◄ خودارزیابی
۱- دو مورد از ویژگیهای زبانی شعر معاصر (تا انقلاب اسلامی) را بنویسید.
◙ لغات و ترکیبات امروزی و جدید وارد شعر شده است؛
◙ دست شاعر برای استفاده از همه واژهها باز است؛
◙ سادگی و روانی زبان شعر و جمله بندیهای ساده در شعر معاصر کاملاً چشمگیر است.
۲- وضعیت حماسه و عرفان را در شعر دورۀ انقلاب بنویسید.
◙ روح حماسه و عرفان در شعر این دوره آشکار است. در حماسه بُعد زمینی غلبه دارد و در عرفان بُعد آسمانی؛ تلفیق این دو را در غزل حماسی انقلاب میتوان دید؛
۳- از ویژگیهای زبانی نثر معاصر (تا انقلاب اسلامی) دو مورد را بنویسید.
◙ در نثر این دوره، شماری از واژههای اروپایی به زبان فارسی راه یافته اند؛
◙ از واژههای عربی نسبت به گذشته کاسته شده است؛
◙ بسیاری از واژهها، کنایات و اصطلاحات عامیانه وارد نثر داستانی این دوره شده اند؛

◙ نثر داستانی در این دوره به شدت تحت تأثیر گفتار و محاوره اقشار اجتماعی ایران است؛
◙ بسیاری از افعال حذف میشوند و ساختار نحوی جملهها به هم میریزد و کوتاهی جملات و فعلها در کلام فراوان دیده میشود.
۴- با توجّه به شعر زیر به پرسشها پاسخ دهید.
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت / شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود / امّا دریغ، زهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار / حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه بهار / بی تو ولی زمینه پیداشدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ / آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق / این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت (سلمان هراتی)
الف) ویژگیهای زبانی، ادبی و فکری شعر را بنویسید. (از هر یک دو مورد)
قلمرو زبانی) سادگی و روانی شعر / جمله بندیها ساده است / فراوانی واژگان فارسی / ترکیبهای بدیع مانند: برزخ کبود و خاک بی بهار / واشدن: واژه عامیانه است / قلمرو ادبی) قالب: غزل اجتماعی / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیل فاعلن / نماد: آب، شب – رود – دریا / صور خیال جدید و نو هستند؛ مانند: شانه بهار، دلها آیینه بود …/ فکری: شعر خطاب به رهبر است / معشوق آسمانی است / لحن شاعر متواضعانه است و به توصیف فضای پیش از انقلاب و پس از انقلاب میپردازد / مفهوم شعر سیاسی و اجتماعی است.
◄ کالبدشکافی چامه
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت / شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
قلمرو زبانی: جرئت: یارا / تو: منظور رهبر است / قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیل فاعلن / معنی نداشتن: کنایه از اینکه بسیار بعید بود / آب: نماد آدمیان پاکدل / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / شب: نماد ستم و سیاهی / شب … جرئت نداشتن: جانبخشی، استعاره پنهان / فردا: مجاز از روز / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: پیش از تو مردم پاکدل نمیتوانستند به هم بپیوندند. ستم و ستمگری رواج داشت و امیدی به پایان آن نبود.
پیام: بزرگداشت رهبر
بسیار بود رود در آن برزخ کبود / امّا دریغ، زهره دریا شدن نداشت
قلمرو زبانی: برزخ: فاصله میان دو چیز، جهان میان دنیا و آخرت / کبود: آبی سیر / دریغ: افسوس / زهره: یارا، جرئت / قلمرو ادبی: رود: نماد یا استعاره آشکار از شهروندان پاکدل / برزخ کبود: استعاره از بازه زمانی میان حکومت شاه و جمهوری اسلامی / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / رود، دریا: تناسب / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: در روزگار خودکامگان شهروندان آزاده و پاکدل بسیار بودند؛ امّا توان اجتماع کردن و گردهمایی نداشتند.
پیام: ممنوعیت آزادی خواهی و اجتماع
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار / حتا علف اجازه زیبا شدن نداشت
قلمرو زبانی: کویر: شوره زار، نمکزار / قلمرو ادبی: کویر سوخته: استعاره آشکار از حکومت ستم شاهی / سوخته: کنایه از بی بار و بر / خاک: مجاز از سرزمین / بهار: نماد شکوفایی و زندگی / بی بهار: مجاز از «همیشه زمستان» / علف: استعاره آشکار از شهروندان معمولی یا استعاره پنهان و جانبخشی / زیبا شدن: کنایه از خودنمایی و خودآرایی / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: ایران در روزگار خودکامگان همچون کویر سوخته و زمین بی بر و بار بود و حتا شهروندان معمولی نیز نمیتوانستند پیشرفت کنند و خودی بنمایند.
پیام: اختناق جامعه
گم بود در عمیق زمین شانه بهار / بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت
قلمرو زبانی: عمیق زمین: عمق زمین (ویژگی سبکی) / تو: منظور رهبر است / زمینه: بستر / قلمرو ادبی: بهار: نماد شکوفایی و سرسبزی و زندگی / شانه بهار: اضافه استعاری، استعاره پنهان / ولی: ایهام (۱- امّا ۲- ولی فقیه) / / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: در این سرزمین خشک و بی بر و بار، بهار و روزگار شکوفایی مردم فرانمیرسید؛ نیز هیچ امیدی نبود که بی تو بهار شکوفایی از راه رسد.
پیام: بزرگداشت رهبر
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ / آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
قلمرو زبانی: صاف: پاکدل / هراس: ترس / قلمرو ادبی: دل: مجاز از شهروند / سنگ: استعاره آشکار از کارگزاران حکومت / آیینه: نماد پاکی و خوبی / دلها آیینه بود: تشبیه / تماشا شدن: کنایه از به چشم آمدن و شناخته شدن / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: شهروندان اگرچه پاکدل بودند؛ ولی از ترس کارگزاران خودکامه مانند آیینهای زیبا بودند که میترسیدند دیگران ایشان را شناسایی کنند.
پیام: اختناق حاکم بر کشور
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق / این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت (سلمان هراتی)
قلمرو زبانی: چون: مانند / بغض: حالتی که شخص جلوی گریه خود را میگیرد / عقده: امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر میشود، گره / واشدن: باز شدن؛ واژه عامیانه / قلمرو ادبی: سر: مجاز از قصد / عقده: واژه آرایی / واشدن: کنایه از بر طرف شدن / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: حرف عشق مانند عقده در گلو گیر کرده بود و اجازه بروز نداشت و همیشه سر به مهر بود و هیچ امیدی نبود که عشق جایگاه خود را در جامعه بیابد.
پیام: پنهان بودن عشق در روزگار خودکامگان
ب) بیت اوّل را تقطیع هجایی کنید و پس از تعیین وزن آن، یک اختیار شاعری زبانی و یک اختیار وزنی به کار رفته را مشخّص کنید.
خط عروضی: پیشَز تُ آب مَعنی یِ دَریا شُدَن نَداشت/ شَب ماندِ بودُ جُرئَتِ فَردا شُدن نَداشت
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت/ شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت | |||
پی شَز(از) تُ | آ ب مَع نی (نِ) | یِ دَر یا شُ | دَن نَ داشت |
شَب مان دِ | بو دُ جُر ئَ | تِ فَر دا شُ | دَن نَ داشت |
– –U | – U –U | U– –U | -U – |
مَفعولُ | فاعِلاتُ | مفاعیلُ | فاعلن |
اختیار زبانی) حذف همزه: هجای دوم پایه آوایی نخست / تغییر کمیت: هجای هفتم مصراع نخست، اختیار وزنی) بلند بودن هجای پایان مصراعها.
۵- متن زیر را از نظر قلمرو ادبی واکاوی کنید.
این تنگ عیشی برای او (مولوی) نوعی ریاضت نفسانی بود؛ ناشی از خسّت و خشک دستی نبود. از زندگی فقط به قدر ضرورت تمتّع میبرد. بیش از قدر ضرورت را موجب دور افتادن از خط سیر روحانی خویش مییافت. (عبدالحسین زرین کوب) / عیش: زندگانی / ریاضت: رنج بری / خسّت: خسیس بودن / تمتّع: بهره مندی
قلمرو ادبی) این نثر از نمونههای شرح حال نویسی ادبیّات معاصر است؛ / آرایههای ادبی کم است (خشک دستی: کنایه از خسیس بودن) و متن بیشتر علمی است تا ادبی؛ نثر فنی و مصنوع نیست؛ زیرا سجع پردازی و تمایل به بهره گیری از واژگان دشوار، عبارات عربی و … در آن دیده نمیشود. جملات آن کوتاه، صریح و توصیفها عینی، کوتاه، بیرونی و مشخص است. / قالب نوشته داستانی است و نثر پژوهشی و دانشگاهی.

