سعید

آموزه یکم: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

آرامگاه سعدی
آرامگاه سعدی

قلمرو زبانی: دیده: چشم / آوا: صدا / قلمرو ادبی: قافیه: زیبای، آوای / واج‌آرایی: «ن» / ردیف: تو را / واژه‌آرایی: تو، نیست

بازگردانی: چشمی نیست که چهره زیبای تو را نبیند. گوشی نیست که صدای تو را نشنود.

پیام: اقرار همگان به وجود خدا

قلمرو زبانی: بامداد: صبح / لیل: شب / نهار: روز / بُوَد: می باشد (بن ماضی: بود؛ بن مضارع: بو) / صحرا: دشت / قلمرو ادبی: قالب: قصیده / قافیه: نهار، بهار / جناس: نهار، بهار / لیل، نهار: تضاد

بازگردانی: صبح زود که درازای شب و روز برابر است، رفتن به دشت و تماشای گل‌های بهاری شادی بخش است.

پیام: زیبایی و شادی بخشی بهار

قلمرو زبانی: تنبیه: هشیار کردن، آگاه ساختن کسی بر کاری / خداوند مصراع نخست: صاحب / خداوند دل: صاحب دل، انسان صاحب ذوق و عارف / اقرار: اعتراف / قلمرو ادبی: دل: مجاز از احساس و آگاهی / واژه‌آرایی (تکرار): ندارد، دل / جناس همسان: خداوند (۱- صاحب ۲- ایزد)

بازگردانی: همه پدیده‌های آفرینش برای آگاه کردن انسان‌ها ست. اگر کسی وجود خدا را رد کند و به او ایمان نیاورد، ذوق و احساسی ندارد.

پیام: لزوم ایمان آوردن به خدا

قلمرو زبانی: نقش: نقاشی / عجب: شگفت‌آور، عجیب / که: کس / فکرت: فکر / حذف فعل «است» در مصراع نخست/ قلمرو ادبی: در و دیوار وجود: اضافه استعاری (وجود مانند خانه ای است که در و دیوار دارد.)/ نقش بر دیوار بودن: تشبیه (آن کس مانند نقش دیوار است.)؛ کنایه از جان نداشتن، مرده‌دل بودن / تکرار: دیوار / بر، در؛ در، هر: جناس / نقش: استعاره از پدیده‌های هستی

بازگردانی: هر کسی که با وجود این همه پدیده‌های شگفت هستی به آفریننده آن‌ها فکر نکند، مانند مرده ای است که روح ندارد.

پیام: پدیده های هستی نشانه خداست

قلمرو زبانی: تسبیح: خدا را به پاکی یاد کردن، نیایش کردن / مستمع: شنونده / اسرار: ج سرّ، رازها / قلمرو ادبی: تناسب: کوه، دریا، درختان / کوه و دریا و درختان: مجاز از همه هستی / کوه … در تسبیح‌اند: جانبخشی / تلمیح به آیه قرآن

بازگردانی: همه هستی در حال نیایش خداوندند، اما هر شنونده‌ای این رازها درک نمی کند و صدای ستایش ایشان را نمی‌شنود.

پیام: همه هستی خدا را می ستاید

قلمرو زبانی: مرغ: پرنده / آخِر: سرانجام / خفته: خوابیده (ای خفته: منادا، یک جمله)/ جهالت: نادانی / تعداد جمله: چهار / قلمرو ادبی: مرغان سحر می‌گویند: جانبخشی / خفته: کنایه از ناآگاه / سر از خواب برداشتن: کنایه از بیدار شدن / خواب جهالت: اضافه تشبیهی / سحر، سر: جناس

بازگردانی: آیا خبر داری که پرندگان سحری می‌گویند: ای انسان نادان، از بی‌خبری و نادانی بیدار شو.

پیام: باید سر از خواب ناآگاهی برداشت

قلمرو زبانی: غفلت: ناآگاهی / حیف: دریغ / حذف فعل «داری» در مصراع نخست و «است» در مصراع دوم/ تعداد جمله: چهار/ قلمرو ادبی: پرسش انکاری / چو بنفشه: تشبیه / جناس ناهمسان: سر، در / چو بنفشه، سر غفلت در پیش؛ نرگس بیدار: جانبخشی / سر در پیش داشتن: کنایه از دنبال گرفتن / خواب، بیدار: تضاد

بازگردانی: تا کی می‌خواهی مانند گل بنفشه در غفلت و نادانی به سر ببری؟‌ حیف است که تو بی‌خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد.

