آموزه هفدهم: خاموشی دریا

قلمرو زبانی: چراغدان: جاچراغی / قلمرو ادبی: شعله: استعاره یا نماد راهنما / روشنایی: دانش / از شعله … سپاسگزاری کن: جانبخشی / چراغدان: استعاره از افراد فروتن، خرسند و بردبار، افرادی که معمولا به چشم نمی‌آیند؛ زمینه ساز راهنمایی و دانش / در سایه ایستادن: کنایه از اینکه خودنمایی نمی‌کند / تضاد: روشنایی؛ سایه

طبیعت
خاموشی دریا

قلمرو زبانی: چراغدان: آشکار کردن / قلمرو ادبی: آفتاب: استعاره از چیزهای باارزش ودست نایافتنی؛ مجاز از خورشید / ستاره: استعاره از چیزهای کم ارزش و کوچک و دست یافتنی

پیام: غنیمت شمردن فرصت، کاچی به از هیچی

قلمرو زبانی: خاموشی: سکوت / چارپا: جانوران چهارپا / قلمرو ادبی: ماهی … خاموش است؛ چارپا … هیاهو می‌کند؛ خاموشی دریا؛ هیاهوی خاک: جانبخشی / تضاد: خاموشی؛ هیاهو

پیام: برتری آدمی

قلمرو زبانی: فروتنی: تواضع / آن بزرگ:‌ منظور خداوند است / قلمرو ادبی: واژه‌آرایی: بزرگ

قلمرو زبانی: ممکن: شدنی / ناممکن: ناشدنی / قلمرو ادبی: تضاد: ممکن؛ ناممکن / جانبخشی

پیام: دوری از ناامیدی

■ دریا و آب                                                       ■ فصل و زمستان

ماهی در آب خاموش است و / چارپا روی خاک هیاهو می‌کند و / پرنده در آسمان آواز می‌خواند / آدمی‌، / اما / خاموشی دریا و / هیاهوی خاک و / موسیقی آسمان را در خود دارد.

«واو» پیوند:

ماهی در آب خاموش است و چارپا روی خاک هیاهو می‌کند و پرنده در آسمان آواز می‌خواند.

«واو» عطف :

آدمی اما خاموشی دریا و هیاهوی خاک و موسیقی آسمان را درخود دارد.

انواع «واو»
انواع واو

الف) طبیعت، زیبا است.

ب) طبیعت، زیبا آفریده شده است.

مشاهده می‌کنید که جمله «الف» پس از حذف واژه «زیبا» بی معنا می‌شود؛ چون «زیبا» مسند جمله و از اجزای اصلی آن است؛ ولی جمله «ب» همچنان کامل است؛ چون «زیبا» در این جمله قید است و حذف آن نقصی ایجاد نمی‌کند.

اکنون، هر یک از واژه‌های زیر را در دو جمله به گونه‌ای به کار ببرید که در جمله واژه‌های زیر را در دو جمله به گونه‌ای به کار ببرید که در جمله نخست«مسند» و در جمله دیگر«قید» باشد.

■ خندان: علی با دیدن مادرش خندان شد. (مسند)/ او همیشه خندان است. (مسند)/ او خندان به مدرسه رفت. (قید)

■ چگونه: حال مادرت چگونه است؟ (مسند)/ امتحان چگونه بود؟ (مسند) / چگونه آمدی؟ (قید) / چگونه از دنیا رفت؟ (قید)

ممکن از ناممکن می‌پرسد خانه ات کجاست؟ پاسخ می‌آید: «در رؤیای یک ناتوان»

ممکن و ناممکن: هر دو آرایه تشخیص دارند.

آفتاب: استعاره از چیزهای باارزش و دست نایافتنی یا حقیقت کل.

ستاره: استعاره از چیزهای کم ارزش و کوچک و دست یافتنی یا حقیقت‌های جزء.

افراد فروتن، خرسند و بردبار، افرادی که معمولا به چشم نمی‌آیند.

بر این که انسان جانداری برتر از دیگر جانداران است و دارای دو بعد جسمانی و روحانی؛ و اینکه آفرینش در انسان فروفشرده شده است.

از آسمان تاج بارد؛ اما بر سر آن کس که سر فرود آرد. «خواجه عبدالله انصاری» / تاج: مجاز از جاه / سرفروآوردن: کنایه از فروتنی ورزیدن

در هر دو عبارت به این موضوع اشاره شده است که فروتنی مایه کمال و بزرگی انسان است..

انسان راستین در کمال ناتوانی، امیدش را از دست نمی‌دهد و از کوشش بازنمی‌ماند؛ زیرا در ناتوانی باید به دنبال توانایی باشد.

سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
سعید جعفری
دبیرستان
سعید جعفری
سعید جعفری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی

قلمرو زبانی: تجسّم: پیکر بخشی / برزگر: کشاورز / شوق:‌ شور / قلمرو ادبی: زندگی به راستی تاریکی است: تشبیه

قلمرو زبانی: تهی:‌ خالی / بیهوده: بی نتیجه / مهر: عشق / قلمرو ادبی: شوق همیشه کور است: جانبخشی

قلمرو زبانی: را در «شما را»: به معنای دارندگی (اگر شما توان ندارید)/ درآمیختن: در هم کردن (بن ماضی: آمیخت؛ بن مضارع: آمیز)/ زنهار:‌ آگاه باشید / نهادن:‌ قرار دادن؛ گذاشتن (بن ماضی: نهاد؛ بن مضارع: نه)/ واستاندن: گرفتن (بن ماضی: واستاند؛ بن مضارع: واستان)/ تجسّم: پیکر بخشی / قلمرو ادبی:بار وظیفه‌: اضافه تشبیهی / به دوش کشید: کنایه / دست از کار شستن: کنایه از رها کردن / انسان را تنها نیمه سیر کند:‌ کنایه از اینکه بسنده نیست.                                                                                          

پی دی اف درس هفدهم فارسی پایه یازدهم

Follow by Email
YouTube
Set Youtube Channel ID
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا