سبکشناسی دورۀ انقلاب اسلامی
الف) شعر
با توجه به زمینههایی که در ادبیات انقلاب به وجود آمد و رویکردهایی که از نظر زبانی، ادبی و فکری در آن وجود داشت، مهمترین ویژگیهای سبکی شعر این دوره را میتوان این گونه ذکر کرد:
◙ سطح زبانی
◙ زبان و واژگان شعری در قصاید دوره انقلاب به سبک خراسانی نزدیک است؛
◙ واژگان متناسب با دین، جبهه و جنگ، شهادت، ایثار و وطن دوستی در شعر و نثر این دوره بیشتر شد.
◙ باستان گرایی و علاقه فراوان به استفاده از واژههای کهن در زبان شعر این دوره محسوس است؛
◙ آشناییزدایی زبانی و روی آوردن به ترکیبهای بدیع و بی سابقه یکی از مشخصههای دیگر شعر این دوره است که در نتیجه روی آوردن به مفاهیم انتزاعی حاصل شده است.
■ زبان واژگان شعری در قصاید دوره انقلاب به کدام سبک نزدیک تر است؟
الف) خراسانی ب) عراقی ج) هندی د) بازگشت ادبی
آشناییزدایی: بنابر نظریه آشنایی زدایی یا هنجار گریزی، وظیفه هنرمند این است که با ناآشنا کردن مفاهیم آشنا و دشوار کردن ساختها و افزودن بر دشواری، مدت زمان درک خواننده را طولانیتر کند و لحظه دریافت را به تأخیر بیندازد، بدین سان باعث ایجاد لذت و ذوق ادبی گردد؛ مانند:
دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ / امروز خورشید در دشت آیینهدار من و تو
◙ سطح ادبی
◙ در دهههای چهل و پنجاه، شعر نیمایی مورد توجه روشن فکران بود؛ امّا بعد از پیروزی انقلاب، قالبهای سنتی مورد توجه قرار گرفت و شیوه نیمایی به ویژه در میان جوانان و انقلابیون تا حدودی از رونق افتاد و قالبهای قصیده و غزل رایج شدند؛
◙ در شعر سنتی این دوره تقلید از سبک عراقی و خراسانی و تمایل به آنها زیاد است؛
◙ گرایش به خیال بندی، شعر برخی شاعران این دوره را گاه به شعر بیدل و صائب نزدیک کرده است؛
◙ در سالهای نخستین، شعر این دوره از تمثیل و نمادگرایی کمتر بهره گرفته است و شاعران به صراحتِ بیان روی آورده اند؛ امّا به تدریج با الهام از فرهنگ اسلامی، تمثیل و نماد در ادبیات راه پیدا کرده است.
تمثیل: تمثیل به معنای «تشبیه کردن» و «مَثَل آوردن» است و در اصطلاح ادبی، آن است که شاعر یا نویسنده برای تأیید و تأکید بر سخن خویش، حکایت، داستان یا نمونه و مثالی را بیان کند تا مفاهیم ذهنی خود را آسان تر به خواننده انتقال دهد.
نماد: کلمهای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا میکند. مانند: کوه (پایداری) / باران (نعمت و طراوت) / فصلها (دگرگونی)
◙ سطح فکری
◙ در شعر این دوره شاعران به مفاهیم و مضامین اسلامی به ویژه فرهنگ عاشورایی توجه نمودند؛
◙ روح حماسه و عرفان در شعر این دوره آشکار است. در حماسه بُعد زمینی غلبه دارد و در عرفان بُعد آسمانی؛ تلفیق این دو را در غزل حماسی انقلاب میتوان دید؛
◙ روی آوردن به مفاهیم انتزاعی در شعر این دوره آشکار است؛
◙ فرهنگ دفاع مقدس یکی از اصلی ترین درونمایههای شعر این دوره است؛
■ روح حماسه و عرفان در شعر این دوره آشکار است. در حماسه بُعد …. غلبه دارد و در عرفان بُعد …… ؛ تلفیق این دو را در غزل حماسی انقلاب میتوان دید. – زمینی / آسمانی «نهایی، خارج کشور خرداد ۹۹»
برخی از ویژگیهای سبکی شعر این دوره را در نمونه زیر مییابیم: «نهایی، شهریور ۱۳۹۸» پرتکرار «نهایی خرداد ۱۴۰۰»
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم، / ولى دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالى لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم / اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم / اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم / اگر خنجر دوستان، گُردهایم
گواهى بخواهید، اینک گواه / همین زخمهایى که نشمردهایم!
دلى سربلند و سرى سر به زیر / از این دست عمرى به سر بردهایم (قیصرامین پور)
◙ سطح زبانی: زبان و واژگان شعری به سبک خراسانی نزدیک است؛ / لب پنجره: لب در معنای کنار واژه عامیانه به شمار میرود. / ترک خورده: دست شاعر برای استفاده از همه واژه ها باز است. / زبان شعر و جمله بندی ها ساده و روان است. / فراوانی واژگان فارسی / ◙ سطح ادبی: «پاییز» نماد افسردگی و ناامیدی است. / آرایههای بیانی و بدیعی به صورت طبیعی وارد شعر شده است / صور خیال جدید و نو هستند؛ مانند: گلدان خالی لب پنجره، خاطرات ترک خورده / نماد در آن دیده میشود / انتخاب وزن متناسب با لحن طبیعی گفتار است / تقلید از سبک عراقی و خراسانی و تمایل به آنها دیده می شود. / ◙ سطح فکری: روح حماسه و عرفان را در شعر میتوان دید؛ / مخاطب شعر عامه مردم است / لحن شاعر صمیمانه و متواضعانه است / مفهوم شعر بیشتر خصوصی، سیاسی و اجتماعی است.
◄ کالبد شکافی چکامه
۱- سراپا اگر زرد و پژمرده ایم، / ولى دل به پاییز نسپردهایم
قلمرو زبانی: پژمردن: پلاسیدن / قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: فَعولُن فَعولُن فَعولُن فعل / سراپا: مجاز از همه وجود / زرد بودن: کنایه از بیماری و پژمردگی / دل سپردن: کنایه از فریفته شدن / پاییز: نماد پژمردگی و اندوه / سر، دل، پا: تناسب / پژمرده ایم: استعاره پنهان
بازگردانی: اگر چه بیمار و اندوه، هستی مان را آکنده است؛ ولی تسلیم غم و اندوه نخواهیم شد و با آن میجنگیم.
پیام: امید به آینده شکوفا
۲- چو گلدان خالى لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم
قلمرو زبانی: لب: کنار؛ واژه عامیانه / ترک: واژه عامیانه / قلمرو ادبی: چو گلدان: تشبیه، صور خیال نو / خاطرات ترک خورده: کنایه از خاطرات رو به فراموشی است یا خاطرات قدیمی، صور خیال نو
بازگردانی: ما مانند گلدان خالی لب پنجره که ترک خورده است خاطرات شیرین قدیمی بسیار داریم.
پیام: فراموشی خاطرات شیرین
۳- اگر داغ دل بود، ما دیدهایم / اگر خون دل بود، ما خوردهایم
قلمرو زبانی: داغ: سوزان، نشانه / قلمرو ادبی: خون دل خوردن: کنایه از «رنج و درد کشیدن» / موازنه / واج آرایی «د» / واژه آرایی: بود، ما
بازگردانی: اگر داغ دلی بود ما آن داغ را کشیده ایم. اگر باید رنجی ببریم ما آن را به جان خریده ایم.
پیام: بازگفت درد دل
۴- اگر دل دلیل است، آوردهایم / اگر داغ شرط است، ما بردهایم
قلمرو زبانی: دلیل: برهان / قلمرو ادبی: واژه آرایی: است / واج آرایی «د» / تضاد: آورده ایم، برده ایم
بازگردانی: اگر نیاز به دلیل احساسی است ما آن را ارائه داده ایم و اگر رنج نیاز است ما انسانی رنج کشیده ایم.
پیام: بازگفت درد دل / سربلندی و افتخار
۵- اگر دشنه دشمنان، گردنیم / اگر خنجر دوستان، گُردهایم
قلمرو زبانی: دشنه: گونهای تیغ و کارد / گرده: میان دو شانه / قلمرو ادبی: گردنیم: تشبیه (ما مانند گردنیم) / گردهایم: تشبیه (ما مانند گرده ایم) / واج آرایی «ن» و «گ» / تضاد: دوستان، دشمنان / تناسب: گرده، گردن؛ دشنه، خنجر / موازنه
بازگردانی: اگر دشمنان بخواهند به ما دشنه زنند ما میپذیریم و اگر دوستان بخواهند به ما خنجر زنند تن میدهیم.
پیام: تن دادن به بلا / استقلال و پایداری
۶- گواهى بخواهید، اینک گواه / همین زخمهایى که نشمردهایم!
قلمرو زبانی: گواه: شاهد / اینک: ایناهاش، اکنون / قلمرو ادبی: زخمهای نشمرده: کنایه از زخمهای فراوان / جناس: گواه، گواهی
بازگردانی: اگر از من گواهی و شاهد بخواهید زخمهای فراوان بدنم بر این ادعا گواهی میدهد.
پیام: زخمهای ما گواه بردباری ماست. / جانبازی در راه آرمان
۷- دلى سربلند و سرى سر به زیر / از این دست عمرى به سر بردهایم
قلمرو زبانی: دست: نوع / قلمرو ادبی: سربلند: کنایه از سرافراز / سر به زیر بودن: کنایه از فروتن بودن / سر، دل: تناسب / ایهام تناسب: دست در معنای عضو تن با واژه «سر» و «دل» / به سر بردن: کنایه از زندگانی کردن / سر نخست و چهارم: جناس همسان / تضاد: سربلند، سرى سر به زیر / واژه آرایی: سر
بازگردانی: ما همیشه سرافراز و فروتن بوده ایم و عمری با این شیوه زیسته ایم.
پیام: سربلند زیستن. / سربلندی و افتخار


ب) نثر
◙ سطح زبانی
◙ زبان داستانها به ویژه در زمان جنگ بیشتر عامیانه است؛
◙ ساده نویسی که در دورههای پیش شروع شده بود، در این دوره نیز ادامه یافت؛
◙ با انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، بسیاری از واژههای مربوط به فرهنگ ایثار و شهادت و مبارزه و مقاومت وارد زبان داستان این دوره شد. البته بیشتر این واژهها برگرفته از فرهنگ اسلامی است.
◙ سطح ادبی
◙ از پایان دهه پنجاه تا پایان دهه شصت، گرایش به داستانهای بلند بیشتر از داستان کوتاه است. در صورتی که قبل از انقلاب اقبال به داستان کوتاه، هم در میان مردم و هم نویسندگان وجود داشت. این روند از آغاز دهه هفتاد شکل دیگر به خود گرفت و گرایش به داستان کوتاه بیشتر شد؛
◙ در دهه نخست انقلاب، دوری از سبکهای جدید داستان دیده میشود؛ امّا به تدریج به ویژه بعد از جنگ، گرایش به سبکهای جدید داستان نویسی مانند جریان سیال ذهن بیشتر میشود و نیز در دهه هشتاد شاهد داستانک نویسی (مینی مال) و مدرن نویسی هستیم؛
◙ گرایش به برخی قالبهای دیگر مانند خاطره، قطعه ادبی، سفرنامه، شرح حال و نوشتههای ادبی – تحقیقی رایج شد.
□ دو مورد از مهم ترین قالب های نثر پس از انقلاب اسلامی را نام ببرید. – خاطره، قطعه ادبی، سفرنامه، شرح حال و نوشتههای ادبی – تحقیقی … «نهایی خارج از کشور، دی ۱۳۹۹»
جریان سیال ذهن: شکل ویژهای از روایت داستان است؛ که مشخصههای اصلی آن پرشهای زمانی پی در پی، درهمریختگی دستوری و نشانهگذاری، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شاعرانگی در زبان است؛ که به دلیل بازتاب ذهنیات مرحلۀ پیش از گفتار شخصیت رخ میدهد.
