آموزه چهارم: همنشین

قلمرو زبانی: مصاحبت: همسخنی / شکیبا: بردبار / دل انگیز: خوب ، پسندیده / صفا:  پاکی / قلمرو ادبی: از پیشِ رو بردارد: کنایه از اینکه حل کند / تضاد: خوشی و ناخوشی / همچون وزش نسیم دل‌انگیزی: تشبیه

همنشین

قلمرو زبانی: غایب: ناپیدا / قلمرو ادبی: تشبیه: دیدار یار غایب دانی مانند ابری است که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد (مشبه: دیدار یار غایب؛ مشبه به: ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد؛ وجه شبه: ذوق داشتن؛ ادات تشبیه: ندارد) / واج آرایی «ر» و «د» / مراعات نظیر

قلمرو زبانی: در پی: به دنبال / مصائب: ج مصیبت؛ گرفتاری / ذوق: شوق / قلمرو ادبی: تضاد: روانی و جسمانی / تضمین: شعر سعدی (ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی)

قلمرو زبانی: دلسوز: مهربان، نیکدل / مربّی: آموزگار، پرورنده / لاف زدن: ادعا کردن / جامه: لباس / قلمرو ادبی: دام و چاه: استعاره از مشکلات / … گرگ‌هایی در جامۀ گوسفندان اند: تشبیه / گرگ، گوسفند: تضاد

قلمرو زبانی: ستاندن: گرفتن / سلیم: مارگزیده / نار: آتش (منظور آتش دوزخ است.)/ مقیم: ماندگار / قلمرو ادبی: جان ستاندن: کشتن/ واج آرایی «ر» و «د»

بازگردانی: مار بد فقط مار گزیده را می کشد؛ ولی یار بد آدمی را به سوی دوزخ می کشاند.

پیام: دوری از همنشینی با بدان

قلمرو زبانی: منش: خوی، شخصیّت / پلید: آلوده، ناپاک / ار: اگر / مقیم: ماندگار / قلمرو ادبی: قالب: قطعه / تضاد: پاک، پلید / واج آرایی «ب» و «ر»

بازگردانی: با انسان های بد ننشین؛ زیرا اگرچه تو پاکی، گفتگو با بدان تو را ناپاک می‌کند.

اگر چه آفتاب روشن است؛ اما تکه ابری، می تواند آن را ناپدید و ناپیدا کند.

پیام: دوری از همنشینی با بدان

قلمرو زبانی: طبیعت: سرشت، منش / طریقت: راه، روش، آیین / قلمرو ادبی: سجع

قلمرو زبانی: نبوّت: پیامبری / مردم: انسان / قلمرو ادبی: تلمیح به داستان حضرت نوح / تضاد: خوشی و ناخوشی / تشبیه: سگ اصحاب مردم شد

بازگردانی: پسر نوح با انسان های بد نشست، خاندان پیامبری از او گرفته شد.

سگ اصحاب کهف چند  روزی دنبال انسان های نیک رفت و همانند انسان ارزشمند شد.

قلمرو زبانی: گرایش: میل / خصال: خو / شخصیت: منش / متعالی: والا

۱- در متن درس، چه کسانی به عنوان مشاوران خوب، معرّفی شده اند؟ – پدر و مادر، معلّمان دلسوز و مربّیان باتجربه

۲- به نظر شما چرا سعدی، پسر نوح (ع) را با سگ اصحاب کهف، مقایسه کرده است؟ – زیرا نوح با دوستان بد نشست و گمراه شد. سگ اصحاب کهف یاران خوب یافت و ارزنده شد.

۳- چرا باید از معاشرت با همنشین بد، پرهیز کرد؟ – زیرا انسان، تحت تأثیر رفتار و کردار دوست قرار می‌گیرد. رفیق بد، عامل ویرانگری و انحراف انسان را فراهم می‌کند. همنشینی با بدان باعث می شود خوی و خصلت آنان در ما اثر کند یا اینکه به فساد و بدی متهم گردیم.

۴- ……………………………………….

به جمله‌های زیر، توجّه کنید.

حسن، خانه ای بزرگ تر از خانه علی خرید.

زهرا رفتاری دوستانه تر از فرنگیس دارد.

در جمله نخست، خانه حسن با خانه علی مقایسه شده است، در جمله دوم برتری زهرا در مقایسه با فرنگیس بیان شده است.

هر گاه بخواهیم دو چیز را با هم بسنجیم و یکی را بر دیگری برتری بدهیم، از «صفت برتر» یا «تفضیلی» بهره می‌گیریم، در این نمونه‌ها، خانه حسن از نظر اندازه، بزرگ تر از خانه علی و دوستی زهرا بیشتر از فرنگیس، بیان شده است.

نشانه صفت برتر یا تفضیلی، پسوند «تر» است که به آخرِ صفت ساده، افزوده می شود؛ مانند: خنک تر، قوی تر، زیباتر، آسوده تر.

صفت برتر، گاهی وابسته پسینِ اسم قرار می‌گیرد؛ مانند: تبریز هوایِ خُنک تری از یزد دارد.

اکنون به جمله های زیر، توجّه کنید:

آقای حسینی، مهربان ترین معلم مدرسه است.

نثر گلستان سعدی، بهترین نثر ادب فارسی است.

در جمله نخست، آقای حسینی با دیگر معلّمان مدرسه مقایسه شده و مهربان‌ترین آنها توصیف شده است و در جمله دوم، نثر گلستان سعدی با دیگر نثرهای ادب فارسی مقایسه شده و بر همه برتری داده شده است.

نشانه صفت «برترین» یا «عالی» پسوند «ترین» است. این نشانه، همواره به آخر صفت ساده، افزوده می شود.

در صفت برتر، مقایسه میان دو چیز صورت می‌گیرد، امّا در صفت برترین، یک چیز با چیزهای دیگر (یک نمونه با انواع خود) سنجیده می‌شود. صفت برترین، وابسته پیشینِ اسم است مانند: مهربان ترین معلّم

صفت سادهصفت برترصفت برترین
پاکپا ک‌‍ترپا ک‌ترین
آرامآرام‌ترآرام‌ترین
🌺اینستاگرام: jafari.saeed.ir    🌺 @sjafari_ir    🌺 www.jafarisaeed.ir    @JS_ir 🌺    
saeedjafari
jafarisaeed

۱- درباره آیات، روایات و داستان‌ها و اشعار دیگری که درباره دوستی و دوست یابی دوره نوجوانی شنیده یا خوانده اید، گفت وگو کنید. – به اختیار دانش آموز.

۲- درباره بیت زیر، گفت وگو کنید و نتیجه را به کلاس گزارش دهید.

– به اختیار دانش آموزان

بازگردانی: آیا می‌دانی دیدار دوستی که مدتی غایب بوده است، چه ذوقی دارد؟ مانند اَبری است که در بیابان بر تشنه ببارد.

گیف آبنبات

 الف) تنهایی، یکی از ………… مصائب است. (سنگین، سنگین‌تر، سنگین ترین)

ب) میهن ما ………… از هر کشور دیگر جهان است . (زیبا، زیباتر، زیباترین)

– که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟ / یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟

– چو بفروختی، از که خواهی خرید؟ / متاع جوانی به بازار نیست

یکی از بزرگان، پارسایی را گفت چه گویی در حقِّ فلان عابد که دیگران در حقِّ وی به طعنه، سخن‌ها گفته اند. گفت: «بر ظاهرش، عیب نمی‌بینم و در باطنش، غیب نمی‌دانم

قلمرو زبانی: پارسا: پاکدامن، پرهیزکار / در حقِّ: درباره / عابد: پرستشگر، پرستنده، زاهد / طعنه: سرزنش، سرکوفت / قلمرو ادبی: ظاهر، باطن: تضاد / سجع (پایه سجع: نمی بینم، نمی دانم؛ عیب، غیب)

نباید درباره دیگران زود داوری کنیم، همچنین نباید تحت تأثیر گفته دیگران قرار گرفته و زود درباره دیگران قضاوت کنیم.

هلن کلر، زنی نابینا و نویسنده است که برای درک بهتر معجزه آفرینش، ما را به بهره گیری از قابلیت های وجودمان دعوت می کند. اینک خلاصه ای از زندگی او را از زبان خود او می‌خوانیم:

دختر

قلمرو زبانی: عَشَقه: پیچک / پاییدن: ماندن، مراقب بودن / زرین: طلایی / ظلمت: تاریکی / قلمرو ادبی:

قلمرو زبانی: وقایع: ج واقعه / رخ دادن: اتفاق افتادن / تکلّم کردن: سخن گفتن / مغموم: اندوهگین / مدارس: ج مدرسه / قلمرو ادبی: دیوانه وار: مانند دیوانگان (وا: ادات تشبیه)

قلمرو زبانی: مزارع: ج مزرعه / مواهب: ج موهبت، بخشش / اشیا: ج شیء / قلمرو ادبی:

قلمرو زبانی: لوح: تخته / بی قرار: ناآرام / متوقّع: توقع دارنده / راضی: خرسند / قلمرو ادبی: پرسش‌های خشکِ: حس آمیزی / سر را گرم کردن: کنایه از مشغول کردن

قلمرو زبانی: مصمّم: استوار، پابرجا / پاییدن: ماندن، مراقب بودن / زرین: طلایی / ظلمت: تاریکی / قلمرو ادبی: زندان خاموشی: اضافه تشبیهی / در … شکسته شدن: از خاموشی رستن و نجات یافتن / شب و روز: تضاد

قلمرو زبانی: موانع: ج مانع / تحقق یافتن: برآورده شدن / مواجه: رویارویی / افسرده: اندوهگین / نمایان: آشکار / فراغ بال: آسایش / تأنّی: درنگ / قلمرو ادبی: از سر راه برداشتن: کنایه از زدودن / از بلندی‌های دشوار بالا رفتن: کنایه از تحمل سختی ها / امتحانات بزرگ ترین دیو‌های وحشتناک زندگی دانشگاهی من بودند: تشبیه / پشت کسی را به خاک رساندن: کنایه از شکست دادن

قلمرو زبانی: نقایص: ج نقیصه، کمبود / جذبه: کشش / سرور: شادی / ربودن: گرفتن (بن ماضی: ربود، بن مضارع: ربا) / قلمرو ادبی: مانند نور خورشید بود: تشبیه / ادبیّات بهشت موعود بود: تشبیه / سرگرمی: کنایه

۱- هلن کلر پس از بیمارى به وسیلهٔ کدام یک از حواس پنج گانهٔ خود با جهان خارج ارتباط داشت؟لامسه، با حس دستانش

۲- منظور کلر از این جمله‌ها «در این راه بارها به عقب مى لغزیدم، کمى جلو مى رفتم سپس امیدوار مى شدم» چیست؟یعنی من در این راه با سختی‌های بسیاری روبارو شدم. به زمین افتادم، اما دوباره تکاپوکنان برخاستم و به خودم امید دادم.

۳- نویسنده چه چیزهاىى را براى خود نور خورشید و بهشت دانسته است؟ – کتاب را

پیمایش به بالا