پیام: سر از خواب غفلت برداشتن

قلمرو زبانی: «که» اول و دوم: چه کسی / الوان: ج لون، رنگارنگ / داند: تواند / برآوردن: بیرون آوردن / گل صدبرگ: گونه ای گل/ قلمرو ادبی: چوب: مجاز از درخت / خار: مجاز از بوته خار / جناس: که (۱- چه کسی ۲- حرف پیوند) / پرسش انکاری / گل، خار: تضاد

بازگردانی: چه کسی جز خداوند می‌تواند از درخت،‌ میوه‌های رنگارنگ و از بوته خار، گل‌های سرخ و زیبا برویاند.

پیام: توانمندی خدا

قلمرو زبانی: عنب: انگور / زرّین: طلایی / عاجز: ناتوان / حقّه: جعبه، ظرفی کوچک که در آن جواهر یا چیزهای دیگر نگهداری می‌شود. / قلمرو ادبی: حقّه انار: اضافه تشبیهی / یاقوت: استعاره از دانه انار / تناسب: خوشه، عنب، انار

بازگردانی: عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور سرگشته می شود. انسان نمی تواند زیبایی دانه‌های انار را که مانند یاقوتی در کاسه انار است،‌ درک کند.

پیام: ناتوانی عقل در شناخت آفرینش

قلمرو زبانی: تقدیر: فرمان خدا، قسمت و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده است. / مسخّر کردن: رام و فرمانبردار کردن / لیل: شب / نهار: روز / حذف فعل «است» در مصراع نخست / قلمرو ادبی: لیل، نهار: تضاد / تناسب: ماه و خورشید، لیل، نهار

بازگردانی: خداوند پاک و بی‌عیب با فرمان خودش، تمام پدیده‌ها و موجودات را (ماه و خورشید و شب و روز) را فرمانبردار خود کرده است.

پیام: هستی فرمانبردار خداست

مترادف: پاک، بی‌عیب

قلمرو زبانی: اندر: در / کرم: بخشندگی / رحمت: مهربانی / قلمرو ادبی: تضاد: یک، هزار

بازگردانی: همه مردم تا روز قیامت درباره‌ بخشش و مهربانی خداوند سخن می‌گویند؛ اما باز هم یکی از هزاران لطف و مهر خداوند گفته نمی‌شود.

پیام: کرم و رحمت خدا

قلمرو زبانی: بارخدا: خدای آفریننده / اِنعام: بخشش، نعمت دادن / قلمرو ادبی: از عدد بیرون است: کنایه از اینکه بی‌شمار است.

بازگردانی: پروردگارا، نعمت‌های تو شمارش ناپذیر است و هیچ انسان شکر‌گزاری نمی‌تواند شکر نعمت‌های بی‌کران تو را به جای آورد.

پیام: ناتوانی در شکرگزاری

گوشزد: واژه هایی که بر وزن «اِفعال» بیایند، همه مفردند و واژگانی که بر وزن «اَفعال» همه جمع؛ مانند: «اِخبار»: خبردادن، «اَخبار»: خبرها؛ «اِعمال»: به کار بستن، «اَعمال»: عمل‌ها؛ «اِنعام»: بخشش، «اَنعام»: چهارپایان.

قلمرو زبانی: سعدیا: ای سعدی (منادا، یک جمله)؛ تخلّص / راست‌رو: مخالف کج رو، درستکار، کسی که از راه راست، خارج نمی‌شود. / گوی: توپ / رفتار: روش / سعادت: خوشبختی / منزل: مقصد / قلمرو ادبی: گوی بردن: کنایه از پیشی گرفتن، بازی را بردن / گوی سعادت: اضافه تشبیهی / تضاد: راست رُو، کج رفتار

بازگردانی: ای سعدی، انسان‌های درست‌ کردار به خوشبختی می‌رسند؛ بنابراین تو هم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان بدرفتار به هدفش نمی‌رسد.

پیام: وجوب راست‌کرداری

کلیّات سعدی: به مجموعه آثار سعدی می‌گویند که شامل: گلستان، بوستان، غزلیات، قطعات، قصاید و … است که در یک جلد کتاب گرد آمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا