شعر و موسیقی هر دو برای برانگیختن حس و حال عاطفی به کار میروند. حالتهایی چون اندوه، شادی، امید و یأس، حیرت و تعجّب، نمودهای عاطفه اند که شاعر میکوشد آنها را به دیگران انتقال دهد. اساسی ترین عامل پیدایی شعر، عاطفه است.
۱ـ شعر و موسیقی هر دو برای برانگیختن حس و حال عاطفی به کار میروند.
۲ـ اساسی ترین عامل پیدایی شعر چیست؟ عاطفه
شاعر برای انتقال عاطفه خود به دیگران از زبان کمک میگیرد و واژههایی را بر میگزیند که با قرار گرفتن در کنار هم، آهنگی خاص را پدید آورند؛ بنابراین، وزن و آهنگ، به انتقال بهتر احساس و عاطفه کمک میکند.
۳ـ شاعر برای انتقال عاطفه خود به دیگران از چه چیزی کمک میگیرد؟ – زبان
۴ـ وزن و آهنگ، به انتقال بهتر احساس و عاطفه کمک میکند.
۵- تفاوت وزن و آهنگ در چیست؟ – وزن همان چینش هماهنگ هجاهای کوتاه و بلند است؛ اما آهنگ، بدیع لفظی است: آرایههایی همچون جناس، واجآرایی، سجع … . دیگر اینکه وزن لازمه شعر است؛ ولی آهنگ الزامی نیست.
در نمونه زیر، وزن و آهنگ کوبنده و کوتاه، بار حماسی فضای شعر را غنی تر میسازد؛ یعنی وزن و آهنگ با محتوا هماهنگی کامل دارند:
خروش آمد و ناله کرّنای / دم نای رویین و هندی دَرای
زمین آمد از سُمِ اسپان به جوش / به ابر اندر آمد فغان و خروش
چو برخاست از دشت گَردِ سپاه / کس آمد بَرِ رستم از دیدگاه
که آمد سپاهی چو کوهِ گران / همه رزمجویانِ کُندآوران
ز تیغ دلیران هوا شد بنفش / برفتند با کاویانی درفش
برآمد خروشِ سپاه از دو روی / جهان شد پر از مردم جنگجوی (شاهنامه، فردوسی)
خروش: فریاد / کرّنا: نی جنگی / دم: صدای / نای: نی / رویین: ساخته شده از روی / دَرای: زنگ / اسپ: اسب (کاربرد کهن واژه)/ فغان: فریاد / برخاست: بلند شد / دیدگاه: دیدهبانی (کاربرد واژه در معنای کهن) / گران: سنگین، پروزن / کُندآوران: پهلوان (کاربرد واژه کهن) / تیغ: شمشیر / کاویانی: پادشاهی / درفش: پرچم (کاربرد واژه کهن)
گوشزد: وزن بیت بالا ← «ت تن تن / ت تن تن / ت تن تن / ت تن» یا «دا دام دام / دا دام دام / دا دام دام / دا دام»
عوامل تأثیر گذار در وزن: نسبت هجای کوتاه و بلند / تعداد هجاهای هر پایه آوایی / تعداد پایههای آوایی
۶ـ وزن و آهنگ کدام بیت کوبنده و کوتاه است؟
۷ـ منظور از کوبنده و کوتاه چیست؟ – پایه آوایی کوتاه است. تعداد پایههای آوایی کم است. هجاهای کوتاه زیاد است.
درباره تأثیر وزن در شعر، میتوان گفت پس از عاطفه مهم ترین و مؤثرترین عامل، «وزن» است. بدون وزن، کمتر میتوان عواطف را برانگیخت؛ اصولاً انتظاری که آدمی از شعر دارد، این است که بتواند آن را زمزمه کند و علّت اینکه شعر را بیشتر از نثر میخواند، همین شوق به زمزمه و آوازخوانی است. وزن در شعر، جنبه تزیینی ندارد؛ بلکه جزءِ طبیعت شعر است و برای نشان دادن عواطف، نمی توان از آن چشم پوشید.
۸ـ پس از عاطفه مهم ترین و مؤثرترین عامل، در شعرانگی شعر چیست؟ – وزن
۹ـ وزن در شعر، جنبه تزیینی ندارد؛ بلکه جزءِ طبیعت شعر است و برای نشان دادن عواطف، نمی توان از آن چشم پوشید.
چنان که گفتیم، وزن یکی از مهمترین ارکان شعر است و این موضوع به خوبی نشان میدهد که گوش نوازی و خوش آهنگی چه تأثیری بر انسان دارد؛ حتّی بیشتر کتابهای مقدّس نیز از کشش و جاذبه آهنگ و کلام موزون، بهره گرفته اند.
در نمونه زیر، سعدی سخنِ خود را با وزن و آهنگی درآمیخته است که به آسانی، حالت شادی و نشاط درونی او را به خواننده منتقل میکند.
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم / چشم بد از روی تو دور ای صنم
روی مپوشان که بهشتی بود / هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندَمَت / ترک ادب رفت و قصور ای صنم
تا به کرم خرده نگیری؛ که من / غایبم از ذوق حضور ای صنم
سعدی از این چشمه حیوان که خورد / سیر نگردد به مرور ای صنم (سعدی)
صنم: بت / حور: حوری، زنان بهشتی / قصور: کوتاهی / خُرده: عیب / ذوق: / حضور: حاضر بودن
گوشزد: وزن بیت بالا ← «تن ت ت تن / تن ت ت تن / تن ت تن» یا «دام دا دا دام / دام دا دا دام / دام دا دام»
۱۰ـ کدام بیت حالت شادی و نشاط درونی را به خواننده منتقل میکند؟
وزن، ادراکی است که از احساسِ نظم حاصل میشود. وزن، امری حسّی است و بیرون از ذهن کسی که آن را در مییابد، وجود ندارد؛ وسیله ادراک وزن، حواس ما است؛ مثلاً چرخی که میگردد، حرکتی مداوم دارد، امّا وزن ندارد. حال اگر نشانه ای در یک نقطه چرخ باشد که هنگام حرکت آن دیده شود، از دیدن بازگشتهای پیاپی آن، ادراک وزن حاصل میشود.
همچنین گردش چرخهای دوچرخه هیچ نوع وزنی ندارد؛ امّا از توجّه به حرکت پای دوچرخه سوار و بازگشت متوالی آن به نقطه پایین، وزنی ادراک میکنیم.
مولوی هم در نمونه زیر، از این ویژگی آوایی و تکرار منظّم موسیقی به خوبی بهره گرفته است. تناسب و همسویی وزن و عاطفه، بر قدرت اثرگذاری این سروده، افزوده است:
مرده بُدم زنده شدم، گریه بُدم خنده شدم / دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا، جان دلیر است مرا / زَهره شیر است مرا، زُهره تابنده شدم
گفت که سرمست نه ای، رو که از این دست نه ای / رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبله این جمع شدی / جمع نیم، شمع نیم، دودِ پراکنده شدم
گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری / شیخ نیم، پیش نیم، امرِ تو را بنده شدم
شُکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلَک / کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم (غزلیات شمس، مولوی)
دولت: حکومت / پاینده: پایدار / زَهره: جرئت، دلیری / زُهره: ستاره ناهید / تابنده: تابان / سرمست: سرخوش؛ بانشاط، میزده/ دست: صنف / طرب: شادی/ آکنده: پر/ نیم: نیستم / سر: رئیس / پیشرو: پیشوا / راهبری: رهبر/ چرخ: گردش / فلک: آسمان / مَلِک: پادشاه / مُلک: سرزمین / مَلَک: فرشته
گوشزد: وزن بیت بالا ← «تن ت ت تن / تن ت ت تن // تن ت ت تن / تن ت ت تن» یا «دام دا دا دام / دام دا دا دام // دام دا دا دام / دام دا دا دام»
توجّه به فضای عاطفی و آهنگ متن، سبب کشف لحن میشود. تشخیص لحن مناسب هر متن، خواندن را دلنشین تر و درک محتوا را آسان تر میسازد.
۱۱ـ لحن چیست؟ – منظورِ ما از «لحن» فضاسازی در بافتار آوایی سخن است. لحن، گرفتن نبض متن است. لحن می تواند: حماسی، داستانی – روایی، گفت وگو، طنز، میهنی، ستایشی، تعلیمی …. باشد.
برای آگاهی بیشتر از «لحن» اینجا را کلیک کنید.