داستانک نویسی: داستان کوتاه در یک نشست خوانده میشود؛ ولی داستانک، باید در یک یا چند دقیقه خوانده شود. «داستان کوتاه» برشی از زندگی است و «داستانک»، برشی ناگهانی و بسیار کوتاه تر از زندگی است و باید چنان کوتاه باشد که تأثیر احساسیاش ژرف بهنظر برسد. گرانیگاه داستانک، یک نقشآفرین یا یک رخداد است. در داستانک نویسنده باید از درازگویی و کلیگویی بپرهیزد و از بیان جزئیات کم ارج خودداری کند.
◙ سطح فکری
◙ تنوع موضوعها یکی از خصایص برجسته ادبیات داستانی پس از انقلاب است. دگرگونیهای بنیادی، مانند مقاومت هشت ساله مردم در جنگ تحمیلی و استکبارستیزی، سرچشمهای برای نویسندگان بعد از انقلاب شد؛
◙ اندیشه حاکم بر داستانهای دهه اوّل پس از پیروزی انقلاب، ابتدا سیاسی و در مرحله بعد، اجتماعی است؛
◙ از مضامین نثر این دوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بی توجهی به مادیات، دعوت به اخلاقیّات، استکبارستیزی، مبارزه با بی عدالتی اجتماعی، استقبال از شهادت و فرهنگ ایثار و دفاع از وطن.
◙ یکی از ویژگیهای ادبیات داستانی معاصر تا پیش از انقلاب، غیردینی و گاه ضددینی بودن آن است. حتی گاهی در آثار غیردینی مبارزه با اصل اسلام و تعالیم آن دیده میشود. درحالی که در ادبیات بعد از انقلاب چهره دین و دین داری در داستانها بسیار مطلوب منعکس شد؛
◙ تفکر انسان گرایانه (اومانیسم) که در آثار قبل از انقلاب وجود داشت، گاهی در برخی از آثار بعد از انقلاب به گونهای کمرنگ مشاهده میشود.
انسان گرایی: عبارت است از هر نظام فلسفی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی یا اجتماعی که هسته مرکزی آن انسان است.
■ دو مورد از مضامین فکری نثر دوره انقلاب اسلامی را بنویسید. – بی توجهی به مادیات، دعوت به اخلاقیّات، استکبارستیزی، مبارزه با بی عدالتی اجتماعی، استقبال از شهادت و فرهنگ ایثار و دفاع از وطن.«نهایی، دی ۹۷»
برخی از ویژگیهای نثر این دوره را در متن زیر مییابیم:
آفتاب، چشمهایتان را میزد، برای همین دستتان را بر چشمهای درشتتان که در نور آفتاب جمع شده بود، حمایل کرده بودید، دست دیگرتان را هم به هنگام صحبت کردن تکان میدادید، با یک سال و نیم پیش فرق زیادی نکرده بودید. جز ریشهایتان که پرتر و بلندتر شده بود و رنگ چهره تان که آفتاب خورده تر و تیره تر. لباس نظامی به تنتان برازنده بود، شکیل تر از همیشه که کت و شلوار میپوشیدید. وقتی یقینم شد که خودتانید، نزدیک بود بی اختیار به سویتان خیز بردارم و فریاد بزنم: آقای موسوی! من موحّدیام، شاگرد شما. (سید مهدی شجاعی)
◙ سطح زبانی: زبان داستان عامیانه است؛ / ساده نویسی / بسیاری از واژههای مربوط به فرهنگ ایثار و شهادت و مبارزه و مقاومت وارد زبان داستان این دوره شد. ◙ سطح ادبی: قالب آن خاطره و شرح حال است. ◙ سطح فکری: مضمون نثر استکبارستیزی، مبارزه با بی عدالتی اجتماعی، استقبال از شهادت و فرهنگ ایثار و دفاع از وطن است. / چهره دین و دین داری در داستان بسیار مطلوب منعکس شده است؛
