الدرس الثالث: مطر السمک

خدا همان کسی است که بادها را می فرستد و [بادها] ابری را برمی انگیزند و [خدا] آن [ابر] را در آسمان می گسترانَد.

آیا باور می‌کنی که روزی از روزها ماهی‌هایی را ببینی که از آسمان فرومی‌افتند.

همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است؛ اما آیا ممکن است باران ماهی را ببینیم.

آیا گمان می‌کنی که این باران واقعی است و نه فیلم خیالی؟! بسیار خوب، پس به این عکس‌ها نگاه کن تا باور کنی.

به دقت نگاه کن. تو افتادن ماهی‌ها را از آسمان می‌بینی. گویی آسمان ماهی [ها] می‌بارد.

مردم این پدیده طبیعی را باران ماهی می‌نامند. این پدیده مردم را سال‌های درازی به شگفت آورده است؛ و برای آن پاسخی نیافته اند.

باران ماهی سالانه در جهموری هندوراس در آمریکای مرکزی رخ می‌دهد.

این پدیده احتمالا دوبار در سال روی می‌دهد.

مردم ابر سیاه و بزرگ، تندر و آذرخش، بادهایی نیرومند و باران شدیدی را به مدت دو ساعت یا بیشتر می‌بینند.

سپس زمین پوشیده از ماهی [ها] می‌گردد؛ مردم آن‌ها را برای پختن و خوردنشان می‌گیرند.

دانشمندان تلاش کردند که راز آن پدیده شگفت را بشناسند؛ برای همین گروهی را برای دیدن مکان و شناختن ماهی‌هایی که پس از این باران‌های شدید بر زمین فرومی‌افتند فرستادند.

نتیجتا دریافتند که بیشتر ماهی‌های پخش شده بر روی زمین از یک نوع اند؛ اما شگفتی موضوع در آن است که ماهی‌ها متعلق به آب‌های مجاور نیستند.

بلکه متعلق به آب‌های اقیانوس اطلس اند  که از محل فرو افتادن ماهی‌ها، ۲۰۰ کیلومتر دورتر است.

علت شکل گرفتن این پدیده چیست؟! گردباد شدیدی روی می‌دهد و ماهی‌ها را با قدرت به آسمان می‌کشاند.

و آن‌ها را به مکانی دور می‌برد؛ هنگامی‌که سرعتش را از دست می‌دهد، ماهی‌ها بر روی زمین فرو می‌افتند.

مردم در هندوراس این روز را سالانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره باران ماهی می‌نامند.

saeedjafari
jafarisaeed
واژگان درس سوم عربی دهم

۱- یحتَفِلُ أَهالِی الْهُندوراس بِهذَا الْیومِ شَهریاً وَ یسَمّونَهُ «مِهرَجانَ الْبَحرِ».    ꭓ

مردم هندوراس این روز را ماهانه جشن می‌گیرند و آن را جشنواره دریا می‌نامند.

۲- عِندَما یفقِدُ الإعصارُ سُرعَتَهُ، تَتَساقَطُ الْأسَماکُ عَلَی الْأَرضِ.     √

هنگامی که گردباد سرعتش را از دست می‌دهد ماهی‌ها روی زمین می‌افتند.

۳- یئِسَ الْعُلَماءُ مِن مَعرِفَهِ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَهِ الْعَجیبَهِ.    ꭓ

دانشمندان از شناخت راز آن پدیده شگفت ناامید شدند.

۴- إنَّ نُزولَ الْمَطَرِ وَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ أَمرٌ طَبیعی.    √    همانا بارش باران و برف از آسمان امری طبیعی است.

۵- تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَهُ عَشرَ مَرّاتٍ فی السَّنَهِ.     ꭓ        این پدیده ده بار در سال رخ می‌دهد.

إعلموا

در زبان فارسی به فعل‌هایی مانند «رفت» و «برگشت»، سوم شخص مفرد می‌گوییم.

فعل‌ها در زبان عربی براساس شکل «سوم شخص مفرد در فارسی» (مفرد مذکّر غایب) به دو گروه تقسیم می‌شوند.

گروه اول: ثلاثی مجرد؛ یعنی فعل‌هایی که «ماضی مفرد مذکّر غایب» آنها فقط از سه حرف اصلی تشکیل می‌شود. بیشتر فعل‌های عربی متوسطۀ اول این گونه بودند؛ مانند: خَرجَ، عَرفَ، قَطعَ و شَکرَ.

گروه دوم: ثلاثی مزید؛ فعل‌هایی که «ماضی مفرد مذکّر غایب»آنها علاوه بر سه حرف اصلی، حروف زائد دارد؛ مانند: اِسْتَخْرَجَ، اِعْتَرَفَ، اِنقَطَعَ و تَشَکَّرَ.

این فعل‌ها علاوه بر اینکه تعداد حروفشان بیشتر است، معنایشان نیز فرق دارد.

این فعل‌ها هشت دسته اند که به هر دسته «باب» گفته می‌شود.

در جدول زیر به ترتیب چهار باب ثلاثی مزید «استفعال، افتعال، انفعال و تفعّل» آمده است.

إستَغفرَ: آمرزش خواست  یستَغفِرُ: آمرزش می‌خواهد       إستَغفِرْ: آمرزش بخواه               إستِغفار: آمرزش خواستن

إعتَذرَ: پوزش خواست     یعتَذِرُ: پوزش می‌خواهد           إعتَذِرْ: پوزش بخواه                   إعتِذار: پوزش خواستن

إنقَطَعَ: بریده شد            ینقَطِعُ: بریده می‌شود              إنقَطِعْ: بریده شو                        إنقِطاع: بریده شدن

تَکلّمَ: سخن گفت            یَتَکلّمُ: سخن می‌گوید               تَکلَّمْ: سخن بگو                         تَکلُّم: سخن گفتن

گردانش فعل

پیش از آشنایی با فعل لازم و متعدی با مفهوم فعل، فاعل و مفعول آشنا شوید.

فعل، کلمه‌ای است که بر انجام کاری یا داشتن حالتی در گذشته، حال یا آینده دلالت دارد.

فاعل، انجام دهنده کار یا دارنده حالت است. 

مفعول، اسمی است که در زبان عربی معمولا پس از فاعل میآید و کار بر آن انجام می‌شود.

فعلی که معنای آن با فاعل کامل می‌شود و به مفعول نیاز ندارد، فعل لازم نام دارد.

مثال: رَجعَ جَواد: جواد برگشت.                        تَجلِسُ ساجدَه: ساجده می‌نشیند. 

به فعلی که معنای آن با فاعل کامل نمی‌شود و به مفعول نیاز دارد، فعل متعدی گفته می‌شود.

مانند: أرسلَ جواد رِساله: جواد نامه‌ای را فرستاد.    یقطعُ النّجارُ الخَشبَ: نجّار چوب را می‌برد.

۱- ﴿ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی ساجِدِینَ…﴾ یوسف: ۴   (متعدی)

من یازده ستاره و خورشید و ماه را (در خواب) دیدم. آنها را سجده کنان به خودم دیدم.

۲- ذَهبَت طالِبَهٌ لِإطفاءِ الْمُکَیفاتِ.      (لازم)

دانش آموز برای خاموش کردن دستگاه تهویه رفت.

۳- زان اللهُ السَّماءَ بِأَنجُمٍ کَالدُّرَرِ.      (متعدی)

خداوند آسمان را با ستارگانی مانند مروارید آراست.

۴- تَنمو الشَّجَرَهُ مِنْ حَبَّهٍ صَغیرَهٍ.     (لازم)

درخت از دانه کوچکی می‌روید.

۵- اشتری والِدُ حامِدٍ حاسوباً لَهُ.      (متعدی) پدر حامد رایانه‌ای برایش خرید.

باب ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید
باب های ثلاثی مزید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا