اَلدَّرْسُ الثّانی: اَلْعالَمُ الْإِسْلامیُّ

واژگان درس دوم عربی هشتم

أَهَمّیَّهُ اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ (ارزش زبان عربی.)

﴿اَلْحَمدُ لِله رَبِّ الْعالَمینَ﴾ لِأَنَّنا نَجَحْنا فِی السَّنَهِ الْماضیَهِ وَ قادِرونَ عَلیٰ قِراءَهِ الْعِباراتِ وَ النُّصوصِ الْبَسیطَهِ.

(ستایش خدای راست پروردگار جهان‌ها؛ زیرا ما در سال گذشته کامیاب شدیم و توانا ییم که عبارت‌ها و متن‌های ساده را بخوانیم.)

نَحنُ بِحاجَهٍ إِلیٰ تَعَلُّمِ اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ، لِأَنَّها لُغَهُ دینِنا، و اللُّغَهُ الْفارِسیَّهُ مَمزوجَهٌ بِها کَثیراً.

(ما نیازمند به یاد گرفتن زبان عربی‌ایم؛ زیرا زبان دین ماست و زبان فارسی بسیار آمیخته با آن است.)

إِنَّ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ مِنَ اللُّغاتِ الْعالَمیَّهِ. (همانا زبان عربی از زبان‌های جهانی است.)

اَلْقُرآنُ وَ الْأَحادیثُ ﴿بِلِسانٍ عَرَبیٍّ مُبینٍ﴾. (نُبی و حدیث‌ها به زبان عربی آشکار است.)

اَلْعَرَبیَّهُ مِنَ اللُّغاتِ الرَّسمیَّهِ فی مُنَظَّمَهِ الْأُمَمِ الْمُتَّحِدَهِ. (عربی از زبان‌های رسمی در سازمان ملت‌های همبسته است.)

اَلْإیرانیّونَ خَدَمُوا اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ کَثیراً. (ایرانیان به زبان عربی خدمت های بسیاری کرده‌اند.)

«اَلْفیروزآبادیُّ» کَتَبَ مُعجَماً فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ اسْمُهُ «الْقاموسُ الْمُحیطُ» (فیروزآبادی واژه نامه‌ای را به زبان عربی به نام «قاموس محیط» نگاشته است.)

و «سیبَوَیْهِ» کَتَبَ أَوَّلَ کِتابٍ کامِلٍ، فی قَواعِدِ اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ اسْمُهُ«الْکِتابُ». (سیبویه نخستین کتاب کامل درباره هنجارهای زبان عربی را به نام «الکتاب» نوشته است.)

أَکثَرُ أَسماءِ الْأَولادِ وَ الْبَناتِ فِی الْعالَمِ الْإسلامیِّ عَرَبیٌّ. (بیشتر نام‌های پسران و دختران در جهان اسلامی عربی است.)

اَلْکَلِماتُ الْعَرَبیَّهُ، کَثیرَهٌ فِی الْفارِسیَّهِ وَ هٰذا بِسَبَبِ احْتِرامِ الْإیرانیّینَ لِلُغَهِ الْقُرآنِ. (واژگان عربی در فارسی بسیار است و این به علت آزرمداشت ایرانیان به زبان قرآن است.)

أنَا أَعرِفُ مَعنیٰ کَلِماتٍ کَثیرَهٍ وَ أَذکُرُ کُلَّ کَلِماتِ السَّنَهِ الْماضیَهِ. (من معنای واژگان بسیاری را می‌دانم و همه واژگان سال پیش را به یاد می‌آورم.)

وَ أَقدِرُ عَلیٰ قِراءَهِ النُّصوصِ الْبَسیطهِ. جاءَ فِی الْأَمثالِ: (و می‌توانم که متن‌های ساده را بخوانم. در زبانزدها آمده است:)

»اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الْحَجَرِ « (دانش در خردسالی مانند نقش بر سنگ است.)

یا أخی، أ تَعرِفُ مَعنیٰ کَلِماتِ الْکِتابِ الْأوّل أیضاً؟ (برادم، آیا معنای وازگان کتاب نخست را نیز می‌دانی؟)

یا أختی، أ تَفهَمینَ مَعنَی الْآیاتِ وَ الْأحادیثِ السَّهْلَهِ؟ (خواهرم، آیا معنای آیه‌ها و حدیث‌های آسان را می‌فهمی؟)

فعل مضارع

اَلْفِعلُ الْمُضارِعُ ← (أفْعَلُ) ، (تَفْعَلُ، تَفْعَلینَ)

أَنَا أَکتُبُ بِالْقَلَمِ الْأَسوَدِ. (من با مداد سیاه می‌نویسم.)                     أَنَا أَکْتُبُ بِالْقَلَمِ الْأَحمَرِ. (من با مداد سرخ می‌نویسم.)

أَنتَ تَحْفَظُ الْقُرآنَ جَیِّداً. (تو نُبی را خوب ازبر می‌کنی.)                  أَنتِ تَحْفَظینَ الْقرُآن بدِقِهَّ.ٍ (تو نُبی را خوب ازبر می‌کنی.)


سال گذشته با فعل ماضی آشنا شدید. فعل ماضی بر زمان گذشته دلالت دارد. امسال با فعل مضارع آشنا می‌شوید. فعل مضارع بر زمان حال و آینده دلالت می‌کند. به مقایسۀ فعل های عربی و فارسی توجّه کنید.

بیشترِ کلمه هایی که بر آهنگ «فَعَلَ ، فَعِلَ و فَعُلَ» هستند، فعل ماضی‌اند و اگر بر سرِ آنها یکی از حروف « أَ ، تَ ، یَ ، نَ» بیاید، به فعل مضارع تبدیل می‌شوند؛

مثال: ذَهَبَ ← أَذْهَبُ، تَذْهَبُ، تَذْهَبینَ.

مانند مثال ترجمه کنید.

ذَهَبْتُرفتمأَذهَبُمی‌روم
صَنَعْتُساختمأَصنَعُمی‌سازم
عَلِمْتَدانستیتَعلَمُمی‌دانی
زَرَعْتَکاشتیتَزرَعُمی‌کاری
عَرَفْتِشناختیتَعرِفینَمی‌شناسی
قَبِلْتِپذیرفتیتَقبَلینَمی‌پذیری

اَلتَّمْارینُ

اَلتَّمْرینُ الْأَوَّلُ:

با مراجعه به متن درس، جمله های درست و نادرست را معلوم کنید.

۱- قَلیلٌ مِنْ أَسماءِ الْأَولادِ وَ الْبَناتِ فِی الْعالَمِ الْإِسلامیِّ عَرَبیٌّ.                     درست □        نادرست ■

(اندکی از نام های پسران و دختران در جهان اسلام عربی است.)

۲٫ کَتَبَ سیبَوَیهِ أَوَّلَ کِتابٍ کامِلٍ فی قَواعِدِ اللُّغَهِ الْفارِسیَّهِ.                        درست □        نادرست ■

(سیبویه نخستین کتاب کامل درباره هنجارهای زبان فارسی را نگاشت.)

۳٫ کَتَبَ الْفیروزآبادیُّ مُعجَماً فِی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ.                                      درست ■        نادرست □

(فیروزآبادی واژه‌نامه‌ای به زبان عربی نوشت.)

۴. اَلْإیرانیّونَ خَدَمُوا اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ قَلیلاً .                                          درست □        نادرست ■

(ایرانیان به زبان عربی اندک خدمتی کردند.)

اَلتَّمْرینُ الثّانی:

ترجمه کنید.

یا وَلَدُ، ماذا تَفْعَلُ؟ (ای پسر، چه می‌کنی؟)                         یا سَیِّدَهُ، ماذا تَفْعَلینَ؟(ای بانو، چه می‌کنی؟)

أَنْظُرُ إلی صورَهٍ. (به عکسی نگاه می‌کنم.)                           أَقْرَأُ آیاتٍ مِنَ الْقُرآنِ. (آیه‌هایی از نُبی را می‌خوانم.)

هلْ تَصنَعُ کُرسیّاً؟ (آیا صندلی می‌سازی.)                          أَ تَذهَبینَ مَعَ أُخْتِکِ؟ (آیا به خواهرت می‌روی.)

لا؛ أَصنَعُ مِنضَدَهً. (نه؛ میزی می‌سازم.)                             لا؛ أَذهَبُ مَعَ صَدیقَتی. (نه؛ با دوستم می‌روم.)

اَلتَّمْرینُ الثّالِثُ:

هر کلمه را به توضیح مرتبط با آن وصل کنید. «یک کلمه اضافه است»

اَلتَّمْرینُ الرّابِعُ:

ترجمه کنید؛ سپس فعل ماضی و مضارع را مشخّص کنید.

۱- وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُل شَیءٍ حَیٍّ. (و هر زنده‌ای را از آب آفریدیم.) / فعل ماضی: جَعَلْنا

۲- أَنتَ قَبِلْتَ کَلامَ والِدِکَ وَ الْآنَ تَعمَلُ بِهِ. (تو سخن پدرت را پذیرفتی و اکنون آن را به کار می‌بندی.) / فعل ماضی: قَبِلْتَ / فعل مضارع: تَعمَلُ

۳- أَنتِ حَفِظْتِ سورَهَ النَّصرِ وَ الْآنَ تَحفَظینَ سورَهَ الْقَدرِ. (تو سوره نصر را از برکردی و اکنون سوره قدر را از برمی‌کنی.) / فعل ماضی: حَفِظْتِ / فعل مضارع: تَحفَظینَ

۴- أَنَا دَخَلْتُ الصَّفَّ الثّامِنَ وَ أنتَ تَدخُلُ الصَّفَّ الْخامِسَ. (من به کلاس هشتم آمدم و تو به کلاس پنجم می‌آیی.) / فعل ماضی: دَخَلْتُ / فعل مضارع: تَدخُلُ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا