التحلیل الصرفی
منظور از تحلیل صرفی بررسی ویژگیهای فردی کلمه، جدای از نقشی است که در عبارت میپذیرد . برای این منظور نخست باید نوع کلمه (اسم ، فعل و حرف) شناسایی را کنید .
اسم
کلمه ای است که معنی مستقلی دارد؛ ولی زمان ندارد، مانند :طالب، رجل، انت، هذا، الّذین ، ذهاب …
فعل
کلمه ای است که معنی مستقل و زمان معین (گذشت ، حال ، آینده) دارد، مانند : کَتَبَ ، کاتَبَ، اُکتبْ ، کاتِبْ. . .
حرف
کلمه ای است که معنی مستقلی ندارد، مانند : الـ ، فی ، مِن ، الی، اِنَّ ، لم ، لا ، و ، یا ، الاّ…
برای تحلیل صرفی اسم موارد زیر به ترتیب نوشته میشود.
۱- عدد اسم (مفرد ، مثنی ، جمع)
اسم مفرد بر یک شخص یا یک چیز دلالت میکند و علامت خاصی ندارد. کتاب ، معلم ، طالبه….
اسم مثنی بر دو شخص یا دو چیز دلالت میکند و علامت آن« ﹷ ین» و« ان» است، مانند: معلمانِ و معلمینِ.
جمع : اسمی است که بر بیش از دو شخص یا دو چیز دلالت میکند و اقسامی دارد:
الف) جمع مذکر سالم ← « ﹻ ینَ »« ونَ « مانند: معلمون
ب) جمع مؤنث سالم ← » ات» مانند : معلمات
ج) جمع مکسّر: این جمع علامت خاصی ندارد و با تغییر شکل مفرد آن به دست میآید، مانند: مدارِس، أقلام
۲- جنس (مذکر، مؤنث)
اسم مذکر علامت خاصی ندارد؛ ولی اسم مؤنث معمولاً علامت دارد.
علامت تأنیث:
■ تاء گرد: مؤمنه ، شجره…-
■ الف مقصوره ) الف تنها) دنیا، عُظمی… –
■ الف ممدوده) الف و همزه( زهراء – حمراء …
بعضی از اسمهای مؤنث نشانه ندارند که به آنها مؤنث معنوی میگویند.
مانند: □ أُمّ ، بِنت، أُخت، مریم ، زینب…..
□ بعض از اعضای زوج بدن: یَد ، رِجل )پا(، عَین، أُذُن
□ اسامی شیرها و کشورها: ایران ، اصفهان ….
□ بعضی از اسمها، مانند: نَفس، ارض، شمس، نار، حرب، دار، ریح …
الف ) مذکر حقیقی: به انسان یا حیوان نر اشاره دارد . اسد ( شیر نر ) ، رَجُل ( مَرد )
ب ) مذکر مجازی: انسان یا حیوان نر نیست اما قواعد مذکر در مورد آن اجرا میشود. قلم ، کتاب …
ج ) مؤنث حقیقی: انسان یا حیوان ماده را نشان میدهد . زینب ، فاطمـﺔ ، بقرﺓ
د ) مؤنث مجازی: انسان یا حیوان ماده نیست ولی مانند اسم مؤنث با آن برخورد میکنیم . مدرسـﺔ ، مزرعـﺔ …
مونث لفظی : معاویـﺔ ، …
علامت مؤنث :
۱ – ( ﺓ – ﺔ : سعیدﺓ ، تلمیذﺓ ، فاطمـﺔ و …
۲ – ( اء : اگر بعد از سه حرف باشد ؛ جزء ریشه کلمه نباشد: زهراء ، صحراء
ماء و دواء مؤنث نیستند .
۳ – (ی ، ا )اگر بعد ازسه حرف باشد؛جزء ریشه کلمه نباشد: کبری،عظمی،دنیا و …( فتی و مانند آن مؤنث نیست .)
نکته: جمعهای غیرعاقل) غیر انسان( مفرد مؤنث به شمار میروند.
◙ أیّام الدراسه من الأیّام الجمیله. ← الایّام مذکر جمع تکسیر مفرده » یوم «
نکته: برای مشخص کردن مذکر و مؤنث اسمهای جمع و همچنین جامد و مشتق بودن آنها به شکل مفردشان توجه می کنید؛ مثال: ورثه جمع وارث مذکر و اسم فاعل.
۳- جامد و مشتق
اسم جامد از فعل ساخته نشده است. تمام مصدرها جامد اند.
اسم مشتق از فعل گرفته میشود.
مشتقات عبارتند از:
■ اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد بر وزن فَـاعِل: کاتِب ، ناصر.
■ اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد بر وزن مفعول: مَکتوب، مَنصور، مَشاهیر.
اسم فاعل و مفعول از فعل ثلاثی مزید به روش زیر ساخته میشود .
ازصیغه اوّل مضارع فعل های مزید ساخته میشود. حرف مضارع را حذف و به جای آن حرف( مُـ ) اضافه میکنیم. اگر یک حرف به آخر مانده را کسره –ِ بدهیم اسم فاعل ساخته میشود و اگر فتحه ـَ بدهیم اسم مفعول ساخته میشود :
مُرسِل . مُعلِّم . مُجاهِد . مُنفجِر و … اسم فاعل هستند . مُرسَل. مُستضعَف. مُقدَّم و … اسم مفعول هستند .
■ اسم زمان و اسم مکان: (مفعل) مَغرِب، مَنزِل ، مَسجِد ، مَعبَد ، مَطلَع ، مدرَسَه، مَشاهد
■ اسم مبالغه دلالت بر زیادی صفت میکند. غفّار ، عَلّام، علّامَه، أمّاره.
فعّال : وهّاب . غفّار … فعّالـﺔ : علّامـﺔ. أمّارﺓ … فَعول: صَبور
■ اسم تفضیل(بر برتری صفت دلالت میکند)مذکر بر وزن أَفعَل: أَکبَر، أَحسَن، أَعظَم، آخَر / مؤنث، بر وزن فعلی: کُبری، حُسنی، عُظمی، عُمیا، دُنیا، أُخری…
۴- معرب و مبنی
اسم معرب اسمی است که اعراب (علامت حرف آخر) آن با توجه به تغییر نقش آن در عبارت تغییر میکند.
اسم مبنی اسمی است که علامت حرف آخر آن با توجه به تغییر نقش آن در عبارت تغییر نمی کند.
اسمهای مبنی عبارتند از:
■ ضمیر: هو ، هی ، أنتَ ، نحنُ ، ها ، هما ، کَ.
ضمایر متّصل: فاعلی (مرفوعی) به فعل ماضی ا . و. نَ . تَ . تُما . تُم . تِ . تُنَّ . تُ . نا
به فعل مضارع و امر : ا . و . ی . ن
منصوبی – مجروری: هُ (ـه) ، ها ، هُما ، هُم ، هُنَّ / کَ ، کِ ، کُما ، کُم ، کُنَّ ، ﻯ ، نا
ضمایر منفصل: مرفوعی (جانشین مبتدا) هُو. هیَ . هُما. هُم . هُنَّ أنتَ . أنتِ . أنتُما . أنتُم . أنتُنَّ / أنا . نحنُ
منصوبی (جانشین مفعول )
إیّاه . إیّاها . إیّاهما . إیّاهم . إیّاهُنَّ إیّاکَ . إیّاکِ . إیّاکما . إیّاکم . إیّاکنَّ إیّایَ . إیّانا

■ اسم اشاره :
به نزدیک : هذا. هذه. هذانِ. هذینِ. هاتانِ. هاتینِ . هولاء
به دور : ذلک . تلک . اولئک
■ اسم موصول: مَن ، ما، الّذی ، الّذین…
مشترک/عام: مَن (کسی که . کسانی که ) ما ( چیزی که ، چیزهایی که )
خاص: الّذی، الّتی، اللّذانِ، اللّذینِ، اللّتانِ، اللّتینِ، الّذینَ، الّلاتی.
■ اسم استفهام (پرسشی) مَن ، ما ، کیفَ ، أینَ ، متی…
نکته: مثنای اسمهای اشاره و موصول معرب هستند. هذان ، هذین ،هاتان ،هاتین ، الّلذانِ ، األّلذینِ.
۵- معرفه و نکره
◙ اسم علم (خاص): علی، محمد، بهرام ◙ ضمیر: هو، انت، ایاک، هما
◙ اسم اشاره: هذا، اولئک ◙ اسم موصول: الذی، التی،
◙ اسم دارای «الـ»: الکتاب ◙ معرّف بالاضافه: کتاب علی
نکته: مضاف هنگامی معرفه میشود که مضاف الیه آن معرفه باشد.
خلاصه : معارف شش بُود ، مضمر ، إضافه علم ، ذواللام ، موصول واشاره





برای تحلیل صرفی فعل به موارد زیر اشاره میکنیم
۱- زمان فعل [ ماضی ، مضارع ، امر] –
۲- صیغه فعل [غایب ، مخاطب ، متکلم]
۳- ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید –
۴- معرب و مبنی
۵- لازم ومتعدّی [فعل لازم به« مفعول به» نیاز ندارد ولی فعل متعدی نیاز دارد]
– فعل ماضی: درعربی ۱۴ صیغه دارد و دارای یک ریشه سه حرفی است = ذَهَبَ
(ا، ت، ی، ن) نشانههای فعل مضارع است: یَذْهَبُ، یَذْهَبانِ.
امر حاضر از ۶ صیغهی مخاطب مضارع ساخته میشود.
صیغه: غائب، مخاطب، متکلم وحده و …. را صیغه فعل گوییم.
ثلاثی: فعل ثلاثی بر دو نوع است. ۱) مجرد ۲) مزید
ثلاثی مجرد: فعلی که در باب نرفته است واز ۳ حرف تشکیل شده: ذَهَبَ، نصروا.
ثلاثی مزید: فعلی که در بابهای اِفْعال، تفعیل، مُفاعله و …. برود و از ۳ حرف بیشتر باشد: کَلَّمَ، یُنْزِلُ، اِسْتَخْرَجَ و ….

متعدی: فعلی که علاوه بر فاعل، «مفعول به» نیز دارد. کَتَبَ عَلیٌّ الدرسَ. کَتَبَ : متعدی
معرب: افعال مضارع به جز صیغه (۶ و ۱۲) معرب هستند.
مبنی: فعلهای ماضی، فعلهای امر و صیغهی ۶ و ۱۲ مضارع، مبنی هستند.
معلوم: فعلی است که فاعل دارد. مانند: کَتَبَ عَلیٌّ الدرسَ.
مجهول: فعلی است که به جای فاعل، نایب فاعل دارد.
ماضی مجهول: کَتَبَ = کُتِبَ / ماضی مجهول: یَکْتُبُ = یُکْتَبُ
فعل مجهول در ماضی: عین الفعل آن کسره میگیرد و حروف متحرّک قبل از آن ضمه .
کَتَبَ ← کُتِبَ / یَکْتُبُ ← یُکْتَبُ
فعل مجهول در مضارع: عین الفعل آن فتحه میگیرد و حرف مضارع ضمه.
کتُبُ ← یُکتَبُ / یَستَغفِرُ ← یُستَغفَرُ



برای تحلیل صرفی حرف باید به موارد زیر اشاره کنیم
حروف دو دسته میشوند: غیرعامل و عامل
۱- حروف غیر عامل
نکته: برخی از حروف مبنی بر ضمه و برخی مبنی بر فتحه و برخی مبنی بر کسره و برخی دیگر مبنی بر سکون هستند مانند:
حیثُ: مبنی بر ضمه. ثمَّ: مبنی بر فتحه. لـِ: مبنی بر کسره. مِنْ: مبنی بر سکون .
ج) حروف استقبال: سین (برای آینده نزدیک) و سوف (برای آینده دور) مانند: وسیعلمُ الذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلِبونَ / سوفَ یعلمونَ.
د) حروف استفهام: (أ) «هل» که بر دو جمله فعلیه و اسمیه وارد میشود چه در نفی و چه در اثبات مانند: ألمَ تعلَمْ؟ / أصلاتُکَ تأمرُکَ أنْ نترُکَ ما یعبُدُ آباؤنا؟
هـ) حروف نفی: لا: أکثرُهم لا یعقِلون. ما: و ما قَتلوهُ یقیناً.
نکته: برخی از حروف مبنی بر ضمه و برخی مبنی بر فتحه و برخی مبنی بر کسره و برخی دیگر مبنی بر سکون هستند
مانند: حیثُ: مبنی بر ضمه. ثمَّ: مبنی بر فتحه. لـِ: مبنی بر کسره. مِنْ: مبنی بر سکون .
۲– حروف عامل
حروفی هستند که عمل و تغییری را از حیث اعراب (رفع و نصب و جر و جزم) در کلمه یا جمله پس از خود ایجاد میکنند. حروف عامل دارای انواع مختلفی به قرار زیراند:
الف) حروف جار: حروفی هستند که پیش از اسم آمده و باعث جر آنها میگردند مانند: واللهُ علی کل ِّشیءٍ قدیرٌ.
حروف جر عبارتند از: مِنْ، باء، لام، واو، مُذْ، مُنْذُ، رُبَّ، حتّی، الی، فی، عنْ، علی.
ب) حروف ناصب: حروفی هستند که قبل از فعل مضارع درآمده و باعث نصب آن میشوند.
حروف ناصب عبارتند از: أنْ، لَنْ، کَی، إذَن، (لـِ) و (حتّی).
مانند: لَنْ تنالوا البرَّ حتّی تنفِقوا مما تحبون.
ج) حروف جازم: حروفی هستند که پیش از فعل آمده و باعث جزم آنها میشوند.
حروف جازم عبارتند از: لَمْ، لَمّا، لام امر، لای نهی، إنْ شرطی(اگر).، مَنْ(هرکس)، ما(هرچه)،
مثال: مَنْ یجتَهِدْ یصِلْ الی مایرید. [ان، من، ما: دو فعل را جزم می دهند]
د) حروف مشبهه بالفعل: حروفی هستند که در ابتدای جملات اسمیه درآمده؛ اسم خود را منصوب و خبر خود را مرفوع می نماید، مانند: إنّ اللهَ سمیعٌ علیمٌ.
حروف مشبهه بالفعل عبارتند از: إنَّ، أنَّ، کأنَّ، لکنَّ، لَیْتَ، لَعَلّ.








الإعراب (ترکیب)
انواع جمله
منظور از اعراب مشخص کردن نقش کلمه در جمله است. برای شناسایی اعراب باید نقش کلمه را مشخص نمود.
۱- جمله فعلیه: ارکان جمله فعلیه: فعل + فاعل + مفعول + دیگر اجزای جمله
۲- جمله اسمیه: جمله ای است که دارای مبتدا و خبر باشد.
مبتدا
اسمی است که غالباً در ابتدای جمله اسمیه قرار میگیرد و در باره آن خبری داده میشود. مبتدا مرفوع است.
خبر
قسمتی از جمله اسمیه است که معمولاً بعد از مبتدا میآید و در باره مبتدا گزارشی میدهد. خبر نیز مرفوع است.
مضاف الیه
هر گاه دو اسم در کنار هم قرار بگیرند به طوری که اسم اول به اسم دوم اضافه شده باشد به اسم اول مضاف و به اسم دوم مضاف الیه گفته می شود. مضاف هیچ گاه «الـ «و «تنوین» نمی پذیرد. مانند: افضل الناس مَن یساعدُ الناسَ.
صفت
اسمی که حالت و چگونگی اسم پیش از خود را توصیف می کند، صفت و به اسمی که پیش از صفت آمده موصوف می گویند.
مثال: رَأَیْتُ تِلْمِیذاً نَظِیفاً.
صفت در چهار چیز پیرو موصوف است:
الف) جنس( مذکّر و مؤنّث بودن) ب) معرفه و نکره بودن
ج) عدد ( مفرد و مثنّی و جمع بودن ) د) اعراب ( رفع و نصب و جرّ)


التشکیل (حرکت گذاری)
منظور از تشکیل ، حرکت گذاری کامل کلمه است. برای این منظور ابتدا باید جمله را به شکل صحیح ترجمه کرد سپس با توجه به نقش هر کلمه اعراب یا حرکت مناسب آن را به دست آورد.
انواع اعراب

بابهای ثلاثی مزید
ماضی | مضارع | مصدر | امر | حروف زائد |
اَفْعَلَ | یُفْعِلُ | اِفْعال | اَفْعِلْ | همزه |
فَعَّلَ | یُفَعِّلُ | تَفْعِیل | فَعِّلْ | تکرار عین الفعل |
اِفتَعَلَ | یَفْتَعِلُ | اِفْتِعال | اِفتَعِلْ | همزه – تاء |
اِنفَعَلَ | یَنْفَعِلُ | اِنْفِعال | اِنْفَعِلْ | همزه – نون |
فاعَلَ | یُفاعِلُ | مُفاعَله | فاعِلْ | الف |
تَفاعَلَ | یَتَفاعَلُ | تَفاعُل | تَفاعَلْ | تاء – الف |
تَفَعَّلَ | یَتَفَعَّلُ | تَفَعُّل | تَفَعَّلْ | تاء – تکرار عین الفعل |
اِسْتَفعَلَ | یَسْتَفعِلُ | اِسْتِفْعال | اِسْتَفْعِلْ | همزه – سین – تاء |
جدول تحلیل صرفی و اعراب
اسم ■ | مفرد □ | مذکر □ | مبنی □ | معرفه □ | جامد □ | منصرف □ | صحیح الآخر □ | |
فعل □ | مثنی □ | مؤنث □ | معرب □ | نکره □ | مشتق □ | غیرمنصرف □ | منقوص □ | |
حرف □ | جمع □ | مقصور □ |
اسم □ | ماضی □ | ثلاثی □ | مجرد □ | صیغه □ | مبنی □ | معلوم □ | لازم □ | صحیح □ |
فعل ■ | مضارع □ | رباعی □ | مزید □ | معرب □ | مجهول □ | متعدی □ | معتل □ | |
حرف □ | امر □ |
اسم □ | نوع حرف □ | عامل □ | مبنی ■ | مبنی بر چیست؟ | ||||
فعل □ | غیرعامل □ | معرب □ | ||||||
حرف ■ |


