حقیقی نوجوان را بدهد به اندازهای تحت فشار خانوادهها و مدیر قرار میگیرد که کارش مختل میشود. تازه سال آینده نیز از او دعوت به کار نخواهد شد. این روند و روال باعث شده که سطح آموزش پایین بیاید. آموزش و پرورش هم کاری برای از بین بردن این مشکل انجام نمیدهد و همه چیز را به عهده دبیرستانها گذاشته است.
اما آیا این نمره دروغین کاری برای دانش آموز یا جامعه انجام میدهد؟ آیا این نمره دروغین کمکی به پیشرفت دانش آموز میکند؟ روشن است که نمرههای دروغین فقط سطح آموزش را پایین میآورد و در آینده میتواند هم برای جامعه و هم برای خانوادهها دردسرساز باشد. این حقیقتی است انکارناپذیر که در این زمانه نه دبیر و نه دبیرستان کاری برای رفع آن نمیتوانند انجام دهند.
۱۴۰۴/۹/۱۲
در یکی از آموزشگاههای تهران عربی و فارسی درس میگفتم. سال پیش هم در همین آموزشگاه مشغول کار بودم و امسال نیز از من خواسته شد که به آموزش این دو زبان بپردازم. از این موضوع استقبال کردم و آموزش در این آموزشگاه را پی گرفتم. دانش آموزان باهوش بودند و از از این نظر هیچ مشکلی نداشتند. اگر خوب درس میخواندند، میتوانستند نمره خوبی بگیرند و مشکلی احساس نمیشد.
مشکل این دانش آموزان این بود که نمیتوانستند سر کلاس بنشیند و از عربی و فارسی خوششان نمیآمد و یا اینکه از من خوششان نمیآمد. این دختران به گونهای بودند که همین که من میخواستم درس بدهم، بلند میشدند راه میافتادند بیرون میرفتند تا میخواستند موضوعی را آغاز کنم، با رفتارهایی چون خنده و پراندن یک موضوع و باز و بسته کردن در و کارهای مانند این کلاس را به هم میریختند. درست روی صندلیها نمینشستند. انگار در قهوه خانهاند؛ روی میز مینشستند؛ پای خودشان را دراز میکردند و خلاصه به هر شیوهای شده، سخن مرا میبریدند و کاری میکردند که من رشته سخن را گم کنم.
من هیچ توقعی از دانش آموزان نداشتم این ها بچهاند و چه بسا در آینده دگر شوند و راه خود را بیابد. غرض من آن است که با همکارانی چون خودم موضوع را در میان بگذارم تا ایشان نیز در آینده آگاهتر و با تجربهتر در کلاس حاضر شوند. به هر روی و سان دو ماهی گذشت هر کاری که من میگفتم، دلیلی برای رد آن میآوردند؛ برای نمونه میگفتم باید کتاب داشته باشید و مطالب درسی من را در کتاب یادداشت کنید. آنها میگفتند کتاب کمک درسی خودتان را خریدهایم و نیازی به یادداشت کردن نیست.
اگر تکلیفی هم میفرستادند دست و پا شکسته آن را انجام میدادند و یا اصلاً انجام نمیدادند. مشکل دیگر کلاس غیبت دانشآموزان بود همیشه نزدیک سی درصد دانش آموزان در کلاس نبودند به این دلیل که سرم درد میکند؛ دشتانم؛ دچار مشکل شده ام و سر کلاس نمیتوانم بنشینم. آمادگی کلاس را ندارم و غیره. حتی ساعت کلاسی را هم کم میکردند مثلاً اگر کلاس از ساعت ۶ آغاز میشد و تا ۹ کلاس داشتیم و نیم ساعت هم زنگ تفریح بود، ساعت کلاس را شش و نیم آغاز میکردند؛ زنگ تفریح نیم ساعته را تا ۴۵ دقیقه طول میدادند و ساعت ۸:۴۵ کلاس را تعطیل میکردند و میگفتند دیگر کشش نداریم. بعد از یکی دو ماه من یک آزمون گرفتم بیدرنگ پس از آزمون شاکی شدند که کلاس ما بازدهی ندارد و این استادمان بلد نیست درس دهد. همین دانش آموزانی که پیوسته میگفتند این بخش را خودمان میخوانیم؛ این بخش ساده است؛ آن بخش مهم نیست، خستهایم و غیره امروز مدعی شده بودند که فلانی اصلاً هیچ درس نمیدهد.
