یکی از مهارتهای اصلی زبان خواندن است. خواندن چند گام دارد:
◙ شناخت نشانهها و کلمات
◙ بازخوانی یا تلفّظ واژه
◙ مطابقت دادن شکل کلمه با تلفّظ آن
◙ خوانشِ درست متن
◙ توجّه به حسّ و حال متن و رعایت آن
◙ تشخیص معنا و درک پیام متن
بنابراین، خواندنِ مؤثر، آن است که پس از طی این مراحل، ما را به درک و دریافت درستی از نوشته برساند.
هر متن به تناسب درون مایۀ خود، ویژگی و خصوصیتی دارد که آن را از متنهای دیگر، جدا میسازد.
متن حماسی با حالت پهلوانی و پیکارگرانه خوانده میشود و متنی که ستایش و نیایش پروردگار را بازگو می کند، با حالت فروتنی و خاکساری خوانده میشود.
شعر «راهِ نیک بختی» را که محتوای اندرزی دارد، با آهنگ و لحن نصیحت و حالت پندگویانه میخوانیم؛ به گونه ای که شنونده حس کند خود، مخاطب آن اندرز است.
این شعر را بخوانید و به لحن و آهنگ خواندن، توجّه کنید.




راه نیکبختی
۱- زین گفته سعادت تو جویم / پس یاد بگیر هر چه گویم
قلمرو زبانی: زین: از این / سعادت: خوشبختی / جستن: جست و جو کردن (بن ماضی: جست؛ بن مضارع: جو) / قلمرو ادبی: جناس ناهمسان: جویم، گویم / همریشگی: گفته، گویم (رشته انسانی) / پساوند (قافیه): جویم، گویم
بازگردانی: ازین گفته فقط در اندیشه خوشبختی تو ام؛ پس هر چه را میگویم یاد بگیر.
پیام: راهنمایی
۲- میباش به عمر خود سحرخیز / وز خواب سحرگهان بپرهیز
قلمرو زبانی: میباش: بباش، فعل امر استمراری / سحرگهان: هنگام سحر / پرهیختن: پرهیز کردن (بن ماضی: پرهیخت؛ بن مضارع: پرهیز) / قلمرو ادبی: قافیه: سحرخیز، بپرهیز
بازگردانی: در زندگانی ات سحرخیز باش و از خواب سحرگاهی پرهیز کن.
پیام: اندرز به سحرخیزی
۳- با مادر خویش مهربان باش / آماده خدمتش به جان باش
قلمرو زبانی: مهربان: با محبّت / قلمرو ادبی: واژهآرایی و ردیف: باش / واجآرایی: «ش» / به جان: کنایه از با همه وجود
بازگردانی: با مادر خودت مهربان باش و آماده باش که به همه وجودت به او خدمت کنی.
پیام: یاری مادر
۴- با چشم ادب نگر پدر را / از گفته او مپیچ سر را
قلمرو زبانی: نگریستن: نگاه کردن (بن ماضی: نگریست؛ بن مضارع: نگر) / «را»ی نخست: به معنای «به» / قلمرو ادبی: سر پیچیدن: کنایه از نافرمانی / واجآرایی «ر» / ردیف: را / تناسب: چشم، سر
بازگردانی: با ادبانه به پدرت نگاه کن و از گفته او سرپیچی نکن.
پیام: فرمان پدر را بردن
۵- چون این دو شوند از تو خرسند / خرسند شود ز تو خداوند
قلمرو زبانی: چون: هنگامی که / خرسند: خشنود، راضی / قلمرو ادبی: همریشگی: شوند، شود (رشته انسانی) / واجآرایی «ن» / واژهآرایی: خرسند، تو
بازگردانی: چون پدر و مادر از تو خشنود شوند، خداوند از تو خرسند میشود.
پیام: فرمانبرداری از پدر و مادر
۶- چون با ادب و تمیز باشی / پیش همه کس عزیز باشی
قلمرو زبانی: چون: هنگامی که / تمیز: پاکیزه / پیش: نزد / عزیز: گرامی / قلمرو ادبی: واجآرایی «ش» / واژهآرایی و ردیف: باشی
بازگردانی: هنگامی که با ادب و پاکیزه باشی، نزد همه کس گرامی و ارجمند میشوی.
پیام: با ادب و پاکیزه بودن
۷- میکوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد
قلمرو زبانی: میکوش: بکوش، فعل امر استمراری / به چابکی: به چالاکی / قلمرو ادبی: قافیه (پساوند): استاد، یاد
بازگردانی: بکوش که هر چه استاد می گوید همه را به سرعت یاد بگیری.
پیام: یادگیری از استاد
۸- زنهار مگو سخن به جز راست / هر چند تو را در آن ضررهاست
قلمرو زبانی: زنهار: آگاه باش / مگو: نگو / ضرر: زیان / را: به معنای «برای»/ قلمرو ادبی: قافیه (پساوند): راست، ضررهاست(ست)/ جناس ناهمسان: هر، در/ واجآرایی «ر»
بازگردانی: آگاه باش و به جز سخن راست نگو، هر چند با راستگویی زیان میبینی.
پیام: راستگویی
۹- هر شب که روی به جامه خواب / کن نیک تأمل اندر این باب
قلمرو زبانی: جامه: تن پوش / نیک: خوب / تأمل: اندیشه / اندر: در / باب: موضوع / قلمرو ادبی: به جامه خواب رفتن: کنایه از قصد خوابیدن کردن / موقوف المعانی
بازگردانی: هر شب که میخواهی بخوابی ، درباره این موضوع خوب بیندیش.
پیام: اندیشیدن
۱۰- کان روز به علم تو چه افزود / وز کرده خود چه برده ای سود
قلمرو زبانی: کان: که آن / علم: دانش (هماواواره← ألم: درد) / افزود: اضافه شد (بن ماضی: افزود؛ بن مضارع: افزا)/ کرده: کار / قلمرو ادبی: واجآرایی «د» / واژهآرایی: چه
بازگردانی: که آن روز چقدر به علم تو افزوده شد و از کارت چقدر سود برده ای.
پیام: دانش اندوزی
۱۱- روزی که در آن نکرده ای کار / آن روز ز عمر خویش مشمار (ایرج میرزا)
قلمرو زبانی: عمر: زندگانی / شمردن: (بن ماضی: شمرد؛ بن مضارع: شمار)/ قلمرو ادبی: واجآرایی «ر» / واژهآرایی: آن، روز
بازگردانی: روزی که در آن کاری نکرده ای، آن روز را از عمر خویش به شمار نیاور.
پیام: تشویق به کار و تلاش





خودرزیابی
۱- شاعر برای سعادت و خوشبختی چه کارهایی را پیشنهاد میکند؟
۱) سحر خیز باش. ۲) با مادرت مهربانی کند و به او خدمت کن. ۳) سخنان پدرت را گوش کن. ۴) با ادب و تمیز باش. ۵) سخنان استادت را بیاموز ۶) راستگو باش. ۷) زندگانی ات را بیهوده نگذران.
۲- عبارتِ «جز راست نباید گفت؛ هر راست نشاید گفت»، با کدام قسمت شعر تناسب دارد؟ نشاید: شایسته نیست
زنهار مگو سخن به جز راست / هر چند تو را در آن ضررهاست
۳- برای پُربار کردن روزهای زندگی چه باید کرد؟ – باید بیندیشی و هر روز کار سودمندی انجام دهی.
«روزی که در آن نکرده ای کار / آن روز ز عمر خویش مشمار»






دانش ادبی
شعری که خواندیم، سرشار از موعظه و پند و اندرز است. شاعران و نویسندگان همه ملّتها، سرودهها و نوشتههایی دارند که در آنها، راه بهتر زیستن و خوشبختی و سعادت را نشان میدهند. به این نوع سرودهها و نوشتهها ادبیات اندرزی یا تعلیمی میگویند. «بوستان» و «گلستان» سعدی، «مثنوی معنوی» مولوی و «کلیله و دمنه» از بهترین نمونههای ادبیات تعلیمی ایران به شمار میآیند.



گفت و گو
۱- پیامبر میفرماید:
«قولوا الحقّ وَ لَو عَلَی اَنْفُسِکُم: حق را بگویید؛ هرچند به زیانتان باشد.»
درباره ارتباط این سخن گهربار با متن درس، در گروه گفت وگو کنید.
با بیت پیش رو نزدیکی معنایی دارد: «زنهار مگو سخن به جز راست / هر چند تو را در آن ضررهاست»
ما همیشه باید راستگو باشیم؛ ولی گاهی راستگویی به زیان ماست. پیامبر و شعر هر دو به این اشاره میکنند که در صورت زیان هم باید راستگو باشیم و از دروغ بپرهیزیم.
۲- شعر «شوق مهدی» را با لحن مناسب در گروه بخوانید و شیوه خواندن آن را با خوانش متن این درس مقایسه کنید.
این شعر لحن غنایی دارد و درون مایه آن اندرزی و پندآمیز است.


فعالیت های نوشتاری
۱- در متن درس، شکل نوشتاری کدام واژهها با شکل گفتاری آنها متفاوت است؟ آنها را بنویسید. – خواب، چون، تو، خویش
۲- بیتهای درس را که ردیف دارند، بنویسید و زیر قافیه آنها خط بکشید.
با مادر خویش مهربان باش / آماده خدمتش به جان باش
با چشم ادب نگر پدر را / از گفته او مپیچ سر را
چون با ادب و تمیز باشی / پیش همه کس عزیز باشی
۳- در مصراع زیر، متمّم و مفعول را مشخص کنید. – متمم: گفته / مفعول: سعادت
«زین گفته، سعادت تو جویم.»
۴- بیت زیر که سروده نظامی است، با کدام قسمت درس ارتباط معنایی دارد؟
غافل منشین نه وقت بازی است / وقت هنر است و سرفرازی است
روزی که در آن نکرده ای کار / آن روز ز عمر خویش مشمار
در املای واژههای «جزء» و «جز» باید دقت کنیم؛ بخشی «جزء» به معنای «بخشی از کلّ چیزی» است و «جز» به معنای «مگر، غیر، الّا و …»



