خودارزیابی
۱- برترین و گرامیترین ارمغان «ایران» به دیگر سرزمینها چیست؟
برترین و گرامیترین ارمغان ایران به دیگر سرزمینها اندیشه و خرد و فرهنگ بوده است.
۲- دو تَن از دلیران و پهلوانان نامدار ایرانی را نام ببرید که برای سربلندی ایران کوشیده اند.
رستم / کیخسرو
۳- به نظر شما چگونه میتوان از فرهنگ و ادب فارسی پاسداری کرد؟
فرهنگ ایران را بشناسیم و به فرزندانمان بیاموزیم. بکوشیم این فرهنگ را بشکفانیم و آن را در دیگر کشورهای جهان بگسترانیم.
۴- …………………………………..
دانش ادبی: واج آرایی (نغمه حروف)
هما نطور که در سال گذشته خواندید، یکی از عناصر زیباسازی سخن، کاربرد «تکرار» در کلام است. آهنگ حاصل از این تکرار، گوش را مینوازد و بر موسیقی متن و تأثیر آن میافزاید.
نمونههای زیر را با هم میخوانیم:
■ کشور ما، همواره سرزمین سپند فرّ و فروغ و فرزانگی و فرهیختگی بوده است.
■ لبخند تو خلاصه خوبیهاست / لَختی بخند، خنده گل زیباست
بازگردانی: لبخند تو چکیده همه خوبی ها و زیبایی های جهان است. اندکی بخند؛ زیرا تو مانند گلی و خندیدن گل زیباست.
لخت: اندک
در عبارت و بیت بالا، کدام حروف، بیش از بقیه تکرار شده است؟ – عبارت: ف، ر / بیت: خ
بهره گیری از تکرار حروف، کلام را دل نشینتر میسازد و سبب روشنی و رسایی سخن میشود. به تکرار یک حرف یا صدا ( صامت، مصوِّت) در عبارت یا بیت، «واج آرایی» یا نغمه حروف گفته می شود.



برای آگاهی بیشتر از واج آرایی اینجا و اینجا راکلیک کنید.
گفت و گو
۱- شعری از فردوسی، دربارۀ عظمت و بزرگی ایران بیابید و در کلاس بخوانید.
که ایران چو باغی است خرّم بهار / شکفته همیشه گل کامکار
اگر بفکنی خیره دیوار باغ / چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ
نگر تا تو دیوار او نفکنی / دل و پشت ایرانیان نشکنی
کزان پس بود غارت و تاختن / خروش سواران و کین آختن
زن و کودک و بوم ایرانیان / به اندیشه بد مَنه در میان
هوا خوشگوار و زمین پرنگار / تو گفتی به تیر اندر آمد بهار
همه سر به سر، دست نیکی بَرید / جهانِ جهان را به بد مسپرید
نخوانند بر ما کسی آفرین / چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود / کُنام پلنگان و شیران شود
۲- دربارۀ تکرار حرف و نقش آن در بیت زیر، گفت و گو کنید.
«خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خوارزم، وزان است» (منوچهری دامغانی)
تکرار واج های «خ» «ز» بیت را آهنگین کرده است؛ همچنین تکرار این دو واج ما را به یاد خش خش برگها در فصل خزان میاندازد.
بازگردانی: بلند شوید و جامه خز بیاورید؛ زیرا پاییز فرارسیده و باد خنک از سوی خوارزم وزیدن گرفته است.





فعالیت نوشتاری
۱- غلطهای املایی را در عبارتهای زیر بیابید و اصلاح کنید.
الف) ایران، این خواستگاه بخردان، حتی دشمنان به کین و دل چرکین را در برابر شکوه خود به زانو در میآورد. – خاستگاه
ب) فرزندم، تویی که فرّ و فروق ایران را بدان بازخواهی گرداند و چشم جهانیان را به خیره گی خواهی کشاند. – فروغ / خیرگی
پ) دل از هر گونه آلایش و گمان دربارۀ خویش بپیرای و یزدان پاک را سپاس بگذار. – بگزار
۲- واژههای جمع را به مفرد و واژههای مفرد را به جمع تبدیل کنید.
همگان: همه / ارمغان: ارمغانها / رادان: راد / ادب: آداب
۳- در متن درس، دو جمله بیابید که «تکرار حروف» در آنها بر موسیقی کلام افزوده است.
– آری میهن شکوهمند ما این خاستگاه بخردان و دانایان و روشنرایان، این کانون روشنی و راستی این کشور …
– بخوان و بجوی و بپوی و ایران و خود را بشناس و پروردگار پاک را سپاس بگزار.
۴- مفهوم کلّی عبارت زیر را بنویسید.
«تویی که در این روزگار، چشم و چراغ ایرانی و بهارآفرین باغ ایران.»
یعنی اینکه تو فرزند ایران می توانی سبب شکوفایی و پیشرفت ایران شوی.
هرگاه پسوند «ان / ن» به پایان واژه هایی نظیر «زنده، راننده، دونده، پرنده» افزوده شود، این گونه نوشته می شوند: «زندگی، رانندگی، دوندگان، پرندگان»


حکایت: فوت کوزه گری
کوزهگری ماهر و ورزیده شاگردی داشت که چندین سال نزد او کار کرده و فنون کوزهگری را از او فراگرفته بود. روزی شاگرد دستمزد بیشتری از استاد درخواست کرد. کوزهگر بر دستمزد او افزود. پس از مدتی باز شاگرد سر ناسازگاری گذاشت و گفت: «دیگر فن کوزهگری را به تمامی آموختم و قصد دارم در کارگاه خود استادکار شوم.» کوزهگر از او خواست به پاس حقی که بر گردن او دارد، چند ماهی بماند و یاری اش کند. شاگرد بیاعتنا به درخواست استاد او را رها کرد و کوشید در کارگاه خود برای رقابت با استاد مرغوبترین کوزهها را بسازد. او با دقت شروع به ساختن کوزه کرد؛ اما لعاب هیچ یک از کوزهها زیبا و شفاف از کار درنیامد.
قلمرو زبانی: کوزه گر: کوزه ساز / ماهر: ورزیده / ورزیده: کارکشته / فنون: جمع فن / فرا گرفتن: یاد گرفتن (بن ماضی: فراگرفت، بن مضارع: فراگیر) / درخواست کرد: خواهش کرد / افزود: اضافه کرد (بن ماضی: افزود، بن مضارع: افزا) / ناسازگاری: مخالفت / گذاشتن: نهادن (بن ماضی: گذاشت، بن مضارع: گذار) / گفتن: (بن ماضی: گفت، بن مضارع: گو) / آموختن: یاد گرفتن (بن ماضی: آموخت، بن مضارع: آموز) / خواستن: (بن ماضی: خواست، بن مضارع: خواه) (همآوا؛ خاستن: ظاهر شدن) / به پاس: به احترام / ماندن: (بن ماضی: ماند، بن مضارع: مان) / یاری: کمک / بیاعتنا: بی توجه / درخواست: تقاضا / رها کرد: ترک کرد / کوشیدن: (بن ماضی: کوشید، بن مضارع: کوش) / ساختن: (بن ماضی: ساخت، بن مضارع: ساز) / لعاب: روپوشهای با سطح صاف و برّاق یا نیمه برّاق بر روی کاشی و سرامیک / شفاف: روشن و درخشان / از کار درآمدن: به نتیجه مطلوب رسیدن / قلمرو ادبی: سر: قصد / بر گردن داشتن: کنایه از «مدیون بودن» /
شاگرد ناگزیر نزد استاد بازگشت. استاد او را واداشت. مدّتی دیگر نزد او بماند تا اشکال کار را دریابد. سرانجام یک روز استاد گفت: «رمز مرغوب بودن کوزهها در این است که هر کوزه را پیش از آنکه در کوره بگذارم، فوت میکنم تا گرد و خاک از روی آن پاک شود. تو همین یک نکته را در نظر نداشتی و اشکال تو تنها یک فوت بود؛ فوت کوزهگری.»
قلمرو زبانی: ناگزیر: ناچار / بازگشتن: برگشتن (بن ماضی: بازگشت، بن مضارع: بازگرد) / واداشت: مجبور کرد (بن ماضی: واداشت، بن مضارع: وادار) / دریافتن: فهمیدن (بن ماضی: دریافت، بن مضارع: دریاب) / مرغوب: پسندیده / گذاشتن: نهادن (بن ماضی: گذاشت، بن مضارع: گذار) / نظر: نگاه (همآواگونه؛ نذر: عهد) / در نظر داشتن: پیش چشم داشتن / قلمرو ادبی: در نظر داشتن: کنایه از توجه کردنفوت کوزه گری، مصطفی رحماندوست با تصرف و تلخیص