معمولاً خانوادهها هم از فرزندانشان پشتیبانی میکند هر چه فرزندانشان بگویند آن را وحی منزل به شمار میآورد. خلاصه ایشان برای من مشکل آفرین شدند و کار من را زیر سوال بردند. غرض از بازگفت این ماجرا این بود که به دبیران موارد زیر را گوشزد کنم:
۱- از دانش آموزان مدرک جمع آوری کنید. اگر میگویند این بخش ساده است، درس ندهید، بلافاصله از همه امضا بگیرید که این بخش نیاز به تدریس ندارد. اگر میگویند تکلیف نمینویسیم، از خانوادههایشان امضا بگیرید که بچههایشان تکلیف نمینویسند؛ زیرا در غیر این صورت همین را ابزاری برای به ریشخند گرفتن شما میکند. اگر میگویند این ساعت درس ندهید استراحت کنیم از همه امضا بگیرید و مسئولان مدرسه را آگاه کنید.
۲- دانش آموزان را به حال خود رها نکنید. بیشتر دانش آموزان اگر در آزمون نتیجه خوبی نگیرند، پشت آموزگار و دبیر حرف در میآورند که می گویند، او بلد نیست درس بدهد. اگر دانش آموزان میگویند درس نخوانیم، آگاه باشید که در پایان سال، ایشان مسئولیت اعمال خود را نمیپذیرند. اگر به مشکلی برخورد کنند، حتماً پای شما را وسط میکشند.
۳- اعتماد به دانش آموزان نداشته باشید. نه اینکه همه دانش آموزان بدند. اول اینکه ایشان بچهاند و ناآگاه؛ دوم اینکه حتی اگر ۵ درصد دانش آموزان شاکی شوند معلم زیان خواهد کرد. برد همیشه با دانش آموز است. درشتی و نرمی به هم در خوش است. باید در کنار نرمی درشتی هم باشد. دبیری ندیده ام که نرم باشد و نتیجه بگیرد. دانش آموزان این نرم خویی را ارج نمینهد. آن را بیشتر به حساب ناتوانی دبیر می گذارد.
۴- برنامه درسی را بنویسید و برای هر کاری سند درست کنید. اگر دیدید که این هفته برخی غایب اند، حتماً اینها را زیر نظر داشته باشید زیرا همینها که غایبند ممکن است در پایان شاکی شوند که ما درس را نفهمیدیم. در صورتی که اگر برگهای باشد روشن میشود که در اکثر کلاسها غایب بودند.
۵- پیوسته تکلیف دانش آموزان را پایش کنید و مطمئن شوید که به تعداد ساعاتی که درس میدهید در خانه درس خوانده میشود. پرسش کلاسی فراموش نشود. بازخواست و گزارش دانش آموز اخلالگر و درس نخوان باید جز برنامهها باشد. در غیر این صورت همه چیز به زبان دبیر خواهد بود.
۱۴۰۴/۹/۱۰
سرپرستان دانش آموز
همکاری و هماهنگی با پدران و مادران یکی از بایستههای آموزشی است. دبیر خوب باید با پدر و مادران هماهنگ و همسو باشد. تنش میان دبیر و پدر و مادران مشکل ساز است. این موضوع به ویژه در دبستان و دوره اول بسیار مشهود است. در مقطع راهنمایی دوره اول و دبستان پدر و مادرها بسیار بیشتر به کار و کنش فرزندانشان نظارت میکنند تا در مقطع دبیرستان دوره دوم. در دوره نخست و راهنمایی فراگیران و دانش آموزان کمسال اند و پدر و مادر نقش بیشتری در زندگی نوجوان دارد؛ اما در دبیرستان دانش آموزان کمتر اجازه میدهند که پدر و مادرشان در کارشان دخالت کنند؛ خوش دارند که خودشان برای کارهایشان تصمیم بگیرند. خلاصه اینکه دبیرانی که در دوره اول مشغول کارند بهتر است از این موضوع آگاه باشند و در نظر بگیرند که رفتارشان زیر ذرهبین پدر و مادرهاست. اگر دانش آموزی، موضوعی را به غلط به خانه ببرد، ممکن است که پدر و مادر با تکیه به گفته فرزند خود از شما انتقاد کند و به مدیر دبیرستان گزارش کند و برای شما مشکل بیافریند.
برای نمونه یاد دارم که در یکی از کلاسهایم دانش آموزی سر و صدا کرد و کلاس را به هم ریخت من ستوهیده از رفتار او داد زدم و کوشیدم کلاس را خاموش کنم. دانش آموز رفته بود و در خانه گفته بود، دبیر در کلاس من را زده است. در صورتی که من به هیچ عنوان دستی به او دراز نکرده بودم. پدر و مادر او به دبیرستان زنگ زدند و نزدیک سه هفته موضوع را پیگیری کردند. پیش من آمدند و خواستند من را بازخواست کنند. پس از اینکه یک ساعت من را بازخواست کردند و به صلابه کشیدند از پدر او خواستم که فرزندش را صدا کند و دوباره موضوع را جویا شود. پدر کنار در اتاق رفت و فرزندش را صدا کرد از او پرسید که آیا دبیرت، تو را زده است؟ او گفت نه او من را نزده است. فقط داد زده است. خلاصه که پدر متوجه شد، اشتباه کرده است، حتی از من پوزش هم نخواست. بیدرنگ در را باز کرد و رفت همین و بس؛ برای همین دبیران باید متوجه باشند که پدر و مادران فرزندانشان را پاکدامن و معصوم میدانند و هر آنچه از ایشان میشنوند میپذیرد؛ البته روی سخن من همه با همه پدر مادرها نیست؛ بلکه منظورم اندک شماریاند که میتوانند دردسرساز باشند. خلاصه اینکه یکی از راههای کامیابی در دبیرستانها و درسها شیوه برخورد با پدر و مادرهاست روابط درست و سنجیده با پدر و مادرها حتی اگر سخن نادرستی بگویند میتواند دبیر را موفق گرداند. اگر من از کوره در میرفتم و رفتاری ناشایست و نسنجیده داشتم، خود به خود پدر شاکی و فرزندش داوری را میبردند و همه چیز به زیان من میانجامید؛ ولی با برخورد درست و سنجیده من، آنها شرمنده شدند و پشیمان و خجالت زده از دبیرستان بازگشتند.
۱۴۰۴/۸/۳۰
کلاسداری
یکی از مشکلات بزرگ بر سر راه آموزگاری، کلاسداری آن است. دبیر باید بکوشد تا همه زمان کلاس را پر کند و وقت خالی برای اخلاگری و سروصدا نگذارد. در غیر این صورت دانش آموزان کلاس را به هم میریزند و سروصدا بلند می کنند و بسا که کلاسهای دیگر نیز از سر و صدای کلاس شما آزرده و رنجور شوند و چه بسا که مدیر از شیوه کلاسداری شما گلهمند گردد . خُب در این شرایط چه باید کرد؟ چگونه میتوان وقت کلاس را پر کرد تا دانش آموزان فرصتی برای سروصدا و به هم ریختن کلاس نداشته باشند. به ویژه این مشکل در کلاسهایی که دانش آموزان پرشماری دارد، دو چندان می شود و میتواند بسیار بحران ساز باشد.
در این وضعیت به دبیران پیشنهاد میکنم که پیش از اینکه به کلاس بروند، برای درس خود برنامهای بنویسند و با برنامه ریزی کامل به کلاس بروند. برای نمونه بگویند ۵ دقیقه حاضرغایب میکنم؛ سپس تکلیف دانش آموزان را میبینم؛ پس از آن، چند نفر از دانشآموزان را پای تخته می آورم و درس هفته پیش را از ایشان میپرسم. به این شیوه نزدیک به نیم ساعت کلاس پر میشود. با این کار، دانش آموزان سر کلاس بیکار نیستند تا فرصتی برای سر و صدا پیدا کنند و کلاس را به هم بریزند. امروزه بیشتر دانش آموزان نمیتوانند یک ساعت و نیم سر کلاس بنشینند و درس بخوانند. معمولا پس از نیم ساعت خسته میشوند و پچ پچ می آغازد. در این وضعیت دبیر باید چه چاره ای بیندیشد؟ راه کار چیست؟ اگر آموزگار نتواند راهی بیابد و مدت بازمانده را پر کند، با مشکل روبارو خواهد شد و کلاسش به هم میریزد. نگارنده پیش نهاد می کند که با این سه کار گفته شده مدت زمان کلاس را پر کند و کلاس را از خشکی درآورد:
۱- حاضرغایب کردن
۲- دیدن تکلیف فراگیران
۳- پرسش کلاسی
۴- همیاری خواستن از دانش آموزان
با این سه ترفند خود به خود وقت کلاس تا اندازهای پر میشود و راه برای سر و صدا کردن دانش آموز اخلالگر بسته میگردد. حتی دبیر با توجه به وضعیت کلاس میتواند یک ربع کلاس را به بازخوانی درس هفته پیش ویژه بدارد. او میتواند به دانش آموز بگوید میخواهم درس هفته پیش را بپرسم. برخی میگویند: آماده نیستیم و شما نگفته بودید درس هفته پیش پرسیده می شود. شما نیز می توانید بی درنگ بگوید یک ربع به شما وقت میدهم تا درس هفته پیش را بازخوانی کنید. به این شیوه مدت زمان کلاس پر میشود و احتمال شلوغ کردن دانش آموز میکاهد. در صورتی دانش آموز شلوغ میکند که وقتش خالی باشد و کاری برای انجام دادن نداشته باشد. اگر به دانشآموزان کار سپرده شود، راه به هم ریختن کلاس بسته میگردد.
دیگر اینکه در برخی از وضعیتها دانش آموزان ستودهیده از درس، توان دل دادن به درس را ندارند. خُب در این حالت چه باید کرد؟ در وضعیتی که دانش آموزان خستهاند؛ آخر سال است یا تازه از تعطیلات نوروزی برگشته اند و هنوز با جو مدرسه و دبیرستان خوگیر نشده اند، راه کار چیست؟ همیشه درسها را با زور نمی توان پیش ببرید. گاهی کلاس نیاز به تفریح و سرگرمی دارد.
من پیشنهاد میکنم که در دقایق پایانی کلاس یا زمانی که دانش آموزان بسیار خستهاند برای بچهها داستانهای شیرین و دلنشین بازگو کنید. داستان برای دانش آموز به ویژه دختران بسیار گیرا و دلنشین است. اگر داستان عاشقانه و گیرا باشد نظر همه را جلب میکند و کلاس آرام میشود. من معمولاً چند داستان دلنشین در یاد دارم و زمانهایی که حس میکنم بچهها آمادگی درس را ندارند برایشان داستان میگویند. پسرها بیشتر به ورزش و اخبار ورزشی علاقمندند. اخبار ورزشی به ویژه فوتبال میتواند موضوع جالبی برای پر کردن خلأهای کلاس باشد.
۱۴۰۴/۸/۲۰
همیاری دانش آموزان با دبیر
یکی از نکتههایی که بسیار به کلاسداری یاری میرساند کمک خواستن از دانش آموزان است. زمانی که دبیری از دانشآموزی یاری میخواهد هم کارش سادهتر میشود و هم رابطه دانش آموز با دبیر استوارتر میگردد. دبیری و آموزگاری کار دشواری است. برای مدت کوتاه میتوان آموزگاری پر جنب و جوش بود؛ اما در دراز مدت، به مدت ۳۰ سال کار کردن بسیار دشوار است. کمابیش در بیشتر کشورهای جهان آموزگاری، پیشهای است دشوار و معمولاً آموزگاران پس از یکی دو سال این پیشه را رها میکنند و به کار دیگری دل میسپارند. برای اینکه کار و پیشه را سادهتر کنیم باید به شیوهای مسئولیت و کار و کنش دبیر را بکاهیم. هنگامی که کارها را به دانشآموزان میسپاریم، هم دشواری کار کاسته میشود و هم به دانشآموزان انگیزه میدهیم که بهتر و بیشتر درس بخوانند و کلاس از خشکی و یکنواختی بیرون بیاید.
دانش آموز جوان از یکجا نشستن و بی جنب و جوش بودن بیزار است. جوانی همیشه با جنب و جوش و تکاپو همراه بوده است؛ برای همین ما باید کاری کنیم که فراگیر از جای خودش برخیزد؛ راه برود و یکنواخت روی صندلی ننشیند. همیاری خواستن از فراگیران همه این کارها را فراهم میکند. من همیشه میکوشم از دانش آموزان یاری بخواهم؛ برای نمونه از دانش آموزی میخواهم حاضر غایب کند یا به همراه من بیاید و هنگامی که من تکلیف دانش آموزان دیگر را میبینم، به همشاگردی هایش مثبت و منفی دهد. از یکی میخواهم تکلیفها را خط بزند. خلاصه اینکه هرجا شدنی است باید از دانش آموزان یاری خواست.
هنگامی که فارسی عربی یا انگلیسی آموزش میدهید میتوانید از یک دانش آموز بخواهید که پای تخته بیاید و در حین آموزش، واژههای تازه، معنی، نکته های ارزنده را روی تخته بنگارد یا حتی میتوانید از دو نفر یاری بخواهید. اگر وقت کلاس اجازه میدهد کلاس را به دو سه بخش کنید و برای هر بخش سرگروهی بگزینید و از آنها بخواهید تکلیف دانش آموزان را ببینند. البته بهتر است هر از چندگاه سرگروهها را زیر نظر داشته باشید و کارهایشان را بازبینی کنید تا وظیفه خود را درست انجام دهند و پارتی بازی نکنند. پایان سخن اینکه کلاسداری سختترین خویشکاری دبیر است. دبیر کامیاب نیاز به دانش بسیار بالایی ندارد. او بیشتر نیاز به کلاسداری و شیوه برخورد با دیگران دارد. همیاری دانش آموز یکی از عوامل کامیابی و پیشرفت در کلاسداری است.
۱۴۰۴/۷/۷
برنامه ریزی و پیش بینی سال آموزشی
سال گذشته در بیش از هفت دبیرستان درس میگفتم و وقتم یکسره پر بود و زمان برای کمتر کاری داشتم. پارسال برایم سال پرباری بود و درسهای بیشماری را می گفتم. فقط روزهایی که دبیرستان کار آسوده بود، وقت آرمیدن و استراحت داشتم. در سال گذشته پنجشنبهها نیز کار داشتم و تنها روز آدینه در خانه بودم. امسال اینگونه نشد. گمان میکردم همان برنامه سال پیش را پی خواهم گرفت؛ اما افسوس که کارها آنگونه که گمان میکردم، پیش نرفت و برخی از روزهایم تهی ماند. دولت بخشنامه فرستاده بود که پنجشنبهها نباید فوق برنامه گذاشته شود؛ برای همین روز پنجشنبه کارآسوده شدم . از سوی دیگر یکی از دبیرستانهایی که نزدیک به ده سال در آن کار میکردم و یک روز در هفته در آنجا بودم، برنامهاش را دگر کرد و من نتوانستم امسال در آن دبیرستان باشم؛ از این رو یکشنبه نیز کار آسوده شدم. گله من از این دبیرستان آن است که چرا همان خرداد ماه به من نگفتند که سال آینده برنامهشان دگر شده است. در خرداد ماه از من وقت گرفتند، ولی بر سر قول خود نبودند و به سادگی برنامه شان را عوض کردند. جای شگفتی است که برخی از دست اندرکاران مدرسه ها هیچ در اندیشه دبیران نیستند و نسبت به دبیران خود، کمتر حس مسئولیت می کنن. آیا کسی که احساس مسئولیت می کند، به سادگی نام دبیری را خط می زند و حتا پیامکی برای او نمی فرستد که برنامه خود را در دبیرستان دیگری ببندد؟ این گونه با همقطاران و همکاران خود رفتار کردن شایسته نیست. باید خود را جای دبیر بگذارند و ببینند اگر با خودشان اینگونه رفتار شود، چه احساسی خواهند داشت. آن چه برای خود نمی پسندیم برای دیگران هم نباید بپسندیم. به هر روی هفته کاری من پر نشد و فقط دو روز کاری ام پر شد.
آیا نمی شد، در خرداد یا تیرماه پیامکی برای من بفرستند و من را بیآگاهانند تا من در جای دیگری کار بیابم؛ آیا فرستادن یک پیامک ساده این اندازه دشوار و توانفرساست. آری، این کار را نکردند و اواسط شهریورماه من به دبیرستان زنگ زدم و از ماجرا آگاهی یافتم. شگفت است که این اندازه مردم بیمسئولیت اند. اگر زودتر به من گفته بودند، چندین دبیرستان از من وقت میخواستند و من به آسانی میتوانستم وقتم را پر کنم. اما در اواسط شهریور یافتن کار در مدرسهها سخت خواهد شد و بسا که دبیر نتواند وقتش را پر کند و تا پایان سال روز خالی اش پر نشود. به هر روی، دبیران ارجمند به ویژه آنانی که در دبیرستانهای غیردولتی کار میکنند، حتماً خودشان زودتر با دبیرستان تماس بگیرند و از برنامه سال آینده آگاهی یابند و کار را به عهده دبیرستانها نگذارند.

