موازنه، تقابل سجعهای متوازن یا متوازی در دو یا چند جمله است که به همآهنگی آنها می انجامد.
دل به امید روی او همدم جان نمی شود / جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
چرخ ار چه رفیع خاک پایت / عقل ار چه بزرگ طفل راهت
آرایۀ موازنه در نثر نیز به کار می رود.
■ در بدایت، بند و چاه بود، در نهایت تخت و گاه بود.
ترصیع، موازنه ای است که، همۀ سجع های آن متوازی باشد؛ مانند:
ای منوّر به تو، نجوم جمال / ای مقرّر به تو، رسوم کمال
-
در کدام بیت « ترصیع » دیده میشود؟
۱) جهان انجــــمن شد بر آن تخـــــت او شگــــــــــفتی فرومــــــانده از بخـت او
۲) هــــــــم حرکــــاتش متناسب به هـــــم هــــــــم خطواتــــــــــش متقارب به هم
۳) رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامــن ساقی سیمینســاق بود
۴) گـــر چه ســـر عـربده و جنـگ داشت تنــگ شکر در دهن تنــــگ داشـــــت
پاسخ: گزینه «۲», زیرا همه سجع های آن دو به دو متوازی است.
-
در کدام بیت « موازنه » دیده نمیشود؟
۱) دادگـــر آسـمـــان کـه داد بـــشــر داد داد کـــه تـا خـــاکـیان رهـــــند ز بیــداد
۲) هــــــــم حرکــــاتش متناسـب به هـــــم هــــــــم خطواتــــــــــش متقــارب به هم
۳) غــــــلام نرگس مست تو تاجـــــدارانند خراب باده لعــــــل تو هوشـــــــــیارانند
۴) دل به امید روی او همدم جان نمیشود جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
پاسخ: گزینه «۱», زیرا واژه ها دو به دو با یکدیگر سجع متوازن نمی سازند.
برای به دست آوردن آگاهی بیشتر از آرایه «موازنه» و «ترصیع» این جا را کلیک کنید.