۱- به نام چاشـــــنی بخــــــش زبانها / حـــلاوت سنج معـــنی در بیـانها
قلمرو زبانی: چاشنی: مزه، طعم / چاشنیبخش: آنچه برای اثربخشی بیشتر کلام به آن اضافه میشود. / حلاوت: شیرینی / حلاوتسنج: کسی که شیرینی را ارزیابی میکند، کسی که ملاک ارزیابی شیرینی است / قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (رشته انسانی) / زبان: مجاز از سخن / چاشنیبخش زبان: حسآمیزی / حلاوتسنج معنی: حسآمیزی / واجآرایی: «ن»
بازگردانی: با نام خدایی که حضورش در سخن، مزه و شیرینی بدان میبخشد؛ نامش و حضورش در سخن، معیار سنجش شیرینی معنا در بیانهاست (شیرینی معنا از شیرینی بودن نام خداوند در بیان است؛ هر اندازه که نام حق در سخن بیشتر باشد ،معنا نیز شیرین تر و البته ژرفتر خواهد بود).
پیام: آغاز کارها با نام خداوند
۲- بلند آن سر که او خــــواهد بلندش / نژند آن دل که او خواهــد نژندش
قلمرو زبانی: مرجع «او»: خدا / جهش ضمیر(خدا او را بلند خواهد) / نژند: خوار و زبون، اندوهگین / قلمرو ادبی: بلند آن سر: کنایه از سرافراز / سر و دل: مجاز از انسان / سر، دل: تناسب / تلمیح به آیه: تُعزّ مَن تَشاء و تُذلّ من تَشاء. / موازنه (رشته انسانی) / واژهآرایی: بلند، آن، او، نژند / واجآرایی: «ن»
بازگردانی: آن کسی بزرگ و والا میشود که حق او را بزرگ گرداند؛ و آن کسی پست و فرومایه میشود که حق او را پست و فرومایه گرداند (همه چیز به دست اوست).
پیام: سربلندی و خواری به دست خداوند است.
۳- در نابسته احســــان گشــــادهسـت / به هر کس آنچه میبایست دادهست
قلمرو زبانی: نابسته: باز / گشاده: باز / احسان: نیکی، داد ودهش، بخشش / قلمرو ادبی: در احسان: اضافه استعاری (در خانه احسان) / در گشودن: کنایه / واجآرایی: «س»
بازگردانی: خداوند احسان و بخشش فراوانی دارد و به هر کس آن چه را شایسته اش باشد میدهد.
پیام: بخشندگی خداوند
۴- به ترتیــبی نهــــاده وضع عــــالم / که نی یک موی باشد بیش و نی کم
قلمرو زبانی: نهادن: گذاشتن، وضع کردن (بن ماضی: نهاد، بن مضارع: نه)/ عالم: جهان / نی: نه / حذف فعل به قرینه لفظی در مصراع دوم (و نی یک موی کم باشد) / قلمرو ادبی: مو: مجاز از مقدار اندک / نی یک موی باشد بیش و نی کم: کنایه از اینکه همه چیز در جای خودش قرار دارد / بیش، کم: تضاد / واژهآرایی: نی
بازگردانی: خداوند جهان را بر شالوده دانشی آفریده که همه چیز در جای خود نهاده شده است؛ نه چیزی زیاد است و نه کم.
پیام: قانونمندی آفرینش خدا
۵- اگــــر لطفش قـــرین حال گــردد / همـــه ادبارهـــــــا اقبال گـــــردد
قلمرو زبانی: لطف: مهر و نیکویی / قرین: همراه / ادبار: بدبختی، سیه روزی / اقبال: خوشبختی، سعادت / قلمرو ادبی: اقبال، ادبار: تضاد / واجآرایی «د» / واژهآرایی و ردیف: گردد
بازگردانی: اگر لطف و محبت خدا همراه انسان گردد، همه بدبختیهای ما به خوشبختی بدل میشود.
پیام: نیک بختی به خواست خداست.
۶- وگــر توفیق او یک سـو نهد پای / نه از تدبیر کـــــار آید نه از رای
قلمرو زبانی: توفیق: سازگار گردانیدن؛ آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده، مهیّا کند تا خواهش او به نتیجه برسد؛ / مرجع «او»: خداوند / تدبیر: اندیشه، چاره گری / رای: تدبیر و اندیشه / قلمرو ادبی: پای یک سو نهادن: کنایه از پشت کردن و کاری نکردن / پای، رای: جناس ناهمسان / واژهآرایی: نه / جانبخشی: توفیق پایش را یک سو نهد
بازگردانی: اگر لطف و یاری خداوند همراه انسان نباشد، هیچ چاره گری و نظری کارساز نیست و به کار نمیآید.
پیام: وابستگی تدبیر بشر به توفیق الهی
۷- خـــرد را گــــر نبخشد روشنایی / بمــــاند تا ابد در تیــره رایــــــی
قلمرو زبانی: خرد: عقل / را: در معنای «به»؛ حرف اضافه / بخشیدن: دادن، عطا کردن (بن ماضی: بخشید؛ بن مضارع: بخش)/ ابد: زمان بی پایان (همآواواره؛ عبد: بنده) / تیرهرایی: بداندیشی، گمراهی / قلمرو ادبی: تیره، روشنایی: تضاد؟ / تیرهرایی: حسآمیزی
بازگردانی: اگر خدا انسان را آگاه نکند (راه درست را به او نشان ندهد)، انسان تا ابد در نادانی و گمراهی به سر خواهد برد.
پیام: خرد وامدار خداوند است.
۸- کــمال عقــل آن باشد در این راه / که گـــوید نیستم از هــــیچ آگـــاه
قلمرو زبانی: عقل: خرد / قلمرو ادبی: عقل گوید: جانبخشی
بازگردانی: در راه شناخت خداوند بهترین و کاملترین راه خرد آن است که به ناآگاهی و نادانی خود اعتراف کند.
پیام: ناتوانی خرد در برابر علم ایزدی
فرهاد و شیرین؛ وحشی بافقی
پی دی اف ستایش: لطف خدا