هر گاه شاعر یا نویسنده در سخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب المثل به کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایه مثل است.
بی گمان دیوار طبع پست خاکآلود ماست گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار ما
آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از زبانش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست
تمثیل
هر گاه برای تاًیید یا روشن شدن مطلبی (معمولاً پیچیده) آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم یا برای اثبات موضوعی نمونهای بیاوریم آرایه تمثیل را به کار گرفته اییم
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
☼ حافظ خطاب به زاهدان و واعظان میگوید که من اگر خوب یا بد هستم ربطی به شما ندارد و شما همان بهتر که مراقب اعمال خود باشید، همچنان که هر کسی هنگام درو آنچه را که خود کاشتهاست برداشت میکند. شاعر برای درستی گفته خود در مصراع نخست، در مصراع دوم موضوعی ساده را که درستی آن بر همه آشکار است به عنوان نمونهای برای ان ذکر میکند.
خودآزمایی
- در مصراع اول بیتی که تلمیح یا تمثیل ندارد، چند استعاره به کار رفته است؟ (سراسری ریاضی ، ۹۲ )
۱) چنیـن گـــفت پیغمــــبر راستگوی ز گهواره تا گــــور دانش بجـوی (یکی)
۲) چه گفت آن سخن گوی پاسخ نیوش که دیوار دارد به گــــفتار گــوش (یکی)
۳) بگـــسترد کــــافور بر جای مشک گل و ارغوان شد به پالیز خشک (دو تا)
۴) آسمـــان بار امانت نتوانست کــشید قرعۀ کـار به نام من دیوانه زدند (دو تا)