بایگانی برچسب: s

الدرس الثالث: مطر السمک

مردم در هندوراس این روز را سالانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره باران ماهی می‌نامند.

واژگان درس سوم مشترک عربی پایه دهم

مردم هندوراس این روز را ماهانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره دریا می‌نامند.

هنگامی که گردباد سرعتش را از دست می‌دهد ماهی‌ها روی زمین می‌افتند.

دانشمندان از شناخت راز آن پدیده شگفت ناامید شدند.

۵- تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَهُ عَشرَ مَرّاتٍ فی السَّنَهِ.     ꭓ        این پدیده ده بار در سال رخ می‌دهد.

saeedjafari
jafarisaeed

إعلموا

بابهای ثلاثی مزید

البابالماضیالمضارعالأمرالمصدر
استِفعالاِسْتَرْجَعَ: پس گرفتیَسْتَرْجِعُ: پس می‌گیرداِسْتَرْجِعْ: پس بگیراستِرجاع: پس گرفتن
افتِعالاشتَغَلَ: کار کردیَشتغلُ: کار می‌کنداِشتَغِلْ: کار کناشتِغال: کار کردن
انفِعالانفتَح: باز شدیَنفتِحُ: باز می‌شوداِنفَتِحْ: باز شوانفِتاح: باز شدن
تَفعُّلتَخَرَّجَ: دانش آموخته شدیَتَخَرَّجُ: دانش آموخته می‌شودتَخَرَّجْ: دانش آموخته شوتَخَرَّج: دانش آموخته شدن
باب های ثلاثی مزید

استَغفَرَ: آمرزش خواست  یَستغفِرُ: آمرزش می‌خواهد       استَغفِرْ: آمرزش بخواه                استِغفار: آمرزش خواستن

اعتَذَرَ: پوزش خواست     یَعتذِرُ: پوزش می‌خواهد           اعتذِرْ: پوزش بخواه                   اعتِذار: پوزش خواستن

انقَطَعَ: بریده شد             یَنقطِعُ: بریده می‌شود              انقَطِعْ: بریده شو                        انقِطاع: بریده شدن

تَکلّمَ: سخن گفت             یَتکلّمُ: سخن می‌گوید               تَکلَّمْ: سخن بگو                         تَکلُّم: سخن گفتن

ثلاثی مزید
saeedjafari
jafarisaeed
باب ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید

حوارٌ =گفتگو

سعید جعفری

التمارین

جشنواره، جشنی به مناسبت زیبایی است، مانند جشنواره گل و جشنواره فیلم.

برف گونه‌ای از گونه‌های ریزش آب از آسمان است که فقط در کوه‌ها می‌بارد.

ایرانیان نوروز، اولین روز از روزهای سال هجری خورشیدی را جشن می‌گیرند.

ماهی‌ها در رود و دریا زندگی می‌کنند و گونه‌های مختلفی دارند.

گردباد باد شدیدی است که از مکانی به مکانی دیگر منتقل نمی‌شود.

۱- الماضیُ مِن «یَنقطعُ»:               اِنقَطَعَ ■         قَطَعَ □                 تَقَطَّعَ □

۲- المضارعُ مِن «استرجَعَ»:          یُراجِعُ □         یَرجِعُ □              یَستَرجِعُ

۳- المصدرُ مِن «تعلَّمَ»:                 اِستِعلام □       تَعَلُّم ■                تَعلیم □

۴- الأمرُ مِن «تَستمعُ»:                  اِستَمِعْ ■         تَسَمَّعْ □               اِسمَعْ □

۵- النهیُ مِن «تَحتفلُ»:                 مَا احْتَفَلَ □      لا تَحتَفِلُ □    لا تَحتَفِلْ

۶- المُستقبَلُ مِن «یَبتسمُ»:               سَیَبتَسِمُ ■       اِبتِسام □      اِبْتَسِمْ □

پس برای گناهانشان آمرزش خواستند و چه کسی غیر از خدا گناهان را می‌آمرزد.

پس بگو غیب تنها برای خداست؛ پس منتظر باشید؛ همانا من با شما از منتظرانم .

و بر آنچه می‌گویند صبر کن و از آنها دوری کن.

مردم خفتگانند، پس آنگاه که بمیرند بیدار می‌شوند.

همانا شما مسئول اید حتی در مقابل قطعه زمین‌ها و چارپایان.

۱- المسجدُ (مسجد)                        (6) یَدْرُسُ فیهِ الطُّلّابُ. (دانش آموزان در آن درس می‌خواند.)

۲- المِشمِش (زردآلو)                     (3) عَینُ الْماءِ وَ نَهرٌ کَثیرُ الْماءِ. (چشمه آب و رود بسیار آب است.)

۳- الیَنبوعُ (چشمه/ جوی پرآب)           (2) فاکههٌ یَأکُلُها النّاسُ مُجَفَّفَهً أَیضاً. (میوه‌ای است که مردم آن را خشک هم می‌خورند.)

۴- المَوت (مرگ)                        (1) بَیتٌ مُقَدَّسٌ لِأَداءِ الصَّلاهِ عِندَ الْمُسلِمینَ. (نزد مسلمانان خانه مقدسی است برای گزاردن نماز)

۵- اللَیل (شب)                           (5) اَلْوَقتُ الْمُمتَدُّ مِن مَغرِبِ الشَّمسِ إلی طُلوعِ الْفَجْرِ. (زمان ممتد از غروب خورشید تا طلوع سپیده)

۶- الصفُّ (کلاس/ آموزگاه)

رفعَ (بالا برد) ≠ أنزلَ (پایین آورد، فروفرستاد) /  أصبحَ (شد)= صارَ/ حَفله (جشن)= مِهرَجان / صُعود (بالا رفتن) ≠  نُزول (پایین آمدن)

۱- ﴿ فاصبر إنّ وَعد الله حقّ و …….. لِذَنبک﴾ غافر: ۵۵                 اِسْتَرْجِعْ □ اِسْتَغفِرْ

(پس صبر کن همانا وعده خداوند حق است و برای گناهت آمرزش بخواه.)

۲- إن شاء الله فَسوفَ ………. کلّنا مِن المَدرسَه بَعد سَنتَین.              نَتَخَرَّجُ ■    تَخَرَّجْنا □

(اگر خدا بخواهد پس همه ما از مدرسه پس از دو سال دانش آموخته می‌شویم.)

۳- إلهی قد ……….. رَجائی عَن الخَلق وَ أنتَ رَجائی.                    اِنْقَطَعْتُ □ اِنقَطَعَ

(خدایا امید من از مردم بریده شده است و تو امید منی.)

۴- کانَ صَدیقی ……….. والِده لِلرُّجوع إلی البَیت.                          یَنتَظِرُ ■ یُصَدِّقُ □

(دوست من برای بازگشت به خانه منتظر پدرش بود.)

۵- أنا وَ زَمیلی ……….. رَسائل عَبر الإنترنِت.                           اِستَلَمْنا ■ اِسْتَلَمْتُ □

(من و هم کلاسی ام نامه‌هایی را از راه اینترنت دریافت کردیم.)

عِبَر: از راه

و از رحمت خدا ناامید نشوید■ نشدند□؛ زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا ناامید نشده است□ نمی‌شود■.

با دانش و فرمان□ اندرز■ نیکو به راه پروردگارت فرا بخوان و با آنان به [شیوه ای] که خوب□ بهتر■ است گفت وگو کن.

۴- ﴿لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها ﴾

خدا به کسی جز به اندازۀ توانش■ درخواستش□ تکلیف نمی‌دهد؛

اِبحَثْ عَن قِصَّهٍ قُرآنیَّهٍ قَصیرَهٍ بِاللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ فِی الْإنتِرنِت أَوْ مَجَلَّهٍ أَوْ کِتابٍ وَ تَرجِمْها إلَی الْفارِسیَّهِ، مُستَعیناً بِمُعجَمٍ عَرَبیٍّ – فارِسیٍّ.

به دنبال داستان قرآنی کوتاهی به زبان عربی در اینترنت یا مجله یا کتابی بگرد و آن را با استفاده از واژه­نامه عربی – فارسی به فارسی برگردان.

صرف فعل «رأی»
صرف فعل «رأی»
بابهای عربی

برای شرکت در آزمونک عربی۱ مشترک (آموزه ۱ تا ۳) اینجا را کلیک کنید.

پی دی اف درس سوم عربی پایه دهم مشترک

الدرس الثالث: مطر السمک

خدا همان کسی است که بادها را می فرستد و [بادها] ابری را برمی انگیزند و [خدا] آن [ابر] را در آسمان می گسترانَد.

آیا باور می‌کنی که روزی از روزها ماهی‌هایی را ببینی که از آسمان فرومی‌افتند.

همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است؛ اما آیا ممکن است باران ماهی را ببینیم.

آیا گمان می‌کنی که این باران واقعی است و نه فیلم خیالی؟! بسیار خوب، پس به این عکس‌ها نگاه کن تا باور کنی.

به دقت نگاه کن. تو افتادن ماهی‌ها را از آسمان می‌بینی. گویی آسمان ماهی [ها] می‌بارد.

مردم این پدیده طبیعی را باران ماهی می‌نامند. این پدیده مردم را سال‌های درازی به شگفت آورده است؛ و برای آن پاسخی نیافته اند.

باران ماهی سالانه در جهموری هندوراس در آمریکای مرکزی رخ می‌دهد.

این پدیده احتمالا دوبار در سال روی می‌دهد.

مردم ابر سیاه و بزرگ، تندر و آذرخش، بادهایی نیرومند و باران شدیدی را به مدت دو ساعت یا بیشتر می‌بینند.

سپس زمین پوشیده از ماهی [ها] می‌گردد؛ مردم آن‌ها را برای پختن و خوردنشان می‌گیرند.

دانشمندان تلاش کردند که راز آن پدیده شگفت را بشناسند؛ برای همین گروهی را برای دیدن مکان و شناختن ماهی‌هایی که پس از این باران‌های شدید بر زمین فرومی‌افتند فرستادند.

نتیجتا دریافتند که بیشتر ماهی‌های پخش شده بر روی زمین از یک نوع اند؛ اما شگفتی موضوع در آن است که ماهی‌ها متعلق به آب‌های مجاور نیستند.

بلکه متعلق به آب‌های اقیانوس اطلس اند  که از محل فرو افتادن ماهی‌ها، ۲۰۰ کیلومتر دورتر است.

علت شکل گرفتن این پدیده چیست؟! گردباد شدیدی روی می‌دهد و ماهی‌ها را با قدرت به آسمان می‌کشاند.

و آن‌ها را به مکانی دور می‌برد؛ هنگامی‌که سرعتش را از دست می‌دهد، ماهی‌ها بر روی زمین فرو می‌افتند.

مردم در هندوراس این روز را سالانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره باران ماهی می‌نامند.

واژگان درس سوم عربی دهم

۱- یحتَفِلُ أَهالِی الْهُندوراس بِهذَا الْیومِ شَهریاً وَ یسَمّونَهُ «مِهرَجانَ الْبَحرِ».    ꭓ

مردم هندوراس این روز را ماهانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره دریا می‌نامند.

۲- عِندَما یفقِدُ الإعصارُ سُرعَتَهُ، تَتَساقَطُ الْأسَماکُ عَلَی الْأَرضِ.     √

هنگامی که گردباد سرعتش را از دست می‌دهد ماهی‌ها روی زمین می‌افتند.

۳- یئِسَ الْعُلَماءُ مِن مَعرِفَهِ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَهِ الْعَجیبَهِ.    ꭓ

دانشمندان از شناخت راز آن پدیده شگفت ناامید شدند.

۴- إنَّ نُزولَ الْمَطَرِ وَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ أَمرٌ طَبیعی.    √    همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است.

۵- تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَهُ عَشرَ مَرّاتٍ فی السَّنَهِ.     ꭓ        این پدیده ده بار در سال رخ می‌دهد.

saeedjafari
jafarisaeed

إعلموا

در زبان فارسی به فعل‌هایی مانند «رفت» و «برگشت»، سوم شخص مفرد می‌گوییم.

فعل‌ها در زبان عربی براساس شکل «سوم شخص مفرد در فارسی» (مفرد مذکّر غایب) به دو گروه تقسیم می‌شوند.

گروه اول: ثلاثی مجرد؛ یعنی فعل‌هایی که «ماضی مفرد مذکّر غایب» آنها فقط از سه حرف اصلی تشکیل می‌شود. بیشتر فعل‌های عربی متوسطۀ اول این گونه بودند؛ مانند: خَرجَ، عَرفَ، قَطعَ و شَکرَ.

