۱- نمونه زیر را از نظر ویژگی های قلمرو زبانی بررسی کنید.
اَلا یا خیمگی، خیمه فروهِل / که پیشاهنگ، بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد، طبل نخستین / شتربانان هم یبندند محمل
نماز شام نزدیک است و امشب / مه و خورشید را بینم مقابل
ولیکن ماه دارد قصدِ بالا / فروشد آفتاب از کوه بابلِ (منوچهری)
قلمرو زبانی: وجود واژگان کهن← الا: ای / خیمگی: چادردار پیشاهنگ: پیشرو قافله / منزل: جای فرودآمدن / تبیره: طبل / محمل: کجاوه / نماز شام: نماز مغرب / فروشد: فرورفت؛ غروب کرد / کمی واژگان غیرفارسی / زبان شعر ساده و جمله ها کوتاه است / بیشتر واژگان شعر ساختمان ساده دارند. / فعل پیشوندی← فروهل: به پایین انداختن / شبکه معنایی← شام؛ مه؛ خورشید…
۲- نمونه های زیر را از نظر ویژگی های قلمرو ادبی بررسی کنید.
الف)
«نوشته اند: درزی ای و جولاهه ای با هم دوستی داشته اند و چون به هم بنشستند، می گفتندی که این کار این شیخ، هیچ بر اصل نیست. روزی با یکدیگر می گفتند که این مرد دعوی کرامت می کند؛ بیا تا هر دو به نزدیک وی دَرشویم؛ اگر شیخ بداند که ما هر یکی چه کار کنیم و پیشه ما چیست، بدانیم که او بر حق است و آنچ می کند، بر اصل است. هر دو مُتَنکّروار به نزدیک شیخ ما درآمدند. چون چشم شیخ بر ایشان افتاد، گفت:
به فلک بر، دو مرد پیشه ورند / زان یکی درزی و دگر جولاه
پس اشارت به درزی کرد و گفت: این ندوزد، مگر قبای ملوک
آنگه اشاره به جولاهه کرد و گفت: وان نبافد، مگر گلیم سیاه
ایشان هر دو خجل گشتند و در پای شیخ افتادند و از آن انکار، توبه کردند.» (اسرارالتوّحید، محمّدبن منوّر)
قلمرو ادبی: این متن آرایه ادبی کمی دارد. / چشم شیخ بر ایشان افتاد: مجاز از نگاه / مراعات نظیر / به کار گیری شعر در میان نثر / در پای شیخ افتادند: کنایه از پوزش خواستن /
ب)
«ملک گفت: آورده اند که بازرگانی غلامی داشت دانا و زیرک سار و بیداربخت. بسیار حقوق بندگی بر خواجه ثابت گردانیده بود و مقامات مشکور و خدمات مقبول و مبرور بر جراید روزگار ثبت کرده.
روزی خواجه گفت غلام را: « ای غلام، اگر این بار دیگر سفر دریا برآوری و بازآیی، تو را از مال خویش آزاد کنم و سرمایه وافر دهم که کفاف آن را پیرایه عفاف خود سازی و همه عمر پشت به دیوار فراغت باز دهی.» غلام این پذَرفتگاری از خواجه بشنید، به روی تقبّل و تکفّل پیش آمد و بر کار اقبال نمود. بار در کشتی نهاد و خود درنشست. روزی دو سه، بر روی دریا می راند. ناگاه بادهای مخالف از هر جانب برآمد، سفینه را درگردانید و بار آبگینه امَلش خُرد بشکست. کشتی و هرچ درو بود، جمله به غرقاب فنا فرو رفت و او به سنگ پشت بحری رسید؛ دست درو آویخت و خود را بر پشت او افکند تا به جزیره ای افتاد که درو نخلستان بسیار بود؛ یک چندی در آن جایگه از آنچ مقدور بود، قوتی می خورد … » (مرزبان نامه، سعد الدّین وراوینی)
قلمرو زبانی: الا: ای /
قلمرو ادبی: بیداربخت: جانبخش؛ کنایه از خوشبخت و خوش طالع / سجع / جراید روزگار: اضافه تشبیهی / عمر پشت به دیوار فراغت باز دهی: کنایه / دیوار فراغت: اضافه تشبیهی / بار آبگینه امَل : اضافه تشبیهی / غرقاب فنا: اضافه تشبیهی
۳- نمونه زیر را از نظر ویژگی های قلمرو فکری بررسی کنید.
ای خواجه، رسیده است بلندیت به جایی / کزاهل سماوات به گوش تو رسد صوت!
گر عمر تو چون قد تو باشد به درازی / تو زنده بمانی و بمیرد ملک الموت (انوری)
قلمرو فکری:
۴- با ذکر دلیل بنویسید چرا دو مصرع بیت زیر هم وزن است؟
بشنو از نی چون حکایت می کند / از جدایی ها شکایت می کند (مولوی)
پایه های آوایی | بش ن از نی | چن ح کا یت | می ک ند |
پایه های آوایی | از ج دا یی | ها ش شَکا یت | می ک ند |
وزن | ت تن تن | ت تن تن | ت تن تن |
نشانه های هجایی | Uـ ـ | Uـ ـ | Uـ ـ |
۵- در جملات زیر، انواع سجع را بیابید و نوع آنها را مشخّص کنید.
الهی اگر بهشت، چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو، درد و داغ است. (خواجه عبدالله انصاری) / سجع متوازن؛ متوازی
طالب علم، عزیز است و طالب مال، ذلیل. (خواجه عبدالله انصاری) / سجع متوازن
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بی دریغش، همه جا کشیده. (سعدی) / سجع متوازی
این دلق موسی است مرقعّ و آن ریش فرعون مرصّع. (سعدی) / سجع متوازی
در ایاّم طفولیت متعبّد و شب خیز بودم و مولعِ زهد و پرهیز. (سعدی) / سجع متوازی
۶- نوع سجع دو واژه زیر را بنویسید و به جای واژه دوم، واژه ای بگذارید که بالاترین ارزش موسیقایی را در میان سجع ها داشته باشد.
یاد؛ نام: سجع متوازن. اگر به جای نام، شاد بگذاریم سجع متوازی به دست می آید.