او همان خدایی است
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ
ستایش از آنِ خدایی است که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایی را بنهاد.
اُنْظُرْ لِتِلْکَ الشَّجَرَه / ذاتِ الْغُصونِ النَّضِرَه
به آن درخت دارای شاخههای ترو تازه بنگر.
کَیفَ نَمَتْ مِنْ حَبَّهٍ / وَ کَیفَ صارَتْ شَجَرَه
چگونه از دانهای رویید و چگونه درختی شد؟
فَابْحَثْ وَ قُل مَن ذَا الَّذی / یُخْرِجُ مِنهَا الثَّمَرَه
پس جستجو کن و بگو چه کسی از آن، میوه درمیآورد؟
وَ انْظُرْ إِلَی الشَّمسِ الَّتی / جَذوَتُها مُسْتَعِرَه
به خورشید بنگر که پاره آتشش فروزان است.
فیها ضیاءٌ وَ بِها / حَرارَهٌ مُنتَشِرَه
در آن روشنایی است و از آن گرما میپراکند.
مَنْ ذَا الَّذی أَوْجَدَها / فی الْجَوِّ مِثلَ الشَّرَرَه
چه کسی آن را در هوا همچون اخگر [پاره آتش] پدید آورد؟
ذاکَ هوَ اللّٰهُ الَّذی / أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه
آن (او) همان یزدانی است که نعمتهایش ریزان است.
ذو حِکمَهٍ بالِغَهٍ / وَ قُدرَهٍ مُقتَدِرَه
دارای دانش کامل و نیرویی پرتوان است.
اُنْظُرْ إِلَی اللَّیلِ فَمَنْ / أَوْجَدَ فیهِ قَمَرَه
به شب بنگر، پس چه کسی ماه را در آن پدید آورد؟
وَ زانَهُ بِأَنْجُمٍ / کَالدُّرَرِ الْمُنتَشِرَه
و آن (شب) را با ستارگانی همچون مرواریدهای پراکنده آراست؟
وَ انْظُرْ إِلَی الْغَیمِ فَمَنْ / أَنزَلَ مِنْهُ مَطَرَه
به ابر بنگر، پس چه کسی باران را از آن فروفرستاد؟
«أخ» در زبان عربی
در گروه های دو نفره شبیه گفت وگوی زیر را در کلاس اجرا کنید.
حوارٌ = گفتگو
(اَلتَّعارُفُ فی مَطارِ النَّجَفِ الْأشَرَفِ) = آشنایی در فرودگاه نجف اشرف
زائِرُ مَرقَدِ أمیرِالْمُؤمِنینَ عَلیّ = دیدارگر آستانه امیرالمؤمنین | أَحَدُ الْمُوَظَّفینَ فی قاعَهِ الْمَطارِ = یکی از کارمندان در سالن فرودگاه |
اَلسَّلامُ عَلَیکُم. = درود بر شما. | وَ عَلَیکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ. = و بر شما درود و رحمت خدا و برکاتش. |
صَباحَ الْخَیرِ یا أَخی. = بامداد خوش، ای برادرم. | صَباح النور وَ السُّرور. = بامداد شما هم همراه نور و شادی. |
کیفَ حالک؟ = حالت چطور است؟ | أنا بِخَیر، و کیفَ أنتَ؟ = من خوبم. تو چطوری؟ |
بخَیر و الحمَد لله. = خوبم، خدا را سپاس. | عَفواً، مِنْ أَینَ أَنتَ؟ = ببخشید. تو اهل کجایی؟ |
أَنا مِنَ الْجُمهوریَّهِ الْإسلامیَّهِ الْإیرانیَّهِ. = من اهل جمهوری اسلامی ایران ام. | مَا اسْمُکَ الْکَریمُ؟ = نام ارجمندت چیست؟ |
اِسمی حُسَینٌ وَ مَا اسْمُکَ الْکَریمُ؟ = نام من حسین است و نام ارجمند تو چیست؟ | اِسمی عَبدُ الرَّحمانِ. = نام من عبدالرحمان است. |
هَل سافَرْتَ إلی إیرانَ حَتَّی الآن؟ = آیا تاکنون به ایران سفر کردهای؟ | لا؛ مَع الأسَف؛ لکنّی أحبُّ أن أسافرَ. = نه؛ متأسفانه، ولی دوست دارم که سفر کنم. |
إن شاء الله تُسافِر إلی إیران! = اگر خدا بخواهد به ایران سفر میکنی. | إن شاء الله؛ إلی اللقاء؛ مَع السَّلامه. = اگر خدا بخواهد؛ به امید دیدار، به سلامت. |
فی أَمانِ اللّه. = خدا نگهدار | فی أَمانِ اللّهِ وَ حِفظِهِ، یا حَبیبی. = در امان خدا (خدا نگهدار)، ای دوست من |
۱- تعارف: آشنایی با یکدیگر ۲- قاعه: سالن ۳- مطار: فرودگاه ۴- مع الأسف: متأسفانه ۵- أن أسافر: که سفر کنم
گوشزد: دانش آموزان ارجمند، برخی از این واژه های پرسشی را هنوز نخوانده اید؛ ولی بهتر است همه اینها را بیاموزید.