گروه دوم: ثلاثی مزید؛ فعل‌هایی که «ماضی مفرد مذکّر غایب»آنها علاوه بر سه حرف اصلی، حروف زائد دارد؛ مانند: اِسْتَخْرَجَ، اِعْتَرَفَ، اِنقَطَعَ و تَشَکَّرَ.

این فعل‌ها علاوه بر اینکه تعداد حروفشان بیشتر است، معنایشان نیز فرق دارد.

این فعل‌ها هشت دسته اند که به هر دسته «باب» گفته می‌شود.

در جدول زیر به ترتیب چهار باب ثلاثی مزید «استفعال، افتعال، انفعال و تفعّل» آمده است.

البابالماضیالمضارعالأمرالمصدر
استِفعالاِسْتَرْجَعَ: پس گرفتیَسْتَرْجِعُ: پس می‌گیرداِسْتَرْجِعْ: پس بگیرإسترجاع: پس گرفتن
افتِعالاشتغَلَ: کار کردیَشتغل: کار می‌کندإشتَغِلْ: کار کناشتغال: کار کردن
انفِعالإنفتَح: باز شدیَنفتِحُ: باز می‌شودإنفتِحْ: باز شوإنفتاح: باز شدن
تَفعُّلتَخَرَّجَ: دانش آموخته شدیَتَخَرَّجُ: دانش آموخته می‌شودتَخَرَّجْ: دانش آموخته شوتَخَرَّجْ: دانش آموخته شدن

إستَغفرَ: آمرزش خواست  یستَغفِرُ: آمرزش می‌خواهد       إستَغفِرْ: آمرزش بخواه               إستِغفار: آمرزش خواستن

إعتَذرَ: پوزش خواست     یعتَذِرُ: پوزش می‌خواهد           إعتَذِرْ: پوزش بخواه                   إعتِذار: پوزش خواستن

إنقَطَعَ: بریده شد            ینقَطِعُ: بریده می‌شود              إنقَطِعْ: بریده شو                        إنقِطاع: بریده شدن

تَکلّمَ: سخن گفت            یَتَکلّمُ: سخن می‌گوید               تَکلَّمْ: سخن بگو                         تَکلُّم: سخن گفتن

گردانش فعل

پیش از آشنایی با فعل لازم و متعدی با مفهوم فعل، فاعل و مفعول آشنا شوید.

فعل، کلمه‌ای است که بر انجام کاری یا داشتن حالتی در گذشته، حال یا آینده دلالت دارد.

فاعل، انجام دهنده کار یا دارنده حالت است. 

مفعول، اسمی است که در زبان عربی معمولا پس از فاعل میآید و کار بر آن انجام می‌شود.

فعلی که معنای آن با فاعل کامل می‌شود و به مفعول نیاز ندارد، فعل لازم نام دارد.

مثال: رَجعَ جَواد: جواد برگشت.                        تَجلِسُ ساجدَه: ساجده می‌نشیند. 

به فعلی که معنای آن با فاعل کامل نمی‌شود و به مفعول نیاز دارد، فعل متعدی گفته می‌شود.

مانند: أرسلَ جواد رِساله: جواد نامه‌ای را فرستاد.    یقطعُ النّجارُ الخَشبَ: نجّار چوب را می‌برد.

۱- ﴿ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی ساجِدِینَ…﴾ یوسف: ۴   (متعدی)

من یازده ستاره و خورشید و ماه را (در خواب) دیدم. آنها را سجده کنان به خودم دیدم.

۲- ذَهبَت طالِبَهٌ لِإطفاءِ الْمُکَیفاتِ.      (لازم)

دانش آموز برای خاموش کردن دستگاه تهویه رفت.

۳- زان اللهُ السَّماءَ بِأَنجُمٍ کَالدُّرَرِ.      (متعدی)

خداوند آسمان را با ستارگانی مانند مروارید آراست.

۴- تَنمو الشَّجَرَهُ مِنْ حَبَّهٍ صَغیرَهٍ.     (لازم)

درخت از دانه کوچکی می‌روید.

۵- اشتری والِدُ حامِدٍ حاسوباً لَهُ.      (متعدی) پدر حامد رایانه‌ای برایش خرید.

باب ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید

حوارٌ = گفتگو

شُرطی إدارهِ الْجَوازاتِ = پلیس اداره گذرنامهاَلْمُسافِرُ الْإیرانی = مسافر ایرانی
أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. مِن أَی بَلَدٍ أَنتُم؟ = خوش آمدید. شما از کدام کشورید؟نَحنُ مِن إیران وَ مِن مَدینَهِ زابُل. = ما از ایران و از شهر زابلیم.
مَرحَباً بِکُم. شَرَّفتُمونا. = درود بر شما، سربلندمان کردید.أَشکُرُکَ یا سَیدی. = سپاس گزارم، سرکار من.
ماشاءاللّهُ! تَتَکَلَّمُ بِالْعَرَبیهِ جَیداً = آفرین (به نام ایزد). عربی را خوب صحبت می‌کنی!أُحِبُّ هذِهِ اللُّغَهَ. اَلْعَرَبیهُ جَمیلَهٌ. = این زبان را دوست دارم. عربی زیباست
کَمْ عَدَدُ الْمُرافِقینَ؟ = همراهان چند نفرند؟سِتَّهٌ: والِدای وَ أُختای وَ أَخَوای. = شش نفر؛ پدر و مادرم و دو خواهرم و دو برادرم.
أَهلاً بِالضُّیوفِ. هَل عِندَکُم بِطاقاتُ الدُّخولِ؟ = مهمانان خوش آمدید. آیا کارت ورود دارید؟نَعَم؛ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِطاقَتُهُ بِیدِهِ. = بله؛ هر یک از ما کارتش در دستش است.
اَلرِّجالُ عَلَی الْیمینِ وَ النِّساءُ عَلَی الْیسارِ لِلتَّفتیشِ. = مردها سمت راست و زن‌ها سمت چپ برای بازرسی. عَلی عَینی. = به روی چشمم.
رَجاءً؛ اِجعَلوا جَوازاتِکُم فی أَیدیکُم. = خواهشمندم، گذرنامه‌هایتان را در دستانتان بگیرید.نَحنُ جاهِزونَ. = ما آماده ایم.

التمارین

۱- اَلْمِهرَجانُ احْتِفالٌ بِمُناسَبَهٍ جَمیلَهٍ، کَمِهرَجانِ الْأَزهارِ وَ مِهرَجانِ الْأَفلامِ.                  درست

جشنواره، جشنی به مناسبت زیبایی است، مانند جشنواره گل و جشنواره فیلم.

۲- اَلثَّلجُ نَوعٌ مِن أَنواعِ نُزولِ الْماءِ مِنَ السَّماءِ ینزِلُ عَلَی الْجِبالِ فَقَط.                         نادرست  

برف گونه‌ای از گونه‌های ریزش آب از آسمان است که فقط در کوه‌ها می‌بارد.

۳- یحتَفِلُ الْإیرانیونَ بِالنَّوروزِ أَوَّلَ یومٍ مِن أَیامِ السَّنَهِ الشَّمسیهِ.                                  درست 

ایرانیان نوروز، اولین روز از روزهای سال هجری خورشیدی را جشن می‌گیرند.

۴- تَعیشُ الْإسَماکُ فِی النَّهرِ وَ الْبَحرِ وَ لَها أَنواعٌ مُختَلِفَهٌ.                                         درست  

ماهی‌ها در رود و دریا زندگی می‌کنند و گونه‌های مختلفی دارند.

۵- اَلْإعصارُ ریحٌ شَدیدَهٌ لا تَنتَقِلُ مِن مَکانٍ إلی مَکانٍ آخَرَ.                                      نادرست

گردباد باد شدیدی است که از مکانی به مکانی دیگر منتقل نمی‌شود.

۱- مُکیّف الهواء (دستگاه تصفیه هوا)      (6) یَدْرُسُ فیهِ الطُّلّابُ. (دانش آموزان در آن درس می‌خواند.)

۲- المِشمِشَ (زردآلو)                         (5) بَحرٌ کَبیرٌ واسِعٌ بَینَ الْقارّاتِ. (دریایی بزرگ و گسترده میان قاره ها.)

۳- المُغلَقُ (بسته)                             (3) ما لَیسَ مَفتوحاً؛ بَل مَسدوداً. (آنچه باز نیست؛ بلکه بسته است.)

۴- الخَضِرهُ (سرسبز)                        (1) جِهازٌ لِلخَلاص مِن حَرارَهِ الصَّیفِ. (دستگاهی برای رهایی از گرمای تابستان.)

۵- المُحیطُ (اقیانوس)                        (2) فاکِهَهٌ یأکُلُهَا النّاسُ مُجَفَّفَهً وَ غَیرَ مُجَفَّفَهٍ. (میوه‌ای است که مردم آن را خشک و غیرخشک می‌خورند.)

۶- الصفُّ (کلاس/ آموزگاه)

رَفعَ (بالا برد) ≠ أنزل (پایین آورد، فروفرستاد) / أصبَحَ (شد)= صارَ/ حَفله (جشن)= مِهرَجان / صُعود (بالا رفتن) ≠  نُزول (پایین آمدن) / حُجرَه (اتاق)= غُرفَه

۱- الناسُ نیامٌ؛ فإذا ماتوا انتبهوا. رسول الله   (لازم / لازم)

مردم خفته اند، آنگاه که بمیرند بیدار می‌شوند.

۲- شاهدَ النّاسُ سُقوطَ الْأسَماکِ مِنَ السَّماءِ.  (فعل متعدی)

مردم فروافتادن ماهی‌ها را از آسمان دیدند.

۳- یَزْرَعُ الْجاهِلُ الْعُدوانَ فَیحْصُدُ الْخُسرانَ. (متعدی / متعدی)

نادان دشمنی می‌کارد؛ پس زیان می‌درود.

۴- ذَهَبَتْ سُمَیهُ إلی مُدیرَهِ الْمَدرَسَهِ. (لازم)

سمیّه به سوی مدیر مدرسه رفت.

۵- یرْجِعُ الطُّلّابُ مِنَ السَّفْرَهِ الْعِلْمیهِ.  (لازم)

دانش‌آموزان از گردش علمی بازمی‌گردند.

﴿ رَجَعوا إلَیهِم ﴾                           ﴿ یعرفونَهم ﴾                        ﴿ سَیعلمُ الذینَ ظلَموا ﴾

به سوی ایشان بازگشتند          ایشان را می‌شناسند.          کسانی که ستم کردند خواهند دانست.

﴿ أعلَمُ ما لا تَعلَمون ﴾                       ﴿ ولا تَیأسوا ﴾                      ﴿ یقولونَ سَمِعنا ﴾

می‌دانم آنچه را شما نمی‌دانید.          ناامید نشوید.                     می‌گویند ما شنیدیم.

﴿ أکثرَهمُ لا یشکُرون ﴾                        ﴿ استَخرَجَها ﴾                 ﴿ ارجِعی إلی رَبّک ﴾

بیشترشان سپاس نمی‌گزارند.          آن را بیرون آورد.          به سوی پروردگارت بازگرد.

﴿ ظَلمتُ نَفسی ﴾                     ﴿ نَجعلهُم أئمّه ﴾                        ﴿ لا یقدر علی شَیء ﴾

به خودم ستم کردم.          ایشان را امامان قرار می‌دهیم.          بر چیزی توانا نیست.

﴿ ادخُلوا الجَنّه ﴾                  ﴿ اغسلوا وُجوهَکم ﴾                  ﴿ اغفِر لَنا و ارحَمنا ﴾    

داخل بهشت شوید.          چهره‌هایتان را بشوید.          ما را بیامرز و به ما رحم کن.

﴿ قالَ فاخرُج مِنها ﴾                      ﴿ و اترکِ البَحرَ ﴾                ﴿ یبحَثُ فِی الأرض ﴾

گفت پس از آن خارج شو.          و دریا را ترک کن.          در زمین جستجو می‌کند.

به دنبال داستان قرآنی کوتاهی به زبان عربی در اینترنت یا مجله یا کتابی بگرد و آن را با استفاده از واژه نامه عربی – فارسی به فارسی برگردان.

پی دی اف درس سوم عربی پایه دهم

صرف فعل «رأی» در عربی

صرف فعل «رأی»

صرف فعل «کان» در عربی

صرف فعل «کان» در عربی
بابهای عربی
بابهای عربی

برای شرکت در آزمونک عربی۱ انسانی (آموزه ۱ تا ۳) اینجا را کلیک کنید.