﴿اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ…﴾ الروم: ۴۸
خدا همان کسی است که بادها را میفرستد و [بادها] ابری را برمیانگیزند و [خدا] آن [ابر] را در آسمان میگسترانَد.
هَل تُصَدِّقُ أنَ ترَی فی یَومٍ مِنَ الْأیّامِ أَسماکاً تَتَساقَطُ مِنَ السَّماءِ؟!
آیا باور میکنی که روزی از روزها ماهیهایی را ببینی که از آسمان فرومیافتند.
إنَّ نزُولَ الْمَطَرِ وَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ شَیءٌ طبَیعیٌّ؛ وَلکِٰنْ أ یُمْکِنُ أنَ نرَی مَطرَ السَّمَکِ؟!
همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است؛ اما آیا ممکن است باران ماهی را ببینیم.
هَل تظَنُّ أنَ یکَونَ ذٰلِکَ الْمَطَرُ حَقیقَهً وَ لَیسَ فِلْماً خَیالیّاً؟! حَسَناً فَانْظُرْ إِلَی هٰذِهِ الصُّوَرِ حَتَّی تُصَدِّقَ.
آیا گمان میکنی که این باران حقیقی است و نه فیلم خیالی؟! بسیار خوب، پس به این عکسها نگاه کن تا باور کنی.
اُنظُرْ بِدِقَّهٍ؛ أنتَ تُشاهِدُ سُقوطَ الْأسَماکِ مِنَ السَّماءِ؛ کَأنَّ السَّماءَ تُمْطِرُ أَسماکاً.
به دقت نگاه کن. تو افتادن ماهیها را از آسمان میبینی. گویی آسمان ماهی [ها] میبارد.
یُسَمّی النّاسُ هٰذِهِ الظّاهِرَهَ الطَّبیعیَّهَ «مَطَرَ السَّمَکِ». حَیَّرَتْ هٰذِهِ الظّاهِرَهُ النّاسَ سَنَواتٍ طَویلَهً فَما وَجَدوا لَها جَواباً.
مردم این پدیده طبیعی را «باران ماهی» مینامند. این پدیده مردم را سالهای درازی به شگفت آورده است؛ و برای آن پاسخی نیافته اند.
یَحْدُثُ «مَطَرُ السَّمَکِ» سَنَویّاً فی جُمهوریَّهِ الْهُندوراس فی أَمِریکَا الْوُسطَی.
باران ماهی سالانه در جهموری هندوراس در آمریکای مرکزی رخ میدهد.
تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَهُ مَرَّتَینِ فی السَّنَهِ أَحیاناً.
این پدیده ِ دوبار در سال روی میدهد.
فَیُشاهِدُ النّاسُ غَیمَهً سَوداءَ عَظیمَهً وَ رَعداً وَ بَرقاً وَ ریاحاً قَویَّهً وَ مَطَراً شَدیداً لِمُدَّهِ ساعَتَینِ أَو أَکثَرَ.
مردم ابر سیاه و بزرگ، تندر و آذرخش، بادهایی نیرومند و باران شدیدی را به مدت دو ساعت یا بیشتر میبینند.
ثُمَّ تُصبِحُ الْأرَضُ مَفروشَهً بِالْأسَماکِ، فَیَأخُذُهَا النّاسُ لِطَبخِها وَ تَناوُلِها.
سپس زمین پوشیده از ماهی [ها] میگردد؛ مردم آنها را برای پختن و خوردنشان میگیرند.
حاوَلَ الْعُلَماءُ مَعرِفَهَ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَهِ الْعَجیبَهِ؛ فَأَرْسَلوا فَریقاً لِزیارَهِ الْمَکانِ وَ التَّعَرُّفِ عَلَی الْأسَماکِ الَّتی تَتَساقَطُ عَلَی الْأرضِ بَعدَ هٰذِهِ الْأمطارِ الشَّدیدهِ،
دانشمندان تلاش کردند که راز آن پدیده شگفت را بشناسند؛ برای همین گروهی را برای دیدن مکان و شناختن ماهیهایی که پس از این بارانهای شدید بر زمین فرومیافتند فرستادند.
فَوَجَدوا أَنَّ أَکثَرَ الْأسَماکِ الْمُنتَشِرَهِ عَلَی الْأرضِ مِنْ نَوعٍ واحِدٍ، وَلٰکِنَّ الْغَریبَ فی الْأمرِ أَنَّ الْأسَماکَ لَیسَتْ مُتَعَلِّقَهً بِالْمیاهِ الْمُجاوِرَهِ.
نتیجتا دریافتند که بیشتر ماهیهای پخش شده بر روی زمین از یک نوع اند؛ اما شگفتی موضوع در آن است که ماهیها متعلق به آبهای مجاور نیستند.
بَلْ بِمیاهِ الْمُحیطِ الْأطْلَسیِّ الَّذی یَبْعُدُ مَسافَهَ مِائَتَی کیلومترٍ عَنْ مَحَلِّ سُقوطِ الأْسَماکِ.
بلکه متعلق به آبهای اقیانوس اطلس اند که از محل فرو افتادن ماهیها، ۲۰۰ کیلومتر دورتر است.
ما هوَ سَبَبُ تَشکیلِ هٰذِهِ الظّاهِرَهِ؟! یَحْدُثُ إعْصارٌ شدیدٌ فَیَسحَبُ الْأسَماکَ إلَی السَّماءِ بِقوَّهٍ.
علت شکل گرفتن این پدیده چیست؟! گردباد شدیدی روی میدهد و ماهیها را با قدرت به آسمان میکشاند.
وَ یَأخُذُها إِلَی مَکانٍ بَعیدٍ وَ عِندَما یَفقِدُ سُرعَتَهُ تَتَساقَطُ عَلَی الْأرضِ.
و آنها را به مکانی دور میبرد؛ هنگامیکه سرعتش را از دست میدهد، ماهیها بر روی زمین فرو میافتند.
یحَتفَلُ النّاسُ فی الْهُندوراس بِهٰذَا الْیَومِ سَنَویّاً وَ یُسَمّونَهُ «مِهرَجانَ مَطَرِ السَّمَکِ».
مردم در هندوراس این روز را سالانه جشن میگیرند و آن را جشنواره باران ماهی مینامند.

عَیّن الصَّحیحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ. (درست و نادرست را بر پایه متن درس شناسایی کن.)
۱- یَحتَفِلُ أَهالِی الْهُندوراس بِهذَا الْیَومِ شَهریّاً وَ یُسَمّونَهُ «مِهرَجانَ الْبَحرِ». ꭓ
مردم هندوراس این روز را ماهانه جشن میگیرند و آن را جشنواره دریا مینامند.
۲- عِندَما یَفقِدُ الإعصارُ سُرعَتَهُ، تَتَساقَطُ الْأسَماکُ عَلَی الْأَرضِ. √
هنگامی که گردباد سرعتش را از دست میدهد ماهیها روی زمین میافتند.
۳- یَئِسَ الْعُلَماءُ مِن مَعرِفَهِ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَهِ الْعَجیبَهِ. ꭓ
دانشمندان از شناخت راز آن پدیده شگفت ناامید شدند.
۴- إنَّ نُزولَ الْمَطَرِ وَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ أَمرٌ طَبیعیٌّ. √ همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است.
۵- تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَهُ عَشرَ مَرّاتٍ فی السَّنَهِ. ꭓ این پدیده ده بار در سال رخ میدهد.
إعلموا




أشکال الأفعال (۱)
فعلها در زبان عربی بر اساس شکل «سوم شخص مفرد در فارسی» به دو گروه تقسیم میشود.
گروه اول: فعلهایی که فقط از حروف اصلی تشکیل میشود.
گروه دوم: فعلهایی که علاوه برحروف اصلی، حروف زائد دارد. بیشتر فعلهای «ماضی سوم شخص مفرد» که در متوسطۀ اول با آن آشنا شدید از سه حرف اصلی تشکیل میشد؛ مانند خَرجَ، عَرفَ ، قَطعَ و شَکرَ.
ماضی سوم شخص مفرد برخی فعلها نیز بیشتر از سه حرف است؛ مانند اِسْتَخْرَجَ، اِعْتَرَفَ، اِنْقَطَعَ و تَشَکَّرَ.
در کتابهای عربی متوسطۀ اول تا حدودی با چنین فعلهایی آشنا شده بودید.
اکنون با فعلهایی که «سوم شخص مفرد ماضی» آنها بیش از سه حرف است، بیشتر آشنا شوید.




بابهای ثلاثی مزید
الباب | الماضی | المضارع | الأمر | المصدر |
استِفعال | اِسْتَرْجَعَ: پس گرفت | یَسْتَرْجِعُ: پس میگیرد | اِسْتَرْجِعْ: پس بگیر | استِرجاع: پس گرفتن |
افتِعال | اشتَغَلَ: کار کرد | یَشتغلُ: کار میکند | اِشتَغِلْ: کار کن | اشتِغال: کار کردن |
انفِعال | انفتَح: باز شد | یَنفتِحُ: باز میشود | اِنفَتِحْ: باز شو | انفِتاح: باز شدن |
تَفعُّل | تَخَرَّجَ: دانش آموخته شد | یَتَخَرَّجُ: دانش آموخته میشود | تَخَرَّجْ: دانش آموخته شو | تَخَرَّج: دانش آموخته شدن |
اختَبِر نفسَک: تَرجِم الأفعال التالیه. (خودت را بیازما: فعلهای زیر را ترجمه کن.)
ماضی مضارع امر مصدر
استَغفَرَ: آمرزش خواست یَستغفِرُ: آمرزش میخواهد استَغفِرْ: آمرزش بخواه استِغفار: آمرزش خواستن
اعتَذَرَ: پوزش خواست یَعتذِرُ: پوزش میخواهد اعتذِرْ: پوزش بخواه اعتِذار: پوزش خواستن
انقَطَعَ: بریده شد یَنقطِعُ: بریده میشود انقَطِعْ: بریده شو انقِطاع: بریده شدن
تَکلّمَ: سخن گفت یَتکلّمُ: سخن میگوید تَکلَّمْ: سخن بگو تَکلُّم: سخن گفتن





از تنبلی دور شوید؛ نیرویتان را به کار بگیرید؛ درسهایتان را بیاموزید؛ از انجام دادن تکلیفتان عقبنشینی نکنید.

حوارٌ =گفتگو
(فی قِسْمِ الْجَوازاتِ) = در بخش گذرنامهها
شُرطیُّ إدارهِ الْجَوازاتِ = پلیس اداره گذرنامه | اَلْمُسافِرُ الْإیرانیُّ = مسافر ایرانی |
أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. مِن أَیِّ بَلَدٍ أَنتُم؟ = خوش آمدید. شما از کدام کشورید؟ | نَحنُ مِن إیران وَ مِن مَدینَهِ زابُل. = ما از ایران و از شهر زابلیم. |
مَرحَباً بِکُم. شَّرَفتُمونا. = درود بر شما، سربلندمان کردید. | أَشکُرُکَ یا سَیِّدی. = سپاس گزارم، سرکار من. |
ماشاءاللّهُ! تَتَکَلَّمُ بِالْعَرَبیَّهِ جَیِّداً = آفرین (به نام ایزد). خوب به عربی سخن میگویی! | أُحِبُّ هذِهِ اللُّغَهَ. اَلْعَرَبیَّهُ جَمیلَهٌ. = این زبان را دوست دارم. عربی زیباست. |
کَمْ عَدَدُ الْمُرافِقینَ؟ = همراهان چند نفرند؟ | سِتَّهٌ: والِدایَ وَ أُختایَ وَ أَخَوایَ. = شش نفر؛ پدر و مادرم و دو خواهرم و دو برادرم. |
أَهلاً بِالضُّیوفِ. هَل عِندَکُم بِطاقاتُ الدُّخولِ؟ = مهمانان خوش آمدید. آیا کارت ورود دارید؟ | نَعَم؛ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِطاقَتُهُ بِیَدِهِ. = بله؛ هر یک از ما کارتش در دستش است. |
اَلرِّجالُ عَلَی الْیَمینِ وَ النِّساءُ عَلَی الْیَسارِ لِلتَّفتیشِ. = مردها سمت راست و زنها سمت چپ برای بازرسی. | عَلی عَینی. = به روی چشمم. |
رَجاءً؛ اِجعَلوا جَوازاتِکُم فی أَیدیکُم. = خواهشمندم، گذرنامههایتان را در دستانتان بگیرید. | نَحنُ جاهِزونَ. = ما آمادهایم. |
۱- جَواز: گذرنامه ۲- مَرحَباً بِکُم: خوش آمدید ۳- شَرّفتُم: مشرّف فرمودید ۴- مُرافِق: همراه ۵- والِدایَ وَ أُختایَ وَ أَخَوایَ: پدر و مادرم، دو خواهرم و دو برادرم ۶- بِطاقَه: کارت، بلیت ۷- تَفْتیش: بازرسی ۸- جاهِز: آماده



