کارگاه تحلیل فصل ۳: علوم و فنون ادبی ۱

قلمرو زبانی: وجود واژگان کهن: پرنیان: حریر/ زی: سوی / زی: زندگی کن // کاربرد واژگان در معنای کهن: خنگ: اسب سفید / میان: کمر / همی آید در بیت دوم به معنای می شود / به کار گیری «دیر» در معنای «دراز»؛ به کارگیری «نشاط» در معنای «میل»؛ به کارگیری «درشتی» در معنای «ناهمواری» / کاربرد کهن واژگان: / میر: امیر (امیر نصر بن احمد سامانی) // کمی واژگان غیرفارسی // کاربرد شبکه معنایی / کاربردهای تاریخی دستور: همی‌آید: می‌آید؛ در معنای می شود / را: اضافه گسسته // زبان شعر ساده و جمله‌ها کوتاه است: مانند: بوی جوی مولیان همی‌آید / بیشتر واژگان شعر ساختمان ساده دارند: مانند: یار، میان، شاد

قلمرو زبانی

قلمروزبانی: جوی: رود / مولیان: نام منطقه ای نزدیک دژ بخارا / قلمرو ادبی: قالب: چامه (قصیده) / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن / بوی، جوی؛ یاد، یار: جناس / موازنه

قلمروزبانی: ریگ: شن و ماسه / آموی: نام دشتی کنار جیحون (آمودریا) / درشتی: ناهمواری / پرنیان: حریر / آید: می شود / قلمرو ادبی: ریگ  … پرنیان آید همی: تشبیه

قلمروزبانی: جیحون: شن و ماسه / نشاط: میل، علاقه / خِنگ: اسب سفید (کاربرد واژه در معنای کهن) / میان: کمر (کاربرد واژه در معنای کهن) / همی آید: می آید / را: اضافه گسسته (تا میان خنگ ما)/ قلمرو ادبی:

قلمروزبانی: دیر: دراز / زی: زندگی کن؛ از فعل زیستن (بن ماضی: زیست، بن مضارع: زی) / میر: امیر / زی: سوی (کاربرد واژه کهن) / همی آید: می آید / قلمرو ادبی: ای بخارا: جانبخشی / جناس همسان: زی (۱- زندگانی کن ۲- سوی)

برگه آموزگاری و تدریس
سعید جعفری

قلمرو ادبی: تضمین: اوّلُ مٰا خَلقَ اللهُ تعالی الَقَلم [نخستین چیزی که یزدان آفرید قلم است.] / قلم را فرمود: جانبخشی / کمی آرایه‌های ادبی / واژه‌آرایی: آفرید؛ خواست / تناسب: لوح، قلم، بنویس

قلمروزبانی: حق تعالی: خداوند والا / لوح: تخته / رستخیز: قیامت / عزّ و جلّ: گرامی و شکوه مند است

دانه / باشی / مرغکانت / برچنند

غنچه / باشی / کودکانت / برکنند

همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع متوازی می سازند.

بدان / حجت / که / دل / را / زنده / دارد

بدان / آیت / که / جان / را / بنده / دارد

همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع می سازند. این تقابل سجع‌ها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است (همه سجع‌ها متوازی است بجز دل و جان که متوازن است).

خوشا / چون / سروها / استادنی / سبز

خوشا / چون / برگ‌ها / افتادنی / سبز

استادن: ایستادن

همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع متوازی می سازند. این تقابل سجع‌ها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است. [برخی سرو را با برگ در نظر گرفته اند و بیت را آراسته به موازنه می دانند.]

برند / از / برای / دلی / بارها

خورند / از / برای / گلی / خارها

همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع متوازی است. این تقابل سجع‌ها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است.

ما / چو  / ناییم  / و / نوا  / در / ما / ز / توست

ما / چو / کوهیم / و / صدا / در / ما / ز / توست

خط عروضی: دانِ باشی مُرغَکانَت برچِنَند. غُنچِ باشی کودَکانَت بَرکَنَند.

پایه‌های آواییدا نِ با شیمُر غَ کا نَتبَر چِ نَند
پایه‌های آواییغُن چِ با شیکو دَ کا نَتبَر کَ نَند
وزنفاعِلاتُنفاعِلاتُنفاعِلُن
نشانه‌های هجاییـ U ـ ــ  U ـ ــ U ـ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا