چنان که خواندیم، سبک بازگشت تغییر و تحول چندانی در شیوهها و ویژگیهای سخن به وجود نیاورد. بلکه بازگشتی به دورههای خراسانی وعراقی بود. از آنجا که ویژگیهای این دو سبک در پایههای دهم و یازدهم بیان شده است در اینجا به بررسی سبک دوره بیداری می پردازیم.
□ سبکهای ادبی: سبک خراسانی(بینابین: آذربایجانی)- سبک عراقی(مکتب وقوع)- سبک هندی- دوره بازگشت ادبی- دوره بیداری
الف) سبک شعر
■ سطح زبانی
سادگی و روانی از بارزترین شاخصههای زبان شعر عصر بیداری است. شعر این دوره به دلیل موقعیت اجتماعی و انقلابی، برای عامه مردم قابل فهم است. توجه به مردم و استفاده از شعر برای آگاه سازی آنان در این دوره، سبب شده بود که شاعران شعر را متناسب با زبان و فهم مردم عادی، محاورهای بیان کنند. شعر در این دوره عمومیت یافت و به عنوان زبان برنده نهضت در اختیار روزنامهها قرار گرفت. گروهی مانند ملک الشعرا بهار و ادیب الممالک فراهانی با آگاهی از سنتهای ادبی به زبان پرصلابت گذشته وفادار ماندند و گروهی دیگر به زبان ساده و صمیمی کوچه و بازار روی آوردند و از واژهها و اصطلاحات موسیقی عامیانه و حتی واژههای فرنگی بهره بردند؛ سید اشرف الدین گیلانی و عارف قزوینی از این دسته اند.
● بارزترین شاخصههای زبان شعر عصر بیداری چیست؟ – سادگی و روانی و محاورهای بودن
در شعر برخی از شاعران این دوره توجه به واژگان کهن مشاهده می شود. کاربرد واژههایی مثل بادافره، خلیدن، گلخن و… از این دست هستند.
● بادافره: کیفر / خلیدن: مجروح شد / گلخَن: تون حمام
دایره واژگانی شعر علاوه بر آنچه در گذشته بود، با توجه به ارتباط با اروپا و ظهور علوم و فنون جدید، گسترش یافت و بسیاری از واژههای نو و فرنگی از جمله واژهها و اصطلاحات انگلیسی، روسی، فرانسوی و ترکی وارد شعر شد.
یکی دیگر از ویژگیهای زبانی، کم توجهی کاربرد جملهها و ترکیبهای زبانی در شعر دوره بیداری است که عوامل زیر در آن نقش داشته اند:
۱- اغلب شاعران صرفا به محتوا گرایش داشتند؛
۲- برخی شاعران تسلط کافی برای ادبیات کهن نداشتند؛
۳- شاعران برای آگاه سازی مردم و انتشار آثار در روزنامهها ناگزیر بودند به شتاب شعر بسرایند.
● چه عواملی باعث کم توجهی کاربرد جملهها و ترکیبهای زبانی در شعر دوره بیداری است؟
– ۱) اغلب شاعران صرفا به محتوا گرایش داشتند؛ ۲) برخی شاعران تسلط کافی برای ادبیات کهن نداشتند؛ ۳) شاعران برای آگاه سازی مردم و انتشار آثار در روزنامهها ناگزیر بودند به شتاب شعر بسرایند.
■ سطح ادبی
قالبهای شعری در عصر بیداری کم و بیش مانند گذشته ادامه یافت و تغییر چندانی نداشت. توجه به قالبهای قصیده و مثنوی در شعر ملک الشعرا بهار و ادیب الممالک فراهانی بیشتر است؛ امّا دیگر شاعران این دوره که به زبان مردم کوچه و بازار شعر می گفتند، به قالبهایی مثل مُستزاد و چهارپاره و نیز سرودن ترانه و تصنیف رغبت بیشتری داشتند. این گرایش به قالبهای کم کاربرد یا نوین به تدریج زمینه را برای ظهور شعر نو فراهم کرد.
● مستزاد: شعری است که در پایان هر مصراع واژه یا واژگانی افزوده شده است. این واژگان افزوده شده معنی مصراع را کامل می کننند. این فزودهها همه وزنی یکسان دارند و با مصراع قبل از خود نیز هم وزن اند. با افزودن واژه یا واژههایی به پایان مصراعهای قطعه رباعی و غزل می توان مستزاد سرود.
● چهارپاره: شعری است شامل چند دو بیتی با قافیههای مختلف که از نظر معنی با هم ارتباط دارند. در چهارپارهها معمولا مصراعهای زوج هم قافیه اند.
● ترانه: ترانه در قدیم مترادف رباعی بوده و به جای دوبیتی نیز به کار رفته است، امّا امروزه قالبی مشخص است. امروزه هر کلامی را که با موسیقی تلفیق شده باشد اعم از اینکه در وزن رباعی باشد یا نه، ترانه مینامیم.
● تصنیف: تصنیف در لغت به معنی دستهدسته کردن؛ امّا در اصطلاح به شعری اطلاق میشود که همراه با موسیقی خوانده میشود و گاه وزن عروضی دارد و کم و بیش قافیه نیز در آن به کار رفته است.
شاعرانی که بیشتر به زبان مردم عادی شعر می گفتند، به آرایههای بیانی و بدیعی و سنتهای ادبی کمتر پایبند بودند و شعر را وسیلهای برای بیان مقاصد خود می دانستند.
شاعران دوره بیداری تخیّلات سُرایندگان پیشین را در نظر داشتند و گاه با تأثیرپذیری از اوضاع اجتماع نوآوریهایی در عرصه تخیّل پدید آوردند. نمونه این تخیلات را در پارهای از اشعار میرزاده عشقی می توان دید.
از نظر موسیقی و عروض نیز گروه سنت گرا بسیار پایبند به سنتهای ادبی بودند؛ امّا گروهی که مطابق زبان کوچه و بازار شعر می سرودند، پایبندی و التزام کمتری به آن داشتند.
■ سطح فکری
شعر مشروطه همراه با تغییرات زمانه از نظر درون مایه نیز تحول چشمگیری داشت و به موازات حضور مردم در سیاست و اجتماع، مضامین و اندیشههای تازه به شعر وارد شد. نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به جهان بیرون تغییر یافت و از کلی نگری و ذهنیت گرایی به جزئی نگری و عینیت گرایی تغییر کرد. مضامین کلی و ذهنی، مسائل اخلاقی، عارفانه سرایی و غزل گویی که با ساخت فرهنگ و جامعه گذشته ما هماهنگ بود، تا حد زیادی کارایی خود را از دست داد و مضامین سیاسی، اجتماعی و وطنی رونق یافت. شاخص ترین درون مایههای شعر عصر بیداری عبارت اند از:
● نگرش شاعران و نویسندگان مشروطه نسبت به جهان بیرون تغییر یافت و از ……. به ……….. تغییر کرد. ـ کلی نگری و ذهنیت گرایی/ جزئی نگری و عینیت گرایی
● در شعر مشروطه مضامین کلی و ذهنی، مسائل اخلاقی، ……….. تا حد زیادی کارایی خود را از دست داد و مضامین ……….. رونق یافت. ـ عارفانه سرایی / سیاسی، اجتماعی و وطنی
● شاخص ترین درون مایههای شعر عصر بیداری چیست؟ – آزادی / وطن/ قانون ….
آزادی: مفهوم آزادی در شعر این دوره، مترادف با مفهوم دموکراسی غربی است و مبین این معناست که مردم علاوه بر اینکه حقوق و آزادیهای فردی دارند، در جامعه و سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود نیز دارای حق و اختیار هستند.
● مفهوم آزادی در گذشته و این دوره چیست؟ – در گذشته: زندانی یا اسیر نبودن، غیر برده / این دوره: حق به کار بستن اندیشه و خواستهها بر پایه ارادۀ خود.
وطن: وطن به عنوان سرزمینی که مردمی با مشترکات قومی، فرهنگی و زبانی در آن زندگی می کنند، در این دوره وارد شعر و ادبیات فارسی شد و بسیار مورد توجّه بزرگانی مانند ملک الشعرا بهار، علامه دهخدا و ادیب الممالک فراهانی قرار گرفت.
● مفهوم وطن در این دوره چیست؟ – در گذشته: زادبوم، جایی که در آنجا زاده شده است / این دوره: سرزمینی که مردمی با مشترکات قومی، فرهنگی و زبانی در آن زندگی می کنند
قانون: بر پایه مشاهداتی که اروپارفتگان و روشن فکران از ملل متمدن و قانونمند داشتند، مضمون قانون و قانون مداری در سخن شاعران و نویسندگان راه یافت و بنیادی ترین تفکر و خواست مشروطه خواهان گردید.
تعلیم و تربیت جدید: با ظهور مطبوعات و گسترش آن در جامعه، آگاهی همگانی افزایش یافت و لزوم تعلیم و تربیت عمومی با نگاه جدید آن، مورد توجه مردم قرار گرفت. شاعران نیز به این موضوع توجه کامل داشتند.
توجه به مردم: از بارزترین ویژگیهای ادبیات دوره بیداری توجه به مردم است. شاعران در این دوره به انعکاس خواستها و علایق توده مردم پرداختند. نیازها و کاستیهای محرومان جامعه را موضوع سخن خود قرار دادند و به دفاع از کارگران و ضعیفان توجه داشتند. ابوالقاسم لاهوتی و فرخی یزدی از شاخص ترین شاعران این حوزه اند. همچنین جایگاه زنان در اجتماع نیز مورد توجه شاعران عصر بیداری قرار گرفت.
● از شاخص ترین شاعران حوزه «کارگری» دو تن را نام ببرید؟ – ابوالقاسم لاهوتی و فرخی یزدی
دانشها و فنون نوین: ضرورتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موجب توجه به دانشها و فنون جدید شد و در کنار دیگر روشن فکران، شاعران هم به این موضوع پرداختند و مضامین و اصطلاحات و واژگان مربوط به آن، در سخنشان فراوان به چشم می خورد.
● کدام گزینه از شاخص ترین درون مایههای شعر عصر بیداری نیست؟
آزادی □ توجه به مردم □ تعلیم و تربیت سنّتی ■ دانشها و فنون نوین □
این ویژگیها را در شعر زیر می توان یافت:
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی، / دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را / می دوم به پای سر در قفای آزادی
در محیط طوفان زا ماهرانه در جنگ است / ناخدای استبداد با خدای آزادی
دامن محبّت را گر کنی ز خون رنگین / می توان تو را گفتن پیشوای آزادی
فرخی ز جان و دل می کند در این محفل / دل نثار استقلال جان فدای آزادی (فرخی یزدی)
قلمرو زبانی: قفا: پشت / محیط: اقیانوس؛ واژه کهن / سادگی و روانی / عامه فهم بودن شعر / قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / پایبندی به سنتهای ادبی کهن / شاعر سنت گراست تا نوگرا / وزن عروضی و قافیه شعر دقیق و درست است / استعاره و تشبیههای مرده و تخیلات سنتی در آن دیده میشود؛ مانند: دامن وصال را به دست آوردن؛ به پای سر دویدن؛ … / شاعر شعر را وسیله بیان مقصود خود میداند / محیط طوفان زا: استعاره از جامعه آشفته و نابسان زمان سخنور است / ناخدای استبداد: اضافه تشبیهی / خدای آزادی: اضافه تشبیهی / ناخدا و خدا: تضادگونه / قلمرو فکری: جزئی نگری و عینیت گرایی در شعر دیده میشود / شعر عرفانی نیست و بیشتر اجتماعی – سیاسی است / درباره آزادی و ستیز با استبداد و جویای استقلال میهن است /
***


ب) سبک نثر
از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پدید آمدن مشروطیت نثر فارسی که از زمان قائم مقام فراهانی تا حدودی از پیچیدگی فاصله گرفته بود، به سمت سادگی و روانی پیش رفت و لغات دشوار در آن کمتر شد. درونمایه نثر نیز که در سالهای نزدیک به انقلاب مشروطه، آزادی و آزادی خواهی، سنت شکنی و تجددخواهی بود، در این دوره با لحنی آرام تر ادامه یافت.
● از آغاز سلطنت ………… تا پدید آمدن مشروطیت نثر فارسی که از زمان قائم مقام فراهانی تا حدودی از پیچیدگی فاصله گرفته بود، به سمت سادگی و روانی پیش رفت. ـ ناصرالدین شاه
ویژگیهای نثر
■ سطح زبانی: در نثر این دوره واژهها و ترکیبهای عربی ناآشنا کمتر می شود و به دلایل گوناگون بسیاری از لغات انگلیسی، ترکی، فرانسوی و … به نثر فارسی وارد می شود و برخلاف نثر دورههای پیش، عبارتهای وصفی دور و دراز و لفظ پردازیهای بیجا در نامهها و نوشتهها کاهشی آشکار می یابد.
● عبارت وصفی: عبارت وصفی یا وجه وصفی آن است که فعل بهجای اینکه یکی از صیغههای صرفی باشد به صورت صفت مفعولی بیاید؛ مانند: ■ دوستم از راه رسید و ما را دید و با همگان احوالپرسی کرد.(درست) ■ دوستم از راه رسیده و ما را دیده با همگان احوالپرسی کرد. (عبارت وصفی)
نثر این دوره ساده و قابل فهم است. در ساختار و ترکیب دستوری کلام نیز جملهها درست تر و با طبیعت زبان هم آهنگ تر می شود.
■ سطح ادبی: نثر فارسی حتی پیشتازتر از شعر فارسی در دوره بیداری قید و بندهای نثر مصنوع و فنی را کنار می گذارد و گزارشی و ساده می شود.

صنایع ادبی از نثر جدا می شود و نثر در خدمت بیان خواست و آمال مردم به شکلی پویا ظاهر می گردد. / آمال: ج أمل، آرزو، آرمان
یکی از ضعفهای تکنیکی در اغلب داستانهای دوران مشروطه، حضور راوی سوم شخص در بعضی صحنههای داستان و سخن گفتن او با خواننده است که امروزه کاربرد چندانی ندارد.
● زاویه دید: ۱- اول شخص ۲- سوم شخص یا دانای کل
● یکی از ضعفهای تکنیکی در اغلب داستانهای دوران مشروطه چیست؟ – حضور راوی سوم شخص در برخی صحنههای داستان و سخن گفتن اوست.
اکثر نویسندگان این دوره، داستان را مطابق ذوق عامه مردم می نوشتند و سبک نویسندگی آنان مطابقت کاملی با ادبیات داستانی جدید نداشت.
■ سطح فکری: به طور کلی درون مایههایی که برای شعر دوره بیداری بیان شد، در نثر نیز مورد توجّه نویسندگان بوده است.
نثر در دوران مشروطه با ویژگیهایی چون نوگرایی، تجددخواهی و آزادی طلبی و با هدف تأثیر بر عامه مردم گسترش یافت؛ بنابراین محتوای انواع نثر، معطوف به همین درون مایهها بود.
از شاخههای ارزندهای که در نثر عصر بیداری چشم نواز است، طنز سیاسی اجتماعی است.
● از شاخههای ارزندهای که در نثر عصر بیداری چشم نواز است، ………… است. – طنز سیاسی اجتماعی
دشمنی با استعمار و استبداد نیز یکی از موضوعاتی بود که در نثر روزنامهای بسیار مورد توجّه قرار گرفت.
بسیاری از نثرهای دوره بیداری به ویژه نثر داستانی به موضوع تنفّر از خرافات می پردازد.
● بسیاری از نثرهای دوره بیداری به ویژه نثر داستانی به موضوع ………… می پردازد. ـ تنفّر از خرافات
حقوق مدنی زنان از جمله موضوعاتی است که در کنار تعلیم و تربیت نوین و همگانی بسیار مورد توجّه نویسندگان بوده است.






خود ارزیابی
۱- شعر زیر را در دو سطح ادبی و فکری بررسی کنید (از هر سطح دو مورد.)
از مُلک ادب حکم گزاران همه رفتند / شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست / گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
داغ است دل لاله و نیلی است برِ سرو / کز باغ جهان لاله عذاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند / اندوه که اندوه گساران همه رفتند
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران / تنها به قفس ماند، هزاران همه رفتند
خون بار بهار از مژه در فرقت احباب / کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند (ملک الشعرا بهار)
سطح ادبی: قالب: غزل اجتماعی / سراینده سنت گراست و به سنتهای ادبی پایبند است / وزن عروضی و قافیه شعر دقیق و درست است / استعاره و تشبیههای مرده و تخیلات سنتی در آن دیده میشود؛ مانند: داغ لاله؛ نیلی بودن بر سرو؛ باغ جهان؛ لاله عذاران؛ مرغ گرفتار و هزاران / سطح فکری: در سوگ عارف قزوینی که تصنیف سازی میهن دوست بود سروده شده است / سخن از درد مردم و کشته شدن آزادی خواهان / توجه به وضع نابسامان مردم و جامعه دارد / شعر میهنی، اجتماعی و سیاسی است / شعر جزئی نگر و عینیت گراست
گزارش دقیق چکامه
۱- از مُلک ادب حکم گزاران همه رفتند / شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
قلمرو زبانی: مُلک: سرزمین / حکم گزار: فرمانروا / شو: روزی دهنده / قلمرو ادبی: رفتند: کنایه از اینکه درگذشتند / بار سفر بند: کنایه از اینکه آماده سفر شو. / مُلک ادب: اضافه تشبیهی
بازگردانی: همه سخنوران بزرگ درگذشتند و رفتند. آماده شو که همه رفتند تو نیز خواهی رفت.
۲- آن گرد شتابنده که در دامن صحراست / گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
قلمرو زبانی: صحرا: دشت / قلمرو ادبی: گرد شتابنده: استعاره از خورشید / دامن صحرا: اضافه تشبیهی / گرد شتابنده گوید: جانبخشی/ چه نشینی: پرسش انکاری
بازگردانی: خورشید که در دامن دشت می درخشد به تو می گوید که ننشین که همه دوستانت مردند.
۳- داغ است دل لاله و نیلی است برِ سرو / کز باغ جهان لاله عذاران همه رفتند
قلمرو زبانی: بر: پهلو / لاله عذار: کسی که گونه اش مانند لاله سرخ است / قلمرو ادبی: داغ است دل لاله و نیلی است برِ سرو: جانبخشی؛ کنایه از سوگوار بودن (در گذشته هنگام سوگواری جامهای نیلی رنگ می پوشیدند.)/ باغ جهان: اضافه تشبیهی / لاله عذار: تشبیه؛ کنایه از زیبارو
بازگردانی: لاله اندوهگین است و سرو سوگوار است؛ زیرا زیبارویان جهان همه مردند و درگذشتند.
۴- افسوس که افسانه سرایان همه خفتند / اندوه که اندوه گساران همه رفتند
قلمرو زبانی: سرودن: آواز خواندن، شعر گفتن / افسانه سرا: افسانه گو / خفتند: خوابیدند / اندوه گسار: غمخوار / قلمرو ادبی: خفتند: کنایه از اینکه مردند.
بازگردانی: دریغ که همه افسانه گویان مردند و همه کسانی که غم دیگران را می خورند درگذشتند.
۵- یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران / تنها به قفس ماند، هزاران همه رفتند
قلمرو زبانی: گلشن: گلستان؛ گلخانه / هزار: بلبل / قلمرو ادبی: هزار: ایهام ۱- عدد هزار ۲- بلبل /
بازگردانی: تنها یک سخنور (خود سخنور) در اسارت ماند و دیگران همه درگذشتند.
۶- خون بار بهار از مژه در فرقت احباب / کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
قلمرو زبانی: فرقت: دوری / احباب: ج حبیب؛ دوستان / قلمرو ادبی: خوب باریدن: کنایه از گریه خونین کردن و بسیار اندوهگین بودن / چون ابر…: تشبیه / مژه: مجاز از چشم
بازگردانی: بهار، در دوری دوستانت اندوهگین باش و خون گریه کن؛ زیرا مانند ابر بهاری به سرعت همه یارانت درگذشتند.
۲- این سروده را در قلمرو ادبی بررسی کنید.
گریه را به مستی بهانه کردم / شِکوِهها ز دست زمانه کردم
آستین چو از چشم برگرفتم / سیل خون به دامان روانه کردم
از چه روی چون ارغنون ننالم؟ / از جفایت ای چرخ دون ننالم
چون نگریم ز درد و چون ننالم / دزد را چو محرم به خانه کردم؟ (عارف قزوینی)
قلمرو ادبی: قالب: تصنیف / قافیه جای مشخصی ندارد / پایبندی کمتری به عروض سنتی دارد و وزن تهی از اشکال نیست / شعر کمتر به آرایه های بیانی و بدیعی پایبند است. / شعر سوز و شور ویژهای دارد / دست: مجاز از کار / شکوه از زمانه: جانبخشی / سیل خون: اضافه تشبیهی / اغراق: سیل خون به دامان روانه / ای چرخ دون: جانبخشی / دزد: استعاره از ستمگران حکومتی و خودکامگان / خانه: میهن / دزد را چو محرم … کردم: کنایه از این که کشورم را به او سپردم
۳- متن زیر از کتاب تاریخ بیداری ایرانیان را در دو سطح زبانی و فکری تحلیل کنید.
اگرچه ما در این تاریخ خود بیداری ایرانیان را از سال ۱۳۲۲ شروع کرده ایم، لکن اگر خیال خود را جمع کنیم و به نظر دقت و انصاف در تاریخ گذشتگان بنگریم، هر آینه به خوبی مشاهده می کنیم که در مجاری سنه ۱۲۶۵ بسیاری از امور و وقایع را که دلالت دارد بر بیداری ایرانیان و قدم گذاردن آنها به راه تمدن؛ و باعث و مسبّب آن را جز مرحوم میرزا تقی خان امیرنظام احدی را سراغ نداریم؛ چه آن بزرگ مرد از آن یکّه اشخاص بود که به قابلیت خود بدون اسباب و مساعدت خارجی از پستی به بلندی رسید. یعنی پسر آشپز قائم مقام بود و در اثنای کار و شغل، خویش را دارای رتبه و مقام صدارت نمود. دوست و دشمن او را از نوادر دهر شمردند و از خلقتهای فوق العاده دانسته و کارهای امیر نظام از ترتیب و انتظام قشون و اصلاح کار دفتر و مالیه که خرج، دو کرور اضافه بر دخل بود و عمارت و مرمّت خرابیهای دیگر که به زودی محال می نمود و همه در یک دو سال صورت گرفت، گواه و دلیل بزرگی مرد است. (ناظم الاسلام کرمانی)
سطح زبانی: نثر متن ساده، روان، قابل فهم است و ترکیب و واژههای ناآشنای عربی کم است – عبارت وصفی دور و دراز و لفظ پردازی بی جا کم است گرچه در متن دیده می شود- برخی از جملهها کمی طولانی است / کم توجهی به زبان در متن دیده می شود: از نظر زبانی گاهی لغزشهایی نیز وجود دارد؛ مانند: «نظر دقت» به جای «نظر دقیق» / «را» و «که»ی زاید در متن دیده می شود / یکّه: یگانه؛ واژه عامیانه است / دارا: به نظر می رسد که به معنای شایسته آمده باشد / عبارت وصفی: … از خلقتهای فوق العاده دانسته … / سطح فکری: نگاهی نوگرایانه به تاریخ دارد – شرح حال مردان مشروطه است – اخبار و اطلاعات آن مستند و دست اول است.

