العلمُ صیدٌ و الکتابهُ قیدٌ فَقیّدوا العلمَ بِالکتابهِ.
دانش شکار است و نوشتن بند؛ پس دانش را با نوشتن به بند آورید.
(اَلکُتُبُ طَعامُ الفِکْر عَنْ کِتابِ «أَنا» لِعَبّاس مَحمود العَقّاد، بِتَصَرُّفٍ)
کتابها خوراک اندیشه اند. (از کتاب «أنا» نوشته عباس محمود العقاد با تصرف)
العِلمُ صَیدٌ و الکتابهُ قیدٌ فَقَیّدوا العِلمَ بِالکِتابهِ.
دانش شکار است و نوشتن بند؛ پس دانش را با نوشتن به بند آورید.
(اَلکُتُبُ طَعامُ الفِکْر عَنْ کِتابِ «أَنا» لِعَبّاس مَحمود العَقّاد، بِتَصَرُّفٍ)
کتابها خوراک اندیشهاند. (از کتاب «أنا» نوشته عباس محمود العقاد با تصرف)
إنَّ الْکُتُبَ طَعامُ الْفِکْرِ، وَ لِکُلِّ فِکْرٍ طَعامٌ کما توجَدُ أَطعِمَهٌ لِکُلِّ جِسْمٍ.
کتابها خوراک اندیشهاند و هر اندیشهای خوراکی دارد، همانگونه که برای هر بدنی خوارکهایی یافت میشود.
وَ مِنْ مَزایا الْجِسْمِ الْقَویّ، أَنهُ یَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفسِهِ،
و از مزیتهای بدن نیرومند این است که خوراکی مناسب را برای خودش جذب میکند.
وَ کَذٰلِکَ الإنسانُ الْعاقِلُ یَستَطیعُ أَن یَجِدَ غِذاءً فِکْریاً فی کُلِّ مَوضوعٍ،
همچنین انسان دانا میتواند در هر موضوعی خوراک فکری بیابد.
وَ إنَّ التَّحدیدَ فِی اخْتیارِ الْکُتُبِ کَالتَّحدیدِ فِی اخْتیارِ الطَّعامِ،
همانا محدودسازی در گزینش کتاب[ها] مانند محدودسازی در گزینش خوراک است.
کِلاهما لایکونُ إلّا لِطِفلٍ أَوْ مَریضٍ.
هر دوی اینها فقط برای کودک یا بیمار است.
إذا کانَ لَکَ فِکْرٌ قادِرٌ، تَستَطیعُ بِهِ أَن تَفهَمَ ما تَقرَأُ؛ فَاقرْأَ ما تُحِبُّ منَ الْکتُبِ.
پس اگر اندیشه توانمند داشته باشی که به کمک آن بتوانی آنچه را میخوانی بفهمی، از میان کتابها هر چه را دوست داری بخوان.
فَالتَّجارِبُ لا تُغْنینا عَنِ الْکُتُبِ؛ لِأَنَّ الْکُتَبَ تَجارِبُ الأمُمِ عَلَی مَرِّ آلاف السِّنینَ،
تجربه[ها] ما را از کتاب[ها] بینیاز نمیکند؛ زیرا کتاب[ها] تجربه[های] امّتها در گذر هزاران سالاند.
وَ لا یُمْکِنُ أَن تَبلُغَ تَجرِبَهُ الْفَردِ الْواحِدِ أَکثَرَ مِنْ عَشَراتِ السِّنینَ.
و امکان ندارد که تجربه یک فرد به بیشتر از دهها سال «چند دهه» برسد.
وَ لا أَظُنُّ أَنَّ هُناکَ کُتُباً مُکَرَّرَه؛ لِأَنّی أَعتَقِدُ أَنَّ الْفِکْرَهَ الْواحِدَهَ إذا طَرَحَها أَلْفُ کاتِبٍ، أَصْبَحَتْ أَلْفَ فِکْرَهٍ.
و گمان نمیکنم که کتابهای تکراری وجود داشته باشد؛ زیرا من بر این باوردم «اعتقاد دارم» که یک فکر را اگر هزار نویسنده مطرح کنند، هزار فکر میشود.
وَ لِهذا أُریدُ أَن أَقرَأَ فِی الْمَوضوعِ الْواحِدِ آراءَ عِدَّهِ کُتّابٍ؛
بنابر این میخواهم در یک موضوع «موضوع یکسان» نظرهای چند نویسنده را بخوانم.
لِأَنَّ هٰذا الْعَمَلَ أَمتَعُ وَ أَنفَعُ مِنْ قِراءَهِ الْمَوضوعاتِ الْمُتَعَدِّدَهِ،
زیرا این کار از خواندن موضوعهای بسیار «متعدّد» لذتبخشتر و سودمندتر است.
فَمَثَلاً أَقْرَأُ فی حَیاهِ «نابِلیون» آراء ثَلاثینَ کاتِباً،
مثلا درباره زندگی ناپلئون نظرات سی نویسنده را میخوانم.
و أَنا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَدْ وَصَفَ نابلیون بِأَوصافٍ لا تُشبِهُ أَوصافَ الْکُتّابِ الآخَرینَ.
و من مطمئنم که هر نویسندهای ناپلئون را با ویژگیهایی «صفتهایی» وصف کرده است که مانند ویژگیهای نویسندگان دیگر نیست.
فَرُبَّ کِتابٍ یَجْتَهِدُ الْقارِئ فی قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا یخْرُجُ مِنهُ بِفائِدَهٍ،
چه بسا کتابی که خواننده در خواندنش سخت میکوشد؛ ولی سودی از آن نمیبرد.
وَ رُبَّ کِتابٍ یتَصَفَّحُهُ قارِئُهُ؛ فَیؤَثِّرُ فی نَفسِهِ تَأثیراً عَمیقاً یظهَرُ فی آرائِهِ.
چه بسا کتابی که خوانندهاش آن را چشمخوانی کند [سریع مطالعه کند «ورق بزند»]، امّا تأثیری ژرف در روح او میگذارد که در اندیشههایش آشکار میشود.
أَمّا الْکِتابُ الْمُفیدُ فَهُوَ الَّذی یَزیدُ مَعْرِفَتَکَ فِی الْحَیاهِ وَ قوَّتَکَ عَلَی الْفَهمِ وَ الْعَمَلِ،
کتاب سودمند، کتابی است که شناخت تو را در زندگی و توان تو را بر فهمیدن و انجام دادن افزایش دهد.
فَإِذا وَجَدْتَ ذٰلکَ فی کِتابٍ، کانَ جَدیراً بِالْعِنایهِ وَ التَّقدیر.
اگر آن را در کتابی یافتی، شایسته توجه و قدردانی است.
اَلعَقّادُ أَدیبٌ وَ صَحَفی وَ مُفَکِّرٌ وَ شاعِرٌ مِصری؛ أُمُّهُ مِنْ أَصْلٍ کُردی.
عقاد ادبدان، روزنامه نگار، اندیشمند و سرایندهای مصری است؛ مادر او تبار کردی دارد.
فَکانَ الْعَقّادُ لایرَی الْجَمال إلّا الْحُریهَ؛ وَ لِهذا لا نُشاهِدُ فی حَیاتِهِ إلَّا النَّشاطَ عَلیٰ رَغْمِ ظُروفِهِ الْقاسیهِ.
عقاد زیبایی را فقط در آزادی میدید. نتیجتا با وجود وضعیت سخت و دشوارش فقط شادابی (سرزندگی) میبینیم.
یقالُ إنهُ قَرَأَ آلافَ الْکُتُب. وَ هُوَ مِنْ أَهَمِّ الْکُتّابِ فی مِصرَ.
گفته میشود او هزاران کتاب خوانده است؛ و از مهم ترین نویسندگان در مصر است.
فَقَدْ أَضاف إلَی الْمَکتَبَهِ الْعَربیهِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَهِ کِتابٍ فِی الْمَجالاتِ المُخْتَلِفَهِ.
بی گمان او بیشتر از صد کتاب در زمینههای گوناگون به کتابخانه عربی افزوده است.
ما دَرَسَ الْعَقّادُ إلا فِی الْمَرحَلَهِ الِابتِدائیهِ، لِعَدَمِ وُجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویهٍ فی مُحافَظَهِ أَسْوان الَّتی وُلِدَ وَ نَشَأ فیها.
عقاد به دلیل نبودن دبیرستان در استان اسوانی که در آن زاده شد و پرورش یافت، فقط در دوره دبستان درس خوانده است.
وَ مَا اسْتَطاعَتْ أُسرَتُهُ أَن تُرْسِلَهُ إلَی الْقاهِرَهِ لِتَکْمیلِ دِراسَتِهِ.
و خانوادهاش نتوانست که برای کامل کردن تحصیلاتش او را به قاهره بفرستد.
ما اعْتَمَدَ الْعَقّادُ إلّا عَلی نَفسِهِ.
عقاد تنها به خودش تکیه کرد.
فَقَدْ تَعَلَّمَ الإنجِلیزیهَ مِنَ السُّیاحِ الَّذینَ کانوا یأتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الآثارِ التّاریخیهِ.
عقاد انگلیسی را از جهانگردانی «گردشگرانی» که برای دیدار آثار تاریخی به مصر میآمدند، یاد گرفت.
حَولَ النصّ
عَینِ الصَّحیحَ وَ الخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ. (درست و نادرست را بر حسب متن درس شناسایی کن.)
۱- دَرَسَ الْعَقّادُ فی جامِعَهِ أَنقَرَه وَ حَصَلَ عَلی دُکتوراه فَخریهٍ مِنها. (عقاد در دانشگاه آنکارا درس خواند و از آن دکترای افتخاری به دست آورد.) ×
۲- رُبَّ کِتابٍ تَجتَهِدُ فی قِراءَتِهِ ثُمَّ لا تَحصُلُ عَلی فائدَهٍ مِنهُ. (چه بسا کتابی که در خواندن آن تلاش میکنی سپس سودی از آن به دست نمیآوری. ) √
۳- الکُتُبُ تَجارِبُ آلافِ العُلَماءِ عَلَی مَرِّ السِّنینَ. (کتابها تجربههای هزاران دانشمند در گذر سالها است. ) √
۴- تَحدیدُ قراءَهِ الکُتُبِ نافِعٌ فی رَأی الکاتِبِ. (محدودسازی خواندن کتابها از نظر نویسنده سودمند است. ) ×
۵- یعتَقِدُ العَقّادُ أنَّ الجَمالَ جَمالُ الحُرِّیهِ. (عقاد بر این باور است که زیبایی زیبایی آزادی است.) √
۶- لا طَعامَ لِفِکرِ الإنسانِ. (اندیشه انسان هیچ خوراکی ندارد.) ×
أجِب عَنِ الأسئلَهِ التّالیهِ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ. (به پرسشهای زیر بر حسب متن درس پاسخ بده.)
۱- لِماذا لَم یُواصِلِ العَقّادُ دِراسَتَهُ فِی المَدرَسَهِ الثّانَویهِ؟ (چرا عقاد درسش را در دبیرستان ادامه نداد؟)
– لِعَدَمِ وُجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویهٍ فی مُحافَظَهِ أَسْوان الَّتی وُلِدَ وَ نَشَأ فیها. (به دلیل نبودن دبیرستان در استان اسوان که در آن زاده شده و پرورش یافته بود.)
۲- بِأی شَیءٍ شَبَّهَ العَقّادُ التَّحدیدَ فی اختیارِ الکُتُبِ؟ (عقاد محدود کردن در برگزیدن کتاب[ها] را به چه چیزی همانند کرد؟)
– شبّه التحدیدَ فی اختیار الکُتب کالتَّحدید فی اختیار الطعام. (محدود کردن در برگزیدن کتاب[ها] را به محدود کردن در برگزیدن غذا همانند کرد.)
۳- کَم کِتاباً أضافَ العَقّادُ إلَی المَکتَبَهِ العَرَبیهِ؟ (عقاد چند کتاب به کتابخانه عربی افزود؟)
– أضافَ إلی المَکتبه العَربیّه أکثرُ مِن مئه کتاب. (او به کتابخانه عربی بیشتر از یک صد کتاب افزود.)
۴- مِمَّن تَعَلَّمَ العَقّادُ اللُّغَهَ الإنجِلیزیهَ؟ (عقاد زبان انگلیسی را از چه کسانی آموخت.)
– مِنَ السُّیاحِ الَّذینَ کانوا یأتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الآثارِ التّاریخیهِ. (از گردشگرانی که برای دیدن آثار تاریخی به مصر میآمدند. )
۵- ما هُوَ مِقیاسُ الکُتُبِ المُفیدَهِ؟ (سنجه [شناسایی] کتابهای سودمند چیست؟)
– الکتابُ المُفیدُ هُوَ الّذی یَزیدُ مَعرفتک فِی الحَیاه و قوّتک عَلَی الفَهمِ و العَمَل.
(کتاب سودمند کتابی است که شناخت تو را به زندگی و نیرویت را به فهم و عمل میافزاید.)
۶- ما هِی مَزایا الجِسمِ القَوی؟ (ویژگیهای بدن نیرومند چیست؟)
– مِن مَزایا الجسم القَویّ أنّه یَجذبُ غذاء مُناسباً لنفسِه. (از ویژگیهای بدن نیرومند آن است که غذای مناسب برای خودش را جذب میکند.)
اقای جعفری خدا خیرتون بده
انشالله از خدا هر چی میخوایین بهتون بده
من چندین ساله از جزوه های فارسیتون استفاده میکنم و امسال هم عربی۳ رو با شما جمع کردم
ممنونم
شادزی و دیرزی. همیشه مانا و پایدار